۲۳ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۲:۱۱
کد خبر: ۳۴۶۸
استکبار پس از شکست طرح های نابودکننده به طرح های محصور محدود کننده روی آورد و سیاست «درون گرا» کردن ایران را پیش گرفت. ویژگی های گفتمان اسلامی انقلاب و قابلیت های ملی ایرانیان به وسیله خود ایرانیان سیاست «درون گرا» کردن ایران را به سیاست «درون زایی» تبدیل کرد چیزی که در ابتدا دشمن نه آن را پیش بینی می کرد و نه آن را باور داشت، اما …

مقدمه

مباحث انتخاباتی با ثبت نام افراد برای نامزدی در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که از هفدهم اردیبهشت به مدت پنج روز آغاز شد و پس از آن فعال شدن شورای نگهبان به مدت ده روز برای احراز صلاحیت نامزدها و در نهایت اعلام نظر این نهاد درباره صلاحیت نامزدها در تاریخ (۱۳/۲/۹۲) روز به روز بیشتر و بیشتر افکار عمومی را با قضیه انتخابات درگیر کرد و به نظر می رسد فضاسازی مقدماتی لازم برای برگزاری یک انتخابات پرشور و باشکوه فراهم شده و پخش برنامه های تبلیغاتی نامزدها با تنوع خاصی که در شکل و محتوای آن دیده می شود، این شور و حال را افزایش می دهد. به موازات اجرای برنامه های انتخاباتی در داخل، دشمنان نظام نیز از چندی پیش مشغول برنامه ریزی درباره انتخابات ایران بوده اند. آمادگی دشمن برای دخالت جدی در انتخابات ایران چیزی نیست که پنهان باشد و دشمن نیز اصرار ندارد که بخش های آشکار شدنی را، پنهان نگه دارد و نمونه آن در هیاهوهایی که پس از اعلام نظر شورای نگهبان درباره نامزدها به راه انداختند، مشاهده شد. از آنجایی که رفتار دشمنانه استکبار می تواند بر رفتار انتخاباتی رأی دهندگان و روند برگزاری انتخابات تأثیرگذار باشد و در مقابل آگاهی مردم از مسائل اساسی و پیرامونی انتخابات و برنامه دشمن هم می تواند بر فعالیت های شیطنت آمیز و توطئه گرانه دشمن تأثیر بگذارد و مردم را هوشیار کند که روی دیگر حضور فعال در انتخابات، نبرد سرنوشت ساز با دشمن کینه جو و لجوج است. نوشتار حاضر به چند محور اساسی در این باره پرداخته تا مخاطبان پس از آگاهی دقیق از ابعاد موضوع با هوشیاری بیشتر روزهای باقی مانده تا انتخابات را سپری و به وظیفه کامل خود عمل کنند. ان شاء الله

 

الف- خاستگاه مفهومی بحث

 

یکی از مباحث اصلی در میادین پیکار و نبرد «راهبرد» و «تاکتیک» است. این بحث با گسترش دامنه و عبور از میادین جنگ نظامی، عرصه سیاست و منازعات متنوع آن را نیز به نحو پیچیده تری در برگرفت و در تاریخ انقلاب اسلامی نمود برجسته ای پیدا کرد. تاریخ سی وچهار ساله مقابله ایران با استکبار و شیطان بزرگ، مخزن پر شده از «راهبردها» و «تاکتیک هایی» است که در این منازعه طولانی به کار گرفته شده است. نقش «راهبرد» و «تاکتیک» در رسیدن به هدف و پیروزی در منازعه از چنان اهمیتی برخوردار است که برخی برای شکست دادن طرف مقابل به همین مقوله کلیدی حمله می کنند تا با بر هم زدن ساختار و نسبت های لحاظ شده در آن، برنامه تدارک دیده شده را به هم زده و حریف را از رسیدن به هدفش بازدارند. در این میان آنچه که دشمن را در رسیدن به این هدف کمک می کند، بی خبری و بی توجهی نیروهای خودی به هدف «راهبرد» و «تاکتیک ها» است. در پیکاری از این دست ضربه سنگین و تقریباً غیرقابل جبران این است که دشمن بتواند با اقداماتی «راهبرد» طرف مقابل را به سطح «تاکتیک» تنزل دهد. با دقت در وضعیت موجود در داخل و برخی اقدامات پیدا و پنهان دشمن به نظر می رسد دشمن در حال اجرای چنین برنامه خطرناکی است که با آگاهی بخشی و روشنگری می توان با آن مقابله کرد.

