خط تردید وسازش درپی آن است که ظرفیتها ، قابلیت های درونی وقدرت نرم نظام اسلامی را کوچک نمایی و تهدیدها و مشکلات را بزرگ نمایی کند تا ملت و مسئولان را به اشتباه محاسباتی دچار سازد و درنهایت خط مقاومت را از میدان بیرون کند.
مفروضات خط تردید وسازش
در خط تردید وسازش مفروض این است که برای تحقق اهداف سند چشمانداز و تبدیل شدن به قدرت اول منطقه، به ناچار باید با نظام بینالملل تعامل صلحجویانه داشت؛ هر چند ممکن است از لحاظ اخلاقی و حتی آرمانی خلاف معیارها و موازین باشد. بر این اساس پیگیری آرمانها و تعامل صلحجویانه به طور همزمان، چگونه میسر میشود؟
نخست اینکه تعاملات و تبادلات بینالمللی، با وابستگی، سازش و تسلیم در برابر قدرتهای استکباری بسیار متفاوت است. ما هیچگاه مرزهایمان را نبستیم و تعاملات اقتصادیمان را با دنیا قطع نکردیم، بلکه همواره این غرب بوده که در قطع روابط، پیشگام بوده است.
اگر امروز چین به عنوان یک قدرت بزرگ اقتصادی مطرح است، ناشی از تحریمهای ۲۵ سالهای است که غرب بر آنها اعمال کرده است. ما زمانی میتوانیم به عنوان قدرت برتر منطقهای مطرح باشیم که دارای اقتصاد بومی و متکی به خود باشیم.
دوم اینکه بر خلاف آنچه که غربیها میگویند و متأسفانه عدهای هم در داخل آن را در رسانهها بازتولید میکنند، تعاملات بینالمللی به معنای رابطهی دولتهاست. این در حالی است که در نگرش ما، منظور از رابطه و تعامل بینالمللی، رابطه با ملتهاست. حضرت امام میفرمود که ما باید سعی کنیم روابطمان را با ملتها توسعه دهیم. اگر موانعی در این راه وجود دارد، ناشی از دولتهای آنهاست.
درعین حال برگزاری اجلاس غیرمتعهدها در ایران نشانهی وجود تعاملات بینالمللی ماست که توانستیم ۱۲۰ کشور را دور هم جمع کنیم. از این رو باید بین داشتن تعاملات بینالمللی و تسلیم در مقابل استکبار جهانی فرق گذاشت.
تعاملات و تبادلات بینالمللی با وابستگی، سازش و تسلیم در برابر قدرتهای استکبار بسیار متفاوت است؛ ما هیچگاه مرزهایمان را نبستیم و تعاملات اقتصادیمان را با دنیا قطع نکردیم.
در رویکرد سازش گفته میشود که راهکار تعامل با نظام بینالملل، پذیرش قواعد حاکم بر ساختار نظام بینالمللی است. این در حالی است که رویکرد مقاومت با بعضی از این قواعد در تعارض قرار دارد. چه طور میتوان در عین پافشاری بر اهداف و آرمانها، تعاملات بینالمللی داشت؟
در اینکه قواعد بینالمللی بر اساس سلطه و زور است و قدرت حرف اول را میزند تردیدی وجود ندارد و به همین علت نظام موجود بینالمللی، نظام سلطه لقب گرفته است. در عین اینکه ما نظام سلطه را قبول نداریم اما تلاش میکنیم که این نظام را با نظام عادلانهتری جایگزین کنیم؛ این گونه نبوده که ما از همین قواعد بهرهبرداری نکنیم. وجود همهی این موارد، به این معنا نیست که مسئلهی جنگ تحمیلی را به شورای امنیت نبریم یعنی تعامل در چارچوب قواعد بینالمللی، بدون اینکه مبانی نظام سلطه را پذیرفته باشیم. و امروز گفتمان انقلاب اسلامی یا گفتمان عدالت، گفتمانی جهانی شده است در حالی که هیچگاه چنین امری سابقه نداشته است.
سرانجام سازش و عقب نشینی در برابر غرب
تجربهی ۳۴ ساله گذشته به روشنی نشان میدهد با عقبنشینی و دست برداشتن از مقاومت، غرب به هیچ وجه حاضر به کنارگذاشتن توطئه ها و دشمنی ها نخواهد شد.زیرا انقلاب اسلامی ایران به لحاظ ماهیت اسلامی، استکبارستیزی و عدالت طلبی خود همواره در معرض توطئه ها و فتنه ها قرار داشته و دارد .
تجربه گذشته پیش روی ماست. هر گامی به عقب برداشتیم نعرهها و تهدیدهای بیشتری از دشمن شنیدیم و حتی بیشتر مجازات دیدیم و محور شرارت نامیده شدیم. تجربه دیگر کشورها هم چشمانداز وحشتناکی از نرمش در مقابل دشمن ترسیم کرده است: لیبی، پاکستان، کره شمالی و… چه سرنوشتی از عقبنشینی گامبهگام خود در برابر غرب دیدهاند؟ روشن است که هیچ گاه نرمش در برابر استکبار آوردهای برای ملتهای استقلال طلب نداشته و همواره منافع آنان را به باد داده است.
