در تاریخ جنگ های جهانی اول و دوم برخی از کشورها شاهد انسجام و جنگندگی ملت های خود بودند که برای حفظ مرزها در مقابل رقبا ایستادگی می کردند. علاوه براین در کنار تاریخ مناسبات جنگی و بین المللی جنگ های جهانی، در برخی مواقع محاسبات رقبا در اوج رقابت ها به خاطر وجود عنصری مانند ملت به کلی برهم می خورد. در هر صورت می توان گفت ملت هایی آینده را از آن خود کرده اند که توانسته اند تغییرات حیاتی در مسیر کشور خود ایجاد کنند.
در این بین ملت ایران هم بارها ثابت کرده است که می تواند با چرخشی به هنگام از انتقادات و نارضایتی ها به سمت اتحاد و انسجام رفته و برای عزت مندی و پیشرفت کشور در مسیر جدیدی به سمت تقابل با دشمنان گام بردارد.
در همین راستا می توان گفت بی جهت نیست که بسیاری از مقامات و رهبران کشور عنصر ملت و مردم را در تمامی سخنرانی ها و اظهارات خود دخیل می کنند، چرا که به خوبی به قدرت وجودی و ماهیتی نیروی مردم برای خنثی کردن نقشه های شوم دشمن واقف هستند.
رابطه متقابل افزایش تهدیدات خارجی با همبستگی ملی
شاید در زمان برقراری صلح، امنیت و آرامش در جامعه، پلشتی ها و نقاط ضعف بیشتر خود را نشان دهند؛ ولی این یک واقعیت محض برای بسیاری از تحلیلگران جهان است که مردم ایران در زمان تهدید و فشار متحدتر می شوند و طرح های دشمن در برابر این گزاره، هرگز به نتیجه نخواهد رسید.
بی جهت نیست که درچند دهه اخیر ایجاد تفرقه و اختلاف افکنی بر سر مسائل مذهبی، قومیتی و سرزمینی به اصلی ترین کارویژه دشمنان در ایران تبدیل شده است. این تفرقه افکنی ها را بانگاهی به شبکه های اجتماعی که امروزه رونق زیادی پیدا کرده اند به خوبی مشاهده کرده و دیده ایم که محور اصلی بسیاری از صفحات و کانال های وابسته به نیروهای ضدانقلاب و معاند در فضای رسانه ای، چیزی جز سوار شدن بر موج تفرقه افکنی در زمینه های قومیتی، مذهبی و سرزمینی نبوده و نخواهد بود.
برای تحلیل مقاومت مردم ایران در برابر دشمنان شاید کمتر بتوان به مولفه های قدرت سخت و آمارهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی استناد کرد؛ زیرا در این مواقع احساس و هیجان، خود را بر واقعیات موجود تحمیل می کند.
ایران پس از انقلاب در داخل اسیر اقدامات منافقین بود و بسیاری از مقامات و شخصیت های تراز اول انقلابی کشورمان قربانی ترور شده بودند، در آن زمان ایران در مرزهای غربی و جنوبی درگیر جنگی تمام عیار بود. جنگی که در تمامی محاسبات منطقی پیروز آن عراق و صدام حسین بود و کشورمان یک بازنده کامل به نظر می رسید.
ما نه از لحاظ تجهیزات نظامی، ائتلاف ها، قدرت اقتصادی و نه از نظر نیروی نظامی حرفه ای با عراق قابل مقایسه نبودند. بر اساس همین محاسبات بود که صدام حسین اعلام کرد 24 ساعته تهران را فتح خواهد کرد! اما عناصری از قدرت نرم تمامی این محاسبات را برهم زدند، زیرا در جبهه جنگ خط راست و چپ سیاسی به هیچ وجه مفهوم نداشت.
مردم ایران یک صدا و یک رنگ در مقابل تمامی تجهیزات صدام حسین قد علم کردند و خاک کشور را از وجود منحوس دشمن پاکسازی کردند. این قدرت مردمی خود را در طول دهه های بعدی نیز به خوبی نشان داد.
این درحالی است که عراق در زمان صدام حسین تنها در عرض یک دهه به خاطر تحریم های اقتصادی به چنان فلاکتی افتاد که نتوانست حتی یک هفته در مقابل ارتش آمریکا دوام بیاورد؛ اما همین تحریم ها برای ایرانیان به محلی برای خودباوری و پیشرفت تبدیل شده است.
