میزان اثر تحریمها در جوامع به نوع فرهنگ عمومی و سطح تحمل درد مردم بستگی دارد. تحریم میتواند در یک جامعه به صورت فلجکننده و در جامعهای دیگر به صورت عامل توسعه عمل کند. این تنوع در پاسخ یک جامعه به تحریمها حتی از دید تحریمکنندگان هم مطرح شده است، پس میتوان از تحریمهایی که برای هدف خاصی طراحی شده انتظار پاسخهای دیگری داشت. در چند یادداشت سعی خواهیم کرد ابتدا تعریف و خوانش جدیدی از تحریمها ارائه دهیم، بر اساس همان گفتمانی که معماران تحریم آن را بنا نهادهاند، سپس به جامعه بهعنوان سیبل هدف این تحریمها و واکنشهای احتمالی از سوی جامعه نگاهی بیندازیم و در آخر به بررسی چند راهکار برسیم. در واقع دید جامعهشناسنامه به تحریمها خواهیم داشت.
واژه تحریم در معنای لغوی یعنی منع و محروم شده که این واژه بر امر یا کنشی دلالت دارد که بر اثر انجام آن کسی از چیزی محروم میشود؛ در واقع جلوگیری از دسترسی به منابع هم معنای دیگری از این واژه است. برای شناخت معنای این واژه بررسی لغوی آن کافی نیست و باید به مفهوم آن در نظام بینالملل هم دقت کرد. مفهوم تحریم، مانند دیگر مفاهیم در ساختارهای متغیر مفهومی در نظام بینالملل تغییرات متعددی داشته است و در دهه حاضر شاید بتوان آن را نوعی نظام تنبیهی برای کشور قربانی تحریم قلمداد کرد. تنبیهی که مانند سایر گونههای تنبیه همراه با درد خواهد بود و این درد همان علت تغییر واکنش کشور قربانی است.
بر اساس تعریف معمار تحریمهای ایران هدف آنها دقیقا همین موضوع است؛ ایجاد درد در مردم کشور هدف برای اعمال فشار بر حاکمیت خود. پس در تعریف مفهومی واژه تحریم این واقعیت نهفته است که مانند سایر جنگافزارها، درد قسمتی جداناشدنی از آن است. درد ناشی از تحریم هدف کوتاهمدت این سلاح وزارت خزنهداری آمریکاست که در مراحل بعدی قسمتهای دیگر را فعال میکند. حال اگر بخواهیم تحریم را بهخوبی تعریف کنیم، شاید بهتر باشد سلاحی را معرفی کنیم که چند قسمت دارد و هدف اصلی آن ایجاد درد است. این سلاح زمانی که در سطح خرد عمل کرد، انعکاسهایی را از جامعه خواهد داشت؛ شاید بهتر باشد بگوییم نوع صدای بازگشتی از این تحریمها تعیینکننده موج دیگر آنها برای اثر در کشور هدف خواهد بود. پس جامعه و عموم مردم هدف اصلی این تحریمها هستند و نه دولتها، مانند بسیاری از خباثتهایی که خارج از میدان جنگ توسط دولتهای غربی انجام شده، تحریمها هم استفاده از سلاح جنگی خارج از میدان جنگ و علیه مردم عادی است.
رسیدن به این مفهوم از تحریمها در بین مردم خود آغازگر حل بسیاری از مشکلات تحریمی است، نشان دادن و معرفی کردن تحریمها به صورت درست شاید خود مانعی برای بسیاری از بدرفتاریها باشد؛ بدرفتاری در موارد اقتصادی و رفع شدن موانع اتحاد اجتماعی برای حل مشکلات و... . نشان دادن این موضوع که تحریمها همان بمبهایی هستند که بر سر مردم فرود میآیند، با این تفاوت که خونریزی در کار نیست. اقدامات پدافندی اجتماعی برای کاهش تلفات در این حوزه مانند دور زدن تحریمها دارای اهمیت است و به جدیت در عمل احتیاج دارد.
فرهیختگان