به گزارش پایداری ملی، محسن محبی در یادداشتی نوشت: با خروج ترامپ از برجام و شکست پروژه «مذاکره برای تحول اقتصادی ایران»؛ موج جدیدی از یک جنگ اقتصادی تمام عیار علیه کشور ما آغاز شد. موجی که نتیجه آن تلاطم اقتصادی در فضای پولی کشور بود. در عرض چند هفته ارزش پول ملی ما کاهش یافت و عملکرد بازار به دلیل مبهم بودن آینده اقتصاد دچار اختلال گشت.
هرچند برخی تلاش دارند تا تمام این اتفاقات را به سیاستهای تحریمی آمریکا گره بزنند اما کارشناسان متفقالقول هستند که سهم تحریم از اوضاع کنونی اقتصادی ایران بیش از 30 درصد نیست و بخش عمدهای از دلایل تلاطمهای اقتصادی، به سیاستهای نادرست همچون افزایش افسارگسیخته نقدینگی طی چندسال گذشته باز میگردد.
خوشبختانه امروز عموم مردم و طیف گستردهای از مسئولان و نخبگان نسبت به دو دلیل عمده بروز اتفاقات اخیر آگاه هستند و به یک رویه واحد دست یافتهاند. امروز چپ و راست معتقدند مذاکره با آمریکا هیچ ثمرهای برای اقتصاد ایران ندارد و اگر قرار باشد اتفاقی در فضای اقتصادی کشور بیفتند صرفا از بطن سیاستهای درست و کارشناسی بیرون میآید.
راقم این سطور اما معتقد است در کنار این دو مولفه مهم ما شاهد نقشآفرینی یک عامل دیگر در رویدادهای اخیر هستیم که اتفاقا کمتر مورد توجه قرار گرفته است و آن دمیده شدن در شیپور یک جنگ تمام عیار رسانهای علیه جمهوری اسلامی است.
نگاهی به تحولات اقتصادی اخیر در کشور نشان میدهد که بسیاری از این رویدادها اساسا ماهیت اقتصادی ندارند. دشمن امروز تلاش دارد تا با ترس از آینده ما را به دست خودمان به زانو درآورد. مطمئنا در سیاستهای دولت در حوزه تامین ارز کشور مشکل وجود دارد اما این یک واقعیت است که اگر همه ایرانیها به خواهند در یک هفته ریالشان را به دلار تبدیل کنند کل خزانه کشور هم کفاف آن را نخواهد داد! درست است که کشور به سمت تحریم پیش میرود اما اینکه برخی از مردم حتی از طیفهای فرهیخته جامعه به خرید بیش از نیاز خود دست میزنند و برای روز مبادایشان کالا ذخیره میکنند به نوعی بازی در زمین دشمن است.
البته به نظر مقصر اصلی در این زمینه رسانهها به ویژه رسانههای دشمن هستند که تلاش میکنند جو یأس و ناامیدی نسبت به آینده را بهخورد افکار عمومی دهند و همین ترس باعث رفتارهایی میشود که تاثیر سوء زیادی بر فضای اقتصادی کشور دارد.
تحلیل و پایش عملکرد یک ماهه گذشته شبکههای ماهوارهای، سایتها و رسانههای وابسته به سرویسهای جاسوسی همچون BBC فارسی نشان میدهد که این رسانهها تنها یک اولویت را در دستور کار دارند و آن القای ترس از آینده است. ترسی که اساسا پایههای منطقی و واقعی ندارد.
به راستی در صورت تحریم کامل آیا ایران دچار قحطی میشود؟! آیا وضعیت ما بدتر از 8 سال جنگ خواهد بود؟! آیا ما همین تحریم های آمریکا را به انضمام تحریمهای سازمان ملل پشت سر نگذاشتهایم؟!
بر این مبنا میتوان گفت در کنار سیاستهای درست اقتصادی و مهار فشار تحریم باید درخصوص هجمه رسانهای دشمن نیز هوشیار بود. به نظر امروز رمز پیروزی علیه دشمن در جنگ رسانهای امیدبخشی به مردم است.
ایران اسلامی به حدی از ظرفیتها و منابع غنی برخوردار است که حتی بدون ارتباط با جهان پیرامونی خود میتواند خود را اداره کند. ما مثل کشورهای وابسته به نظام جهانی و وامهای بین المللی نیستیم که با یک نسیم خم شویم؛ تجربه چهل سال گذشته نیز این ادعا را ثابت میکند.
بر این مبنا در گام نخست رسانههای داخلی به شدت باید از بازی در زمین دشمن و ادامه رویکرد خط رسانهای آنها پرهیز کنند. گناه کسی که با یک خبر مردم را نسبت به آینده بدبین میکند و آنها را روانه بازار سکه و دلار میکند کمتر از آن محتکری نیست که داروهای بیماران صعبالعلاجی که با ارز دولتی خریداری شده، احتکار کرده است!
از سوی دیگر مردم نیز باید نسبت به اخبار آگاه باشند و الزاما هر محتوایی که در سطح رسانهها به ویژه شبکههایی اجتماعی توزیع میشود «خبر صدق» قلمداد نکنند.
کشور ما امروز امید می خواهد. امیدی مبتنی بر واقع انگاری و به دور از هرگونه هیاهو یا توهم.