 

ب- انتخابات

 

انتخابات روش و ابزاری است با پشتوانه مفهومی برای جابه جایی قدرت با نقش آفرینی مردم. در حال حاضر انتخابات از دستاوردهای با ارزشی است که بشریت می تواند به آن افتخار کند، چرا که این تجربه گرانبها آسان و کم هزینه به دست نیامده و محصول تحمل قرن ها ظلم و ستم در سراسر جهان است. استبداد کلیسا، قیصرها، سلطان ها و پادشاهان و برخورد حیوانی و جابرانه با مردم و بی اعتقادی محض به هرگونه حق انسانی برای زیردستان و مردم، صاحبان عقول را در مغرب زمین به فکر چاره جویی انداخت و آنها سال های طولانی و تقریباً مستمر و در چند نسل به بررسی این موضوع مشغول شدند، دستاورد این تلاش وافر طولانی در این عبارت خلاصه شد که تمرکز قدرت درنزد نااهلان فسادآور است و مردم باید در ایجاد کانون قدرت و عینیت بخشیدن به آن در نزد افراد و جابه جایی آن نقش اصلی و سهم برابر داشته باشند. با چنین مفهومی انتخابات تا حدود زیادی عامل نجات بشر اسیر در نزد جباران شد.

 

ج- انتخابات در غرب

 

پس از فراز و فرودهای بسیار و بعضاً خونین انتخابات به مثابه روش و ابزار وارد ساختار سیاسی کشورهای غربی و فرایند جابه جایی قدرت شد. ظهور انتخابات در ساختار سیاسی غرب به معنای بر هم خوردن مناسبات موجود حکام و مردم در دوران سیاه قرون وسطی نبود و برعکس پوشش مناسبی برای حفظ و پنهان نگه داشتن آن مناسبات و البته با آرایه هایی بسیار فریب دهنده و زیرکانه بود. حکومت کنندگان اصلی و ناپیدای غرب با برنامه ریزی های دقیق در ظواهری سازگار با امیال و هوس های انسانی برای شهروندان غربی، حدی را در انتخابات تعیین کردند و حتی آن را به صحنه اعتراضات نیز سرایت دادند که هیچ گاه نظام های سیاسی تأمین کننده منافع حکومت کنندگان پشت صحنه را تهدید نکند. برای همین است که شهروند معترض غربی چند سالی است در اعتراض به وضعیت نابسامان اقتصادی به خیابان می آید و همیشه علیه دولت موجود شعار می دهد و بسیار کم دیده شده که علیه نظام سیاسی حاکم شعار دهد. برنامه های بسیار پیچیده غرب برای تربیت اجتماعی و تنظیم دقیق و سازماندهی شده خلق و خوی انسان غربی، این انسان ها را به همین میزان از اعتراض و نقش آفرینی در سیاست و قدرت قانع کرده است.

 

د- انتخابات در ایران

 

