پایداری ملی: مروری بر سخنرانی سردار جلالی پیرامون"جنگ اقتصادی و پدافند غیر عامل"
امروز با مفهوم جدیدی از تهدید و جنگ به نام "جنگ اقتصادی"مواجه هستیم،جنگ اقتصادی یعنی جنگ با ابزار،عوامل و مؤلفه های اقتصادی علیه زیرساخت های اقتصادی کشور هدف.
پیرامون مفهوم «جهاد اقتصادی» که مقام معظم رهبری سال 90 را نیز تحت همین عنوان، نامگذاری کردند، باید گفت کلمه ی «جهاد» در واقع به سابقه و ریشه ی این کلمه در فرهنگ اســلامی مــربوط میشود و به معنای تلاشی مضاعف برای رسیدن به اهداف مورد نظر، با انگیزهای الهی و اسلامی میباشد بحث جهاد، براساس سابقه ی تاریخی بیشتر در حوزه ی نظامی و دفاعی مطرح بوده، از این رو با شنیدن کلمه ی «جهاد»، وجود «دشمن» و «تهـدید» در ذهـن نقـش می بندد، ضمن اینکه دارای ابعاد و حوزه های مختلفی همچون نظامی، فرهنگی، علمی، سازندگی و... می باشد که در اینجا حوزه ی اقتصادی را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم.
اینکه چرا سال (1390) از سوی مقام معظم رهبری به نام سال جهاد اقتصادی، نام گذاری شده و چه ضرورت ها، تهدیدات و فرصت هایی بر این موضوع مترتب است، موضوعی است که پیرامون آنها صحبت خواهیم کرد.
امروز با توجه به شرایط موجود کشور ما، تهدیدات در حال پوست انداختن و همراه با تغییر و تحولات اساسی است. پیشرفت علم و دانش و فنآوری در جوامع بشری، صاحبان علوم و فنون مختلف را از قدرت و ثروت برخوردار کرده و رشد و توسعه ی علوم و فنون، کشورهای دارنده ی آنرا از اشراف، برتری، تسلط و توانمندی قابل توجه ی نسبت به سایر کشورها برخوردار ساخته است.
از سویی دیگر وقتی دانش و فناوری از مسیر اصلی خود منحرف شود، می تواند منشأ بروز ترس و تهدیـد برای سـایر کشورها شود. فناوری های اطلاعات، سنجش از دور و سایر فناوری های روز دنیا، هر چند می توانند منشأ خدماتی برای انسان شوند ولی ابزار و منشأ تخریب و تهدید نیز محسوب می شوند.
به عنوان مثال فناوری سنجش از راه دور، قدرت و امکانی برای صاحبان خود فراهم می کند که تسلط، مراقبت، کنترل و پایش آنها را از فاصله های بسیار دور، ممکن و میسر می سازد، از این رو کشورهــایی که فاقد این نوع فناوری می باشند، مدام در معرض تهدید، رصد و پایش دیگران قرار می گیرند.
در حوزه ی فناوری اطلاعات نیز همین مسئله، مصداق دارد. بنابراین بهره گیری از دانش و فناوری روز دنیا در موضوعات دفاعی موجب بروز تحولات اساسی در حوزه ی تهدید و جنگ شده است.
معمولا ابعاد نظامی جنگ، بیش از سایر ابعاد آن، در ذهن انسان ها شکل می گیرد، ضمن اینکه سابقه ی تاریخی این موضوع نیز عمدتا نشانگر همین بُعد از جنگ می باشد. در صورتی که رشد فناوری در حوزه های مختلف و تسلط و اشرافیت قدرت های بزرگ و سلطه گر بر حوزه های مختلف فناوری، باعث شده که سایر کشورها نسبت به فناوری احساس تهدید کنند به گونه ای که حوزه هایی از حاکمیت، استقلال و امنیت خود را در معرض آسیب های ناشی از تهدیدات فناوری می بینند.
بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، نظام امنیت جهانی با تغییر و تحولاتی همراه شد و نظام قطبی جای خود را به نظام تک - چند قطبی داد و بدین صورت رقابت جدیدی بین کشورها و بازیگران عرصه ی سیاست بوجود آمد که باعث بروز جنگ های جدیدی شد، به نوعی که جنگ ها علاوه بر حوزه ی نظامی، حوزه های مختلف دیگر را نیز در بر گرفت.
امروزه رشد فناوری اطلاعات و ابزارهای رسانه ای، امکان کنترل و تسلط بر سایر کشورهای دنیا را ممکن ساخته است و این موضوع، مفاهیم جدیدی از «فرصت» و «تهدید» را تبیین کرده است. حدود بیست سال پیش، چینی ها در میدان «تیانآن من تظاهرات دانشجویی را سرکوب و به خاک و خون کشیدند و بر اساس قرائن و شواهد، تقریبا هیچکس از آن میدان، زنده خارج نشد، ولی با این وجود، در آن زمان به دلیل شرایط خاص جهانی، خبر قابل ملاحظه ای از این حادثه در جهان منعکس و منتشر نشد و تنها حدود ده سال بعد، برخی کشورها متوجه ی وقوع آن حادثه ی هولناک در چین شدند.