در نتیجه می توان گفت که بسیاری از اتفاقات خوب ایران در زمانی روی داد که تحریم ها خود را بر کشور تحمیل کرده بودند. نکته قابل توجه این است که بسیاری از پیشرفت ها در عرصه های علمی، فنی و بومی سازی دانشی که از آن محروم بودند در این عصر رقم خورده است.
روایت های بسیاری وجود دارد که در زمان شروع مجدد برنامه هسته ای کشور یعنی پس از جنگ تحمیلی، راه اندازی راکتور تحقیقاتی امیرآباد، یک آرزو بود؛ ولی اتکا به عناصر غیرت و خودباوری باعث شد فرزندان داشمند کشورمان پس از چند سال در نطنز سالن های بزرگ سانتریفیوژ را برای غنی سازی راه اندازی کنند.
تجربه ثابت کرده است که مردم ایران می توانند از سختی ها و مشکلات عبور کرده و دشمنان را از امیدواری برای از پای درآوردن کشور ناامید کنند. شاید در حال حاضر بسیاری از تئوریسین های اتاق فکر غربی و شرقی ایران را مستعد فروپاشی و تجزیه ارزیابی کنند؛ اما همین افراد با نگاهی به تاریخ کشور به خوبی می دانند که رسیدن به چنین نقطه آرمانی برای دشمنان آرزویی محال است.
مردم کشورمان با وجود مشکلات اقتصادی و معیشتی و تحریم های یکجانبه آمریکا بارها نشان دادند که در مقابه انواع تهدیها متحد و منسجم در کنار یکدیگر هستند
ایرانیان در زمانی که باوجود مشکلات اقتصادی و معیشتی، برخی از مسئولان بی لیاقت و آقازاده ها در حال غارت کشورند و مدیریت بحران را وانهاده اند، نشان دادند زمانی که پای تهدید جدی درمیان باشد، در کنار هم یک صدا و متحد علیه دشمنان به غرش در می آیند.
بستن تنگه هرمز هرچند برای دشمن یک تهدید بود، ولی
برای ایرانیان یک واقعیت است که می تواند اجرایی شود. زمانی که حجت الاسلام
حسن روحانی؛ رئیس جمهور کشور با وجود انتقادهای بسیاری که بیشتر مردم به
وی دارند، در سفر اروپایی خود تلویحا به غرب هشدار داد در صورت جلوگیری
برای فروش نفت ایران، هیچ کس در منطقه نخواهد توانست نفتکش هایش را از تنگه
هرمز عبور دهد، این تهدید با کنار هم قرار گرفتن مردم و بسیاری از
منتقدان، مخالفان دولت و جریان های سیاسی به یک تهدید و واقعیت عینی تبدیل
شد.
کنکاشی در شبکه های اجتماعی و مواضع سیاسیون و شخصیت های چپ و
راست نشان می دهد که در زمان تهدید دشمن، ایران به یکباره یکپارچه تر می
شود.
تهدید به بستن تنگه هرمز توسط رئیس جمهور کشورمان مورد تمجید قرار گرفت و از قاسم سلیمانی گرفته تا علی مطهری از این تصمیم حاکمیت استقبال کردند.
این یک سنت همیشگی در میان ایرانیان است و که یکی از عواملی که منجر به اتحاد بیشتر می شود، افزایش تهدیدات علیه ماهیت و کیان کشور و دین است. تاریخ معاصر ما هم همین امر را ثابت کرده است.
البته تحریم ها تنها مختص این چهار دهه نیستند. و در زمانی که انگلستان، ایران را به بهانه ملی شدن صنعت نفت در دهه 1320 و اوایل دهه 1330 تحت فشار اقتصادی قرار داد و مانع از فروش نفت ایران می شد، دولت مصدق با کمک مردم توانست به اداره کشور بپردازد و حتی در آن زمان تورم در برخی از کالاها منفی و تراز تجاری ایران مثبت شد. مردم در کنار دولت اوراق قرضه را در حد بضاعت خریداری می کرند و همه در اداره کشور به عینه شریک شده و توانستند از گردنه تحریم های دشمن آن زمان یعنی استعمار پیر عبور کنند. این تجربه گرانبها خود را به تاریخ ایران ثابت کرده و در حال حاضر نیز عنصر اتحاد و انسجام ایرانیان در مقابل تهدیدها، تحریم ها و فشارها خود را به محاسبات دشمنان تحمیل خواهد کرد.