پیشتر به مفهوم انتخابات و جایگاه و حد و حدود آن در غرب اشاره شد. همین «انتخابات» که برای غرب و ایران معنا و مفهوم مشترک و پذیرفته شده داردـ در غرب ذیل موضوع دموکراسی و در ادبیات دینی سیاسی ایران ذیل موضوع مردم سالاری دینی قرار می گیرد ـ وقتی با قید مکانی و جغرافیایی «در ایران» همراه می شود، دشمن را به طمع می اندازد. دشمن تلاش می کند این مفهوم روشی و ابزاری را که در غرب محاسبه شده و به عمد محدود و محصور شده تا از تبدیل آن به یک تهدید لجام گسیخته جلوگیری کند، در ایران به عامل، فشار، تهدید و براندازی تغییر کارکرد دهد. دشمن در دو دهه اول انقلاب از این ابزار ناشیانه استفاده کرد و راه به جایی نبرد، اما در دهه اخیر و پس از گرفتن نتایج مثبت از این رویکرد جدید به انتخابات در چند کشور که باعث بر سر زبان ها افتادن کودتای مخملی و جنگ نرم شد، متوجه گردید می تواند از آن علیه ایران نیز استفاده کند و در انتخابات ریاست جمهوری گذشته از آن استفاده کرد و در عین اینکه شکست خورد هزینه هایی را به ایران تحمیل کرد و تجربیات جدیدی نیز اندوخت. به نظر می رسد برنامه ریزی چندگانه دشمن برای انتخابات پیش رو پیچیده تر و دقیق تر از گذشته باشد، از این رو هوشیاری بیشتری می طلبد.

 

ه- چرا حماسه سیاسی

 

نام گذاری سال جاری به «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» و توضیحات مکرری که امام خامنه ای (مدظله العالی) درباره انتخابات و «حماسه سیاسی» دادند، نشان اهمیت بسیار این موضوع است و جا دارد برای فهم این اهمیت به این پرسش پاسخ داده شود که: «چرا حماسه سیاسی؟» در پاسخ باید گفت، سر دشمنی استکبار با انقلاب اسلامی، گفتمان اسلامی انقلاب است. ویژگی این گفتمان به سبب دینی و الهی بودن فراتاریخی است. یعنی نه در زمان محصور می شود و نه در جغرافیا. همانگونه که در زمان بعثت نه خاص آن زمان بود و نه در جغرافیای سرزمین حجاز باقی ماند. این ماندگاری و گستره که در سابقه اش مواجهه با نسل ها، اقوام و ملل و اندیشمندان بزرگ که همه در برابرش سرتسلیم فرود آورده و به آن مباهات کرده اند، وجود دارد، معرف فراتاریخی بودن آن است. استکبار که از این ویژگی برانگیزاننده با خصیصه برجسته ضد استکباری، دچار وحشت شده بود به گمان واقعاً باطل خود چاره را در نابودی و یا محصور و محدود کردن آن دید، پس از شکست طرح های نابودکننده به طرح های محصور محدود کننده روی آورد و سیاست «درون گرا» کردن ایران را پیش گرفت. ویژگی های گفتمان اسلامی انقلاب و قابلیت های ملی ایرانیان به وسیله خود ایرانیان سیاست «درون گرا» کردن ایران را به سیاست «درون زایی» تبدیل کرد چیزی که در ابتدا دشمن نه آن را پیش بینی می کرد و نه آن را باور داشت، اما مرور زمان نشان داد که جمهوری اسلامی توانایی انجام این کار بزرگ را دارد. محصول این «درون زایی» آگاهانه و هدایت شده که در بستر زمان و به شکل گام به گام صورت گرفت افزایش توسعه نفوذ منطقه ای و فرامنطقه ای ایران، الهام بخشی غیرقابل مهار، تقویت جایگاه بین المللی و پیشرفتهای اعجاب آور در عرصه های مختلف علم و صنعت بود. پس از اینکه دشمن این نتایج درخشان و غیرقابل انکار را مشاهده کرد، تصمیم گرفت با بزرگ تر و پیچیده تر کردن گره های افتاده بر امور مهم ایران با استفاده از ظرفیت های بین المللی روش دیگری را برای مهار و ضربه زدن به ایران بیازماید. چند سالی است که این حرکت شروع شده و با تشدید تحریم های اقتصادی و موانع هسته ای و بحران سوریه به عنوان بخش راهبردی جبهه مقاومت و نیز چالش آفرینی های پی درپی در عراق به اوج رسیده است. مجموعه این عوامل، تهدید زا و مشکل راهبردی تلقی می شوند که برای رفع و حل آن و در یک کلمه مواجهه پیروزمندانه با آن به نیرو و توانی نیاز است که بخش های مختلف داخلی نظام به تنهایی فاقد آنند و تنها نیرویی که می تواند در برابر آنها قد علم کند و یکباره ضربه کاری بر آنها وارد سازد، حضور یکپارچه مردم در صحنه و از ناحیه خلق «حماسه سیاسی» است و چون دشمن ارزش و کارآمدی چنین پدیده ای را می داند و متوجه «راهبرد» کلان نظام در این باره شده به انحای مختلف می کوشد تا با تقلیل این «راهبرد» به سطح یک «تاکتیک» مانع شکل گیری این حماسه شود. در برنامه نظام بر اساس این راهبرد همه گروه ها باید با رعایت موازین قانونی در صحنه انتخابات حضور داشته باشند، تمام امکانات تبلیغی و تهییجی نظام عادلانه در اختیار نامزدها قرار گیرد، امنیت و آرامش لازم فراهم شود، آگاهی بخشی کلان و برنامه ریزی شده عمومی صورت پذیرد، آمادگی برای مقابله با هرگونه اقدام تخریبی، مأیوس کننده وامنیتی عوامل بیگانه، ایجاد گردد، خویشتن داری در برابر انتقادات حتی موارد ناحق و غیرواقعی افزایش یابد و … و در مقابل دشمن تلاش می کند با ایجاد اخلال در تمام عواملی که راهبرد نظام را تقویت می کند و به پیش می برد، آن را به «تاکتیک» تبدیل کند تا نظام ناچار شود برای آن در حد یک «تاکتیک» تلاش و هزینه کند و از «راهبرد» چشم بپوشد که به معنای گرفتار شدن در مسائل حاشیه ای و راضی شدن به حداقل ها است، در چنین فرضی که دشمن آن را دنبال می کند دیگر چیزی برای خلق حماسه باقی نمی ماند و در نهایت خوشبینی، یک انتخابات معمولی و بدون هرگونه تأثیرگذاری با بازتاب مثبت و تعیین کننده خارجی انجام می گیرد که منجر به انتخاب رئیس جمهور می شود که این با راهبرد اساسی و کلان انتخاباتی نظام فرسنگ ها فاصله دارد.