ولی امروز هنگامی که یک کاریکاتوریست گمراه دانمارکی با چاپ کاریکاتوری از پیامبر اسلام به مسلمانان توهین می کند. درست فردای همان روز با انتشار این خبر در سراسر دنیا، کشورهای اسلامی دست به تظاهرات اعتراض آمیز میزنند و این به معنای آن است که فناوری اطلاعات و ارتباطات، ضمن کوچک و در دسترس قــراردادن کل دنیا برای کشورهای صاحب فنــاوری، حاکمیـت حکومت های منطقه ای و واحدهای سیاسی را نیز تا حدود زیادی کاهش داده و با بهره گیری از سرعت بالای فناوری اطلاعات جهان را به سرعت و سهولت، تحت تأثیر اخبار و اطلاعات به لحظه قرار داده است و کشورهای برتر از حیث ابزار و فناوری اطلاعات را قادر به تاثیرگذاری بر ذهن، فرهنگ، اندیشه، ذائقه و سنت سایر مردم در اقصی نقاط عالم ساخته به نوعی که آنها می توانند ارزش ها و باورهای ملی و بومی کشورها را به تدریج دچار تغییر و تحول کنند، بدون آنکه قوای حاکم بر کشورها، قدرت تأثیرگذاری مؤثر یا ممانعت از بروز چنین حوادث و حملاتی را داشته باشند و این به معنای ظهور و بروز فرصت های جدید همراه با تهدیداتی نوین در حوزهی فناوری می باشد. بنابراین باید ابعاد تهدیدزا و منفعت زای فناوری ها را بشناسیم و توان تبدیل تهدید به فرصت را در کشور بوجود آوریم.
همچنین امروز مفاهیم جدیدی وارد حوزه ی نظامی و مدیریت استراتژیک شده است که نسبت به گذشته بسیار متفاوت است. به عنوان مثال در گذشته وضعیت و مزیت های استراتژیک زمین، جغرافیا و ژئوپلیتیک در موضوع جنگ، بسیار با اهمیت و قابل توجه بود، ولی امروز موضوع «افکار عمومی»از جمله ابزارهای قدرتمند و اثربخش در سطح استراتژیک جنگ و دفاع محسوب می شود و نقش به سزایی در شکست و پیروزی جنگ ها یا برقراری صلح در منازعات بین کشورها دارا می باشد. به همین دلیل با ورود جنگ به بخش رسانه و عملیات روانی، مفاهیم جدیدی در حوزهی دفاع و بازدارندگی تولید شده است که بازنگری جدی در ماهیت و کارکرد این مفاهیم میتواند در شناخت عرصه های تهدیدزا یا فرصت ساز مفید و مؤثرباشد. بنابراین بدون شناخت و ارزیابی های دقیق و موشکافانه، نباید خود را وابسته به فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی کنیم که از ابعاد مختلف عملکردی آنها آگاهی نداریم.
به عنوان مثال، وقتی فنـاوری در حـوزه ی زیرساخت های نظام بانکی، پولی و اقتصادی کشور بر بستر آی. تی (که اشراف و تسلط کاملی بر آن نداریم) شکل می گیرد و توسعه مییابد یا وقتی تمام دارایی های معنوی یک کشور در حوزه ی فضای دیجتیال و مجازی، تبدیل به «صفر و یک» می شود و در محیط عاری از امنیت، منتشر می شود! در این صورت آگاهانه یا ناآگاهانه ضریب آسیب پذیری و رشد عوامل تهدیدزای کشور افزایش یافته است.
اساسا فناوری همچون بسیاری از پدیده های دیگر هم دارای کارکردهای مثبت و هم کارکردهای منفی است، لذا شناخت تهدیدات فناورانه به دلیل کاربری های گسترده ای که دارا می باشد از اهمیت خاصی برخوردار است.
امروزه حوزه ی تهدیــدات از تغییر و تحولات بسیار گسترده ای برخوردار است به گونه ای که با مفاهیم جدیدی با پسوند جنگ (مثل نسل اول، دوم، سوم و چهارم جنگ ها) یا پیشوند جنگ (مثل جنگ های سایبری، جنگ های شبکه ای، جنگ های رایانه ای، جنگ های رسانه ای، و ...) مواجه می باشیم.
بنابراین جنگ صرفا آن مفهومی نیست که در ذهن بسیاری از افراد در هیبت نظامی تداعی پیدا می کند یا براساس آن تعریفی باشد که کلاوزویتس به عنوان یک استراتژیست نظامی از آن ارائه می دهد و جنگ را برخورد نظامی بین ملت ها و دولت ها می داند.