مقاومت رمز پیشرفت و نماد عزت
در برخی محافل مطرح میشود که رویکرد مقاومت هزینهزا است، از این رو برای پرهیز از هزینههای احتمالی تنها راه ممکن دست کشیدن از مقاومت و پیگیری خط سازش است.باید پرسید که چه چیزی هزینه ندارد؟ هر سیاستی اتخاذ شود، هزینههای خاص خود را دارد. حتی اگر سیاست سازش هم پیش گرفته شود، باید از برخی اهداف و منافع دست کشید.
علاوه براین هزینههایی که میپردازیم در ازای استقلال، آزادی و پیشرفت مادی ومعنوی در پرتو هویت دینی وملی است.آیا هیچ کشوری را می توان سراغ گرفت که بدون هزینه توانسته باشد هویت دینی وملی خود را حفظ کند و آزاد و مستقل بماند؟
شرایط امروز ایران اسلامی نسبت به شرایط ۲۰ یا ۲۵ سال پیش، کاملاً به نفع ما تغییر کرده و به تعبیر زیبای امام خامنه ا ی ، ایران امروز در شرایط بدر وخیبر است.
زمانی که آمریکا در اوج قدرت بود، سازش نکردیم، حال که آمریکا و اروپا دچار بحرانهای فراوان سیاسی و اقتصادی هستند و به تعبیری در سراشیبی سقوط قرار دارند، با آنها سازش کنیم؟!
چنانکه براساس نوشته آلفرد مک کوی استاد تاریخ دانشگاه ویسکانسین مادیسون آمریکا درسال ۲۰۱۰ میلادی، اضمحلال آمریکا به عنوان یک قدرت جهانی شاید بسیار زودتر از زمانی اتفاق بیفتد که برخی کارشناسان تخمین زده اند. اگر واشنگتن، سال ۲۰۴۰ یا ۲۰۵۰ را تاریخ انقضای «قرن آمریکایی» می داند، یک ارزیابی واقع گرایانه تر از روند امور در عرصه داخلی و بین المللی نشان می دهد در سال ۲۰۲۵ دوران آمریکا به سر خواهد آمد.
اینک در چنین شرایطی آیا طرح و پیگیری رویکرد سازش، احمقانهترین سیاست نیست؟ و آیا خط مقاومت، واقعبینانهترین جریان و دقیقا در جهت مصالح مردم ومنافع ملی نیست؟
پیشرفتهای فوق تصور ملت ایران در حوزههایی بیشتر بروز کرده است که بیش از دیگر حوزهها تحت فشار دشمن قرار گرفته است؛ مانند حوزههای زیستفناوری، نانوفناوری و هوافضا که سالها است هرگونه همکاری علمی یا پذیرش دانشجویان ایرانی در دانشگاههای معتبر جهان در آنها منع شده است.
جمع بندی و نتیجه گیری
تقویت خط تردید و سازش از طریق نشان دادن چماق تحریم آخرین سنگر دشمن در مقابل ملت ایران است. هماکنون در مرحلهای قرار داریم که به فرموده رهبر معظم انقلاب نشانههای پیروزی ظاهر شده است. ملت ایران تا آخرین خاکریز دشمن پیش رفته و سازش یا ایستادگی آخرین تصمیم مسیر پرپیچ و خم و تعیین کننده سرنوشت مبارزه است.
اگر مسئولان نظام بر اساس نشانههای پیروزی عمل کنند میتوانیم در آینده نزدیک پیروزی ملت ایران را در هر دو عرصه سیاست خارجی و استقلال اقتصادی نیز جشن بگیریم.
متأسفانه استکبار، شرایط را به گونهای رقم زده است که نشانههای پیروزی را در برابر مردم ایران نشانههای شکست جلوه دهد و در این مسیر برخی رسانههای داخلی به اشتباه این حقیقت وارونه را پذیرفته و به مردم القا میکنند.
در چنین شرایطی، خط سازش درپی آن است که مسئلهی «تغییر محاسبه» با پیشنهاد آمریکاییها مبنی بر «لغو تحریمها» و «مذاکرهی مستقیم» تلفیق شود تا راه برای دستیابی آنها به منافعشان هموار گردد.
نکته اساسی و پایانی اینکه مهمترین گفتمان قابل تعریف، در ذیل خط مقاومت، گفتمان پیشرفت وعدالت است. در واقع، جانمایه خط مقاومت، گفتمان پیشرفت توأم با حفظ هویت دینی وملی به شمار می آید. در حالی که دشمن میخواهد این گونه القا کند که جانمایه خط مقاومت، هزینه بدون پیشرفت است.
جنگ نرم و عملیات روانی