در شرایطی که از ماهها پیش و همزمان با جدیتر شدن فرایندهای معطوف به انتخابات ریاست جمهوری در ایران، شمار بسیاریا ز ناظران و تحلیلگران، گمانهزنیهایی را درباره احتمال تغییر در روابط ایران و غرب آغاز کردند، به نظر میرسد دولت آمریکا همچنان بر راهبرد پیشین خود استوار است. در این راستا، برخی مقامات سابق آمریکایی، خواستار در پیش گرفتن رویکردی قاطع و نهایی از سوی این کشور در مقابل ایران شده اند.
در شرایطی که از ماهها پیش و همزمان با جدیتر شدن فرایندهای معطوف به
انتخابات ریاست جمهوری در ایران، شمار بسیاریا ز ناظران و تحلیلگران،
گمانهزنیهایی را درباره احتمال تغییر در روابط ایران و غرب آغاز کردند،
به نظر میرسد دولت آمریکا همچنان بر راهبرد پیشین خود استوار است. در این
راستا، برخی مقامات سابق آمریکایی، خواستار در پیش گرفتن رویکردی قاطع و
نهایی از سوی این کشور در مقابل ایران شده اند.
به گزارش «تابناک»،
روزنامه «واشنگتن پست» به تازگی مطلبی را به قلم سه تن از مقامات سابق
آمریکایی منتشر کرده که در آن، بر ضرورت اقدام فوری دولت آمریکا علیه
برنامه هستهای ایران تأکید و مجموعه ادعاهایی نیز در این زمینه علیه
ایران مطرح شده است.
در این مطلب که توسط «استفن هدلی»، مشاور امنیت
ملی دولت آمریکا در دوران جورج بوش، «جو لیبرمن»، سناتور سابق و «جیم
استینبرگ»، دستیار سابق وزارت خارجه آمریکا نوشته شده، با اشاره به
انتخابات ریاست جمهوری ایران و نیز مذاکرات هستهای، ادعا شده که روی کار
آمدن رئیس جمهور جدید در ایران، تغییر خاصی در سیاست هستهای ایران پدید
نخواهد آورد.
این سه مقام سابق آمریکایی ضمن تکرار ادعاهای پیشین
درباره این که هدف ایران از مذاکرات خرید زمان است، مینویسند، استمرار
وضعیت عدم پیشرفت در مذاکرات، در کنار پیشرفتهای مستمر برنامه هستهای
ایران، سرانجام سبب به چالش کشیده شدن راهبرد آمریکا خواهد شد.
این
سه تن در ادامه مطلب خود به بیان آمارهایی درباره پیشرفتهای هستهای ایران
در یک دهه اخیر پرداخته و اشاره میکنند، با وجود تحریمهای فزاینده،
ایران توانسته خود را از وضعیتی که هیچ سانتریفیوژ فعالی نداشت، به شرایطی
برساند که هفده هزار سانتریفیوژ فعال و حجم چشمگیری اورانیوم غنی شده با
درصد پایین داشته باشد.
بنابراین، این افراد بر این باورند که دولت آمریکا باید سیاست جدیدی را در قبال ایران در پیش بگیرد که دارای چند محور اصلی است.
پیش
از هر چیز، آمریکا و دیگر اعضای گروه 1+5 باید پیشنهادی متفاوت و
«عادلانه» را در مقابل ایران قرار دهند و در صورت عدم پیشنهاد از سوی
ایران، دور جدیدی از فشارهای بینالمللی را (مثلاً در قالب یک قطعنامه
شورای امنیت که بخش انرژی، بیمه و امور مالی ایران را شامل شود) علیه ایران
اعمال کند.
دو کار دیگری که آمریکا میتواند انجام دهد، یکی تحکیم
مواضع خود در خاورمیانه، از طریق کارهایی همچون موضعگیری جدیتر علیه دولت
سوریه و دیگری اعتبار بخشی به احتمال استفاده از گزینه نظامی در مقابل
ایران است که میتواند در شکل مطرح کردن جدی ابعاد حمله نظامی احتمالی به
تأسیسات هستهای ایران نمود پیدا کند.
اما بیان این مطلب از سوی این
مقامات سابق آمریکایی ـ که قاعدتاً با همراهی همفکران تندروشان در کنگره
آمریکا انجام میگیرد ـ میتواند تأیید دیگری بر این موضوع باشد که دولت
آمریکا صرف نظر از نوع سیاست حاکم بر مسأله هستهای در ایران و یا ماهیت
افراد سرپرست این موضوع، صرفاً افزایش فشارها را در دستور کار خود قرار
داده است.
از سوی دیگر، در شرایطی که ایران بارها اعلام کرده تنها
به مذاکره منطقی و بدون پیششرط پایبند است، پیشنهاد طرح تهدید آمیز
پیشنهادهای جدید علیه ایران و تشدید فشارها بر تهران در صورت عدم پذیرش،
چیزی جز تکرار اشتباهات گذشته دولتمردان آمریکایی نیست که نقش اصلی را در
شکل گیری مسائل کنونی داشته است.
به هر حال، باید منتظر ماند و دید
دولت آمریکا تا چه میزان به چنین توصیههای جنگ طلبانهای عمل میکند و آیا
تغییر دولت در ایران، تحولی در رویکرد این دولت نسبت به ایران به دنبال
خواهد داشت یا خیر.