امروزه شاهد مفاهیم جدیدی همچون جنگ نرم، جنگ رسانــه، جنگ بانکی، جنگ اقتصادی و ... هستیم و در واقع وارد حوزهای شده ایم که در آن رسانه و عملیات روانی دارای کارکرد بسیار گسترده ای است و این موضوع تا حدودی از گسترش حوزه های مربوط به کارکردهای نظامی کاسته است. به عبارتی حوزه هایی همچون حوزه های اقتصادی، سیاسی، علمی، دانش و فناوری، حوزه های جدید جنگی محسوب می شوند. به عنوان مثال امروز در موضوع هسته ای که در واقع دارای عملکرد اقتصادی است، شاهد درگیری های سختی بین غرب و ایران هستیم، مناقشاتی که پیشانیِ جنگی آن دانش و فناوری هسته ای است و ما در چنین جبه های با تلاش برای کسب، ارتقاء و تحلیل این دانش، در حال دفاع می باشیم. حوزه ی اقتصاد از جمله حوزه های جدید جنگ است که قادر است سایر حوزه ها را تحت تأثیر و تهدید قرار دهد، از این رو از جایگاه و اهمیت برجسته ای برخوردار است.
هدف آمریکا از جنگ اقتصادی علیه ایران، این است که ایران را به لحاظ بنیه و توان اقتصادی، آنقدر ضعیف کند که با یک تلنگر نظامی با شکست کامل مواجه شود، این تجربه ای است که آمریکا طی سالیان گذشته در برخورد با سایر کشورها بدست آورده است ولی اینکه در مورد ایران قابل تحقق باشد یا خیر، جای تأمل بسیار دارد.
برای درک بهتر موضوع تعریف دقیقی از تهدید و جنگ اقتصادی لازم به نظر می رسد. با نگاهی به تاریخ جنگ های گذشته ملاحظه می شود که تقریبا در تمامی جنگ هــا تهاجــم، تخریب و انهدام زیرساخت های نظامی و اقتصادی مثل بنادر، پل ها، فرودگاه ها، کارخانه ها و ... وجود داشته، همانطور که در جنگ های کنونی، این موضوع به وفور قابل مشاهده است. چنین حملاتی اساسا با هدف و رویکرد اقتصادی در جنگ ها دنبال می شود.
از سویی برخی صاحب نظران، هدف از جنگ ها را کسب منافع اقتصادی می دانند به عنوان مثال بروز جنگ خلیج فارس و حضور نظامی آمریکا در این منطقه با انگیزه ها و ریشه های اقتصادی و تسلط بلند مدت بر منابع انرژی منطقه توسط این کشور قابل تحلیل است.
به هر حال امروز با مفهوم جدیدی از تهدید و جنگ مواجه هستیم، جنگ اقتصادی یعنی جنگ با ابزار و مؤلفه های اقتصادی بر علیه زیرساخت های اقتصادی یک کشور. بنابراین جنس جنگ و آلات و ادوات آن غالبا از نوع خمپاره، هواپیما، موشک و این قبیل تجهیزات و تسلیحات نیست، بلکه ابزار و آلات آن، مؤلفه ها و عوامل اقتصادی همچون پول، بانک، تحریم، محاصره ی اقتصــادی، زیرساخت های مالی و ...، می باشد، از این رو شناخت محیط و تهدیدات جدید، امری ضروری است.
ایران اسلامی با طرح هدفمندسازی یارانه ها در کشور، دست به جراحی بزرگ اقتصادی زد و این کار همچنان با شجاعت، درایت و هوشمندی دولت محترم در حال انجام است و تمام تحولات آن به دقت در دست بررسی و مطالعه است. این کار در شــرایطــی انجام می شود که ایران در حوزه های مختلفی با رقبا و دشمنان درگیر است ولی بحمدالله از ثبات و استحکام لازم برخوردار است. در صورتی که برخورد اقتصادی آمریکا با سایر کشورها مثل محاصره ی دریایی و اقتصادی کره ی شمالی باعث ضعف شدید اقتصادی این کشور شده به گونه ای که مردم این کشور در اثر این تحریم ها در مضیقه ی شدید غذایی قرار دارند.
همچنین در ارتباط با موضوع هواپیمای مسافربری آمریکا که بر فراز لاکربی منفجر شد، لیبی متهم به شراکت در این حادثه شد و غرب ضمن لغو کلیه ی پروازهای لیبی، این کشور را تحت فشارهای شدید اقتصادی قرار دارد.
در موضوع مقابله با صدام نیز شاهد تحریم های اقتصادی آمریکا علیه عراق به منظور به زانو درآوردن این کشور بودیم؛ ضمن اینکه وضعیت ژئوپولیتیکی عراق نیز به گونه ای بود که امکان اعمال چنین تحریم هایی را از سوی آمریکا فراهم می ساخت، زیرا این کشور دسترسی محدودی به دریاهای آزاد دارد و کنترل ارتباطات این کشور به سادگی امکان پذیر است.
سایر دسترسی های عراق نیز با اعمال فشارهای سیاسی هر چه بیشتر به منظور تضعیف کامل این کشور، محدود شد به نوعی که بعد از چند سال که از محاصره ی اقتصادی عراق توسط آمریکا گذشت، نرخ مرگ و میر کودکان و مردم این کشور افزایش یافت و در ادامه ی این وضعیت، به منظور کاهش بازتاب های سیاسی تحریم ها در عراق، بحث فروش نفت در مقابل دارو و غذا از سوی سازمان ملل مطرح شد. به هر حال چنین مصادیقی بیانگر آن است که آمریکایی ها در موضوع تحریم دارای سابقه و تجربیات زیادی می باشند.
همچنین با نگاهی به مفاد قطعنامه های (1737،1747 و 1803) صادره از سوی سازمان ملل علیه ایران که با فشار آمریکا و لابی صهیونیست صورت گرفت، ملاحظه میشود که 85% از محتوای قطعنامه ها و پیوسته ای مربوطه، دارای محتوای اقتصادی و تنها 15% از محتوای سیاسی و نظامی برخوردار است و لذا تحریم بانک ها و برخی اقلام و اجناس اساسی و ضروری، تحریم معاملات بین کشوری، ممانعت از ورود فنآوری های جدید و منظور نمودن مفهومی به نام پولشویی که در شرایط تهدید می تواند مانع انجام معاملات نقدی کشور شود، از همین زاویه قابل بررسی است.
روند جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران، گویای آن است که برنامه ی جامعی از سوی دشمنان، با بهره گیری از ابزارهای جنگ اقتصادی علیه ایران طراحی و به مورد اجرا گذارده شده است.
قانون داماتو که با هدف تحریم نفتی ایران از سوی آمریکا علیه ایران به مورد اجرا گذارده شد، از جمله اقدامات در راستای جنگ اقتصادی علیه ایران بود. ضمن اینکه این موضوع، آسیب پذیری هایی را نیز برای آمریکائی ها در بر داشت.
در همین راستا آمریکا قرارگاه جنگ اقتصادی خود را بر علیه ایــران سازمــاندهی و راه اندازی نمود، این قرارگاه، هدایت، سیاست گذاری، پایش فعالیت های اقتصادی، نظارت بر اجرای قطعنامه ها و طراحی تحریم های جدید علیه ایران را در دستور کار خود دارد.
آمریکا، تحریم اقتصادی هوشمند علیه ایران را دنبال می کند، ضمن اینکه تحریم های آمریکا علیه ایران، فراتر از تهدیدات سازمان ملل می باشد. در برآوردهای اولیه، تصور آمریکائی ها این بود که با اعمال فشارهایی در موضوع بنزین و ... می توانند بر ما تأثیرات فلج کننده ای بگذارند، به همین دلیل طرح تحریم فروش بنزین را مطرح کردند که خوشبختانه با اقدام بسیار فوری و لازم وزارت نفت و حمایت دولت، کشور به مرز خودکفایی در بنزین رسید و توانست از تهدیدات، فرصت بسازد.
آمریکا با اعمال فشارهای زیاد به ایران از طریق قطعنامه ها، تضعیف توان مالی ایران را در بهرهبرداری از پروژه های بزرگی همچون پروژهی عسلویه به نام فاینانسینگ دنبال می نمودند و برای کشورهای اروپایی و ... که حتی سهام بسیار اندکی در پروژه های نفتی ایران داشتند، جریمه های اقتصادی سنگینی در نظر گرفتند. متعاقب این موضوع، برخی کشورها قرادادهای خود را نیمه کاره رها کرده و از ایران رفتند و علیرغم تلاش های خوب و در خور تقدیری که به منظور جایگزین سازی منابع صورت گرفت ولی در مجموع نتوانستیم از یک چنین منابع اقتصادی به خوبی استفاده کنیم.
به هر حال شرایط به گونه ای است که آمریکا تلاش می کند در تمام معاملات اقتصادی منطقــه که ایران یک طرف آن محسوب می شود، دخالت نموده و تحریم ها و محدودیت هایی را اعمال نماید.
به عنوان مثال در ارتباط با خط انتقال گاز ایران از طریق پاکستان و هندوستان به چین به نام «خط لوله ی صلح» که می تواند منجر به آرامش و صلح بین پاکستان و چین در منطقه ی کشمیر شود، آمریکا هم از طریق هند و هم از طریق پاکستان، به ایران فشار آورد که در این خصوص توافقی صورت نگیرد. از این رو آمریکا تقریبا در ارتباط با تمامی معاملات اساسی و عمده ی ایران با سایر کشورها اثرات تخریبی و تحدیدی دارد.
همچنین در موضوع خط لوله ی باکو به جیحان، همین فشارها از سوی غرب اعمال شد و منجر به حذف مسیر ایران شد.
همچنین غرب، کریدور ارتباطی شمال به جنوب را که مربوط به ارتباط کشورهای آسیای میانه به دریای عمان و خلیج فارس بود را با طرح مسیر موازی پاکستان و افغانستان با موانعی روبرو ساختند. مفهوم چنین تلاش هایی این است که غرب تلاش می کند تمام حوزه هایی که ایران در آنها فعالیت منفعت زای اقتصادی و بلند مدت دارد را با اقدامات تخریبی، مداخله یا تحریم و ... با مشکلات جدی و اساسی مواجه سازد.
آمریکا برای تحلیل اقتصادی کشورها از مدل بخصوصی استفاده می کند و آنرا در کشورهای مختلفی بکار برده است؛ گام اول در این مدل، تمرکز فشارها بر کشور هدف است، به این معنا که بدون اطلاع، یک سلسله اقدامات را بر علیه فعالیت های اقتصادی کشور هدف انجام می دهد و تلاش می کند به هر شکل ممکن، اقدامات مورد نظر آنها از سپر دولت عبور کند، از این رو کشور هدف را مدام با نظرسنجی، نظرسازی و بازی با افکار عمومی، مانیتور می کند. به این صورت با قطع یا تحریم سوخت، اعمال فشارهای اقتصادی، ممانعت از ورود برخی فناوری ها و کالاهای اساسی و وادار کردن کشورهای دیگر برای پیوستن به آنها در تحریم کشور هدف، باعث می شود که فشارهای اقتصادی، بازتاب و اثرات منفی خود را بر مردم وارد سازد.
به عنوان مثال در موضوع ایران، ما شاهد نظرسنجی و بعضا نظرسازی های گسترده و پیوست هی کشورهای غربی، اروپایی و آمریکایی پیرامون طرح هدفمندی یارانه ها بودیم، به نوعی که مراکز نظرسنجی آمریکا، هفته ای یکبار این کار را تکرار می کردند تا ببینند آیا تأثیرات فشار اقتصادی ناشی از طرح هدفمندی یارانه ها، به مردم رسیده است یا نه؟ و آیا آثار و پیامدهای منفی این موضوع توانسته زندگی و معیشت مردم را تحت تأثیر قرار بدهد یا نه؟ و مدام این موضوع را پیگیری می کردند تا به محض تحت تأثیر قرار گرفتن مردم، فضای عمومی کشور را از طریق عوامل ستون پنجم و ابزارهای عملیات روانی، تشویق به نافرمانی، تظاهرات و اعتراضات اجتماعی، درگیری مردم با دولت، اغتشاش و ... کنند. سپس با یکسری اقدامات تکمیلی مثل؛ حملات سایبری به بانک ها و زیرساخت های اقتصادی، فشار اقتصادی مضاعفی بر جامعه تحمیل نمایند، ضمن اینکه علائم و شواهدی نیز دال بر امکان وقوع چنین حوادثی در کشور را بدست آورده بودند.
در سال 1389، شاهد حملات سایبری به دو حوزه ی اساسی کشور بودیم که این موضوع در راستای جنگ اقتصادی علیه ایران صورت گرفت. یکی از این حوزه ها، حوزه ی صنعت کشور بود که دشمن با انتشار ویروس «استاکس نت» ، قصد اقدامات تخریبی داشت.
ویروس مذکور، در محیط سیستم عامل ویندوز و نرم افزار «اسکادا» از شرکت «زیمنس» آلمان فعالیت می کند و فرآیندهای بخش انرژی را مدیریت و کنترل می کند. هدف اصلی از انتشار این ویروس در صنعت، فلج و از کاراندازی شبـکه های آب، بـرق و سیستم های مربوط به انرژی هسته ای است، که خوشبختانه اقدامات مهار و مقابله با این ویروس از طریق بخش سایبر در حوزه ی پدافند غیرعامل انجام شد.
بنابراین دامنه ی تهدیدات علیه ایران، انواع و ابعاد مختلفی دارد که برای بدست آوردن شمای کلی آن باید هر یک از قطعات تهدید همچون قسمت های مختلفی از یک پازل، در کنار هم چیده شود تا گستره ی واقعی تهدیدات، بهتر شناخته شود.
در پي تصميم وزارت خزانه داری آمريكا براي وضع تحريم هاي اقتصادی سازمان ملل علیه ایران، دبي به عنوان يكي از مراكزي كه داراي تعاملات اقتصادي با ايران است، در كانون توجه آمريكا قرار گرفت. این در حالی است که بيش از هشت هزار واحد تجاري ايراني در دبی قرار دارد و آمریکا از این طریق تلاش میکند فعاليت هاي مالي و تجاري ایران را رصد کند. در همین راستا با اعمال فشارهایی، معاملات نقدی دبی با ایران را حذف و به سمت معاملات بانکی سوق داده است تا بهتر و بیشتر بتوانند فعالیت های اقتصادی ایران را کنترل نمایند و لذا شرکتهای با بیش از 500 دلار معامله ی نقدی با ایران، باید پاسخگوی آمریکا باشند و جرایمی نیز در این خصوص برای آنها در نظر گرفته شده است و این کار عمدتا با هدف کنترل کشورهای نزدیک به جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته که قادر هستند بخشی از نیازمندی های کشور ما را برطرف نمایند. در همین ارتباط شاهد مسدود، محدود، محصور و بلوکه نمودن حدود 700 شرکت طرف معامله با ایران در حوزهی کشورهای خلیج فارس هستیم.
بنابراین فعالیت های دشمنان علیه ایران، کاملا هوشمندانه و از قبل طرحریزی و برنامه ریزی شده است. برای مقابله با دشمنان در حوزه ی جنگ اقتصادی لازم است بخشی در دولت و وزارت امور اقتصاد و دارایی با هماهنگی دستگاه های امنیتی و دفاعی به نام «قرارگاه دفاع اقتصادی» تشکیل شود و با تجزیه و تحلیل کلیه ی فعالیت های اقتصادی که علیه ایران صورت می گیرد، راهکارهای مقابله و برخورد را بیابند. جنگ اقتصادی دشمن علیه ایران اسلامی، جنگی تمام عیار و با بهره گیری از تمام فنآوری های روز می باشد.
حوزه ی اقتصاد (اعم از خرد یا کلان)، حوزه ای بسیار وسیع و گسترده ای است و ابعاد مختلفی همچون زیرساخت، مباحث مالی، بانکی، پولی، صادرات، واردات، نیازهای عمومی را شامل می شود و با تحلیل جامع این مقولات در موضوع ایران، به عمق و ابعاد مختلف تهدیدات و جنگ های سازمان یافته ی دشمن علیه ایران، بهتر می توان پی برد.
دشمن نیز با طراحی تهدید یا محاصره ی اقتصادی هوشمند و نیز رصد تأثیرات تحریم های قبلی بر ایران، به عدم کارآیی روش های قبلی خود پی برده است. اساسا بسیاری از صاحب نظران معتقدند که در جهان کنونی، تحریم، جنگ یا محاصره ی اقتصادی با موفقیت حتمی همراه نخواهد بود، زیرا تحولات و روابط در محیط بین الملل به گونه ای است که اقتصاد کشورها از حالت ملی به فراملی تغییر وضعیت داده و شرکت های موجود در کشورها تبدیل به شرکت های چند ملیتی با قابلیت اثرگذاری روی حکومت ها شده است. ضمن اینکه منافع شرکت های بزرگ و منافع دولت های ملی، فضا و فرصت مناسبی برای فعالیت های اقتصادی ایجاد نموده است. همچنین اوضاع بد اقتصادی اروپا و آمریکا و تعطیلی بسیاری از کارخانجات و اخراج و بیکاری کارگران و متخصصان صنعتی و اقتصادی، زمینه هایی برای کشورهایی مثل ایران پیش آورده تا با پایش تحولات و فعالیت های اقتصادی، بتواند از ظرفیت های علمی وفنی جهانی استفاده نماید.
امروزه شرایط اقتصادی جهان به گونه ای است که رقابت های مخفی و بسیار جدی بین شرکت ها و دولت ها برای انعقاد قرارداد و توافق هایی در حوزه های مختلف با ایران جریان دارد، این رقابت ها به دلیل فرار از مجازات های اقتصادی، عمدتا به صورت مخفی است.
وابستگی دنیا به نفت ایران از یک سو و وجود منابع غنی نفت و گاز و محصولات مرتبط با این منابع، فرصت بسیار خوبی برای انجام معاملات مختلف از جمله تعاملات تهاتری با سایر کشورها برای ایران فراهم نموده است.
با توجه به نقاط قوت ایران در حوزهی انرژی (نفت و گاز) و استقلال اقتصادی نسبی کشور، آنهم در شرایطی که تقریبا همه ی دنیا با رکود اقتصادی مواجه شده است، شاهد رشد و ارتقاء فعالیت های اقتصادی ایران هستیم و این موضوع نشان می دهد که تأثیرات منفی اقتصاد جهانی روی اقتصاد ایران، بسیار کم و محدود است. ضمن اینکه ایران از بازار خودگردانی برخوردار است و این موضوع ناشی از تهدیدها و تحریم های بلند مدتی است که از سوی دشمنان علیه کشور ما صورت گرفته است. به عنوان مثال علیرغم اینکه ایران از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون در حوزه های مختلف دفاعی و نظامی در تحریم بوده و عمده کشورهای غربی و اروپایی هیچگونه تسهیلات، تجهیزات، دانش و خدمات آموزشی در چنین حوزه هایی به ایران ارائه نمی دادند، ایران مجبور شد با اتکاء به توانمندی های داخلی، گام های بلندی در جهت خودکفایی و استقلال علمی، فنی، صنعتی، دفاعی و ... بردارد و این موضوع از جمله نقاط برجسته و قوت ایران محسوب می شود.
همچنین ویژگی های برجسته ی ژئوپلیتیکی، امتیاز دیگری برای ایران محسوب می شود. ایران اسلامی با بیش از 000/2 کیلومتر مرز آبی در جنوب ، از نظر ژئوپلیتیک، قابل مقایسه با کشوری مثل عراق که فقط 50-40 کیلومتر در حوزه ی شمال خلیج فارس مرز آبی دارد نیست. ایران پل ارتباطی بین کشورهای جنوبی (خلیج فارس) و شمالی (آسیای میانه) می باشد. چنین فرصت ارتباطی، از دیگر نقاط قوت ایران محسوب می شود.
وجود نیروهای مؤمن، با سواد، با تجربه، مبتکر و فنی، افزایش نرخ رشد علم و فناوری، رشد صادرات غیرنفتی و ...، نیز همه و همه بیانگر جهت گیری و سرمایه گذاری های درست و مناسب دولت در این حوزه ها می باشد. هر چند دارای آسیب پذیری های اساسی به شرح زیر نیز می باشیم:
Ø آسیب پذیری در حوزه ی سایبر.
Ø وابستگی علمی و فنی در حوزه ی فنآوری اطلاعات به سایر کشورها.
Ø وابستگی فنی و دانشی در حوزه ی صنعت،
Ø وابستگی اقتصاد کشور به نفت.
Ø و ...
تجزیه و تحلیل این مباحث و تجربیات حاصله، نشاندهنده ی آن است که ایران قادر است تحریم ها و تهدیدات اقتصادی را تبدیل به فرصت کند و این کار نیازمند برنامه ریزی و ارائه ی راهکارهای اجرایی مناسب می باشد.
امروز حوزه ی سایبر از جمله کانون های آسیب پذیری کشور ما محسوب می شود، این موضوع، دفاع سایبری یا ایمنی و امنیت در حوزه ی سایبر را می طلبد، ضمن اینکه عناصر ایجاد چنین امنیتی که همانا نیروی انسانی هوشمند و متخصص می باشد نیز در کشور وجود دارد و خوشبختانه در این زمینه اساتید، دانشجویان، مخترعین و مبتکرین توانمند و برجسته ای در اختیار داریم که لازم است مورد حمایت های مادی و معنوی قرار گیرند.
جهاد در حوزه ی اقتصادی، به معنای آن است که باید با حرکت و روحیه ی انقلابی و جهادی وارد میدان اقتصادی شویم، حرکت باید الهی، مخلصانه و فی سبیل الله باشد، مسائل و مشکلات اداری از جلوی پا برداشته شود، از متخصصین پشتیبانی و دفاع شود، به ایده، تفکر و ابتکارات جدید در این زمینه توجه شود و حوزه های مهم به جدّ پشتیبانی شوند و با سرمایه گذاری مناسب زمینه های رشد و توسعه ی اقتصادی در کشور فراهم شود.
سازمان پدافند غیرعامل در حوزهی نفت به دنبال این بود که اگر چاه های نفت ایران از سوی دشمن مورد حمله قرار بگیرد، نباید مثل چاه های نفت کویت و عراق و ... تا چندین ماه در آتش بسوزد و امکان خاموش کردن آنها وجود نداشته باشد، لذا به دنبال راهکارهای مؤثر اجرایی بود و خوشبختانه به نتایج قابل قبولی نیز دست یافت.
دو فروند جنگنده اف-۱۶ فایتینگ فالکن و سه فروند جنگنده اف-۱۵ ایگل متعلق به نیروی هوایی آمریکا در حال پرواز در محدوده ی چاه های نفت به آتش کشیده شده ی کویت در جریان جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ میلادی. خاموش کردن کامل حدود ۸۰۰ حلقه چاه نفت به آتش کشیده شده ی کویت، تا ۸ ماه پس از پایان جنگ به طول انجامید، اما اثرات زیست محیطی آن تا سال ها گریبان گیر آن کشور بود.
از جمله اقداماتی که آمریکا برای مهار آتش در چاه های نفت مورد استفاده قرار میداد، استفاده از کنترل کننده هایی است که در عمق 40-30 متری زیر زمین و درون حلقه های چاه های نفت قرار می داد تا به محض آتش گرفتن چاه، بتواند با ریموت کنترل، دهنه ی چاه را مسدود نماید و از فوران نفت و گاز و آتش به خارج، جلوگیری نماید. ایران تعداد محدودی از این سیستم ها را در اختیار داشت و هنگامی که آمریکا متوجه شد ایران تصمیم دارد از چنین سیستمی برای تمامی چاه های نفت خود استفاده نماید، سریعا آنرا تحریم کرد. با این وجود از زمان تحریم این کالا تا زمان تولید این محصول در داخل کشور، فقط 14 ماه طول کشید و نیروهای فنی، متخصص و متعهد صنعت نفت ایران توانستند با تکیه بر ظرفیت های علمی و فنی کشور به این کار بزرگ دست بزنند و نشان دهند که «می توانند» بر مشکلات فائق آیند.
همچنین در حوزه ی لیزر، در بازدیدی که از مجموعه ی مربوطه صورت گرفت، ملاحظه شد شتاب دهنده های لیزری جزو لیست تحریم یا اصطلاحا قرمز می باشد که تحویل و واگذاری آن به ایران حتی از طریق واسطه ها ممنوع است، ولی نیروهای متخصص ایرانی در بخش تحقیقات لیزر موفق شدند ظرف کمتر از یک سال و نیم، این کالا را در داخل کشور طراحی و تولید نمایند. بنابراین رویکرد جهادی همراه با سرمایه گذاری مناسب و میدان دادن به نیروهای فنی، قادر است فرصت ها و قوت های اقتصادی را در راستای اهداف و منافع ملی به خوبی بکار بگیرد یا به عبارت بهتر، تهدیدات را به فرصت تبدیل نماید. از این رو، در گام نخست شناخــت تهــدیدات و آسیب پذیری ها در حوزه ی اقتصاد، فناوری و صنعت مهم است و در گام بعدی، شناخت ظرفیت ها و مقدورات داخلی و توسعه و پشتیبانی آنها در راستای اهداف سازندگی اهمیت دارد.
رویکرد جهادی می تواند محدودیت های اقتصادی را از بین ببرد و استقلال اقتصادی و فناوری را برای کشور به ارمغان آورد. در همین ارتباط باید تأکیدات مقام معظم رهبری پیرامون ارتقاء کیفیت محصولات و استفاده از تولیدات و محصولات داخلی را جدی بگیریم و الگوی مصرف داخلی را براساس آن هدف گذاری کنیم و تلاش های خود را در تقویت و توسعه ی صنعت داخلی متمرکز نمائیم و تحریم هوشمندانه، آگاهانه و دقیقی به منظور حمایت از تولیدات داخلی بر علیه محصولات خارجی صورت بدهیم.
برخی جهــاد اقتــصادی را معــادل «ریاضت اقتصادی» می پندارند، در صورتی که من به جای ریاضت اقتصادی، به تعیین «الگوی منطقی و معقول مصرف» معتقدم. اساسا نهادهای کاپیتالیستی و سرمایه داری، تنوع و افزایش مصرف را تعقیب می کنند و سبـک و مدل هایی برای زندگی انسان ها ارائه می دهند که مرتب، میزان مصرف انسان ها افزایش یابد، در صورتی که ما بایستی با تکیه بر منابع و تولیدات داخلی، ارائه ی الگویی مناسبی برای زندگی و مصرف شهروندان ارائه بدهیم، به گونهای که باعث کاهش وابستگی کشور به خارج شود و با صرفه جویی در منابع ارزی و غیرارزی، توسعه ی اقتصادی کشور را در سایر حوزه های افزایش دهیم.
همچنین برای ایمن سازی زیرساخت های سایبری کشور در امور بانکی و صنعتی که تأثیر بسیار جدی در حوزه ی اقتصادی دارد، باید همتی اساسی صورت گیرد.
مقام معظم رهبری در یکی از سخنانشان (قریب به این مضمون) می فرمایند؛ درست است که دشمنان ما را تحریم کرده اند، ولی این تحریم، برای قطعه و فنآوری است، نه برای مدیریت.
بنابراین با توجه به اینکه ما مدیریت را از خارج نمی آوریم باید نسبت به اصلاح مدیریت ها تلاش کنیم. در واقع یکی از اقداماتی که می توان برای حذف موانع تولید انجام داد، اعمال مدیریت صحیح بر سیستم تولید است تا تولیدات داخلی بتوانند به رشد و شکوفایی برسند.
همچنین حرکت جهادگونه باید در تبدیل دانش و فنآوری به محصول و ثروت صورت بگیرد. در واقع مشکل اساسی در همین بخش آخر هست، به این معنا که فناوری باید فرآیند تجاریسازی را طی کند و در اختیار مردم قرار بگیرد و به عبارتی تبدیل به ثروت شود. برای این منظور باید نخبگان، مخترعان، مبتکران، دانشجویان و دانشگاهیان تشویق شوند تا فعالیت های آنها توجیه اقتصادی پیدا کند.
همچنین در راستای جهاد اقتصادی باید از خدمات دولت خدمتگزار پشتیبانی کرد، ما در حال حاضر در وضعیت جنگی به سر می بریم و با توجه به اینکه کشور از یک سو با هدفمندسازی یارانه ها دست به جراحی و اصلاح ساختارهای اقتصادی زده است و از سوی دیگر با دشمنان در ابعاد و حوزه های مختلف در حال جنگ میباشد، لذا بطور طبیعی باید با شناخت و درک شرایط محیطی و پشتیبانی و خویشتن داری هر چه تمامتر از دولت، استحکام و انسجام ملی را دنبال نمائیم.
خوشبختانه تمام ظرفیت های لازم برای دفاع اقتصادی در مقابل تهاجم دشمن، در کشور وجود دارد. ملت ایران به پیام حضرت امام مبنی بر اینکه «ما می توانیم» تحقق بخشیده است. به همین دلیل در بسیاری از حوزه هایی که کشور با تحریم مواجه است، به خودکفایی و استقلال رسیده است، مشروط بر اینکه با رویکرد جهادی، محیط را بشناسیم و تهدیدات را به فرصت تبدیل نمائیم.
از جمله ویژگی های کار جهادی این است که؛ همراه با انگیزه ی الهی باشد، خالص برای خدا باشد و حداکثر تلاش را به همراه داشته باشد.