 

و- مراتب تحقق راهبرد نظام

 

در تحقق هدف و راهبرد نظام چند عامل تعیین کننده وجود دارد: ۱- دشمن؛ با اعلام هدف و راهبرد نظام در انتخابات که چاره ای از اعلام آن نبود، دشمن متوجه شد که باید برنامه هایش را بر روی چه چیزی متمرکز کند. هدف اصلی دشمن در کنار سایر اهداف فرعی ممانعت از شکل گیری «حماسه سیاسی» شد و برنامه هایش را به این سمت متمایل کرد.

 

2ـ نامزدها و گروه های سیاسی؛ طبیعی است که نامزدها و گروه های سیاسی با هم اختلافاتی داشته باشند. حفظ حدود و رعایت قوانین در تبلیغات، رقابت، شعارها، انتقادات و نیز توجه جدی به خطوط قرمز و منافع ملی که در مصالح و امنیت ملی تجلی پیدا می کند و از همه مهم تر رفتار افراد و گروه های سیاسی که به هر دلیل موفق نشدند در عرصه رقابت حضور پیدا کنند و نیز بی توجهی و رعایت نکردن موارد پیش گفته که متأسفانه مواردی از آن مشاهده می شود، در این موضوع موثرند.

 

3ـ مردم؛ مانند همیشه مردم و برخورد با آنها هدف و موضوع میانی برای تحقق موضوع و هدف نهایی است. مردم در فضای انتخابات در معرض وزش سه توفان بیرونی (پیام دشمن، پیام نامزدها و گروه های سیاسی و پیام نظام) و وزش یک توفان درونی هستند. غلبه هر یک از این چهار توفان سرنوشت هدف و راهبرد نظام و نتیجه انتخابات (به معنای مشخص شدن رئیس جمهور) را روشن می کند.

 

با توجه به میزان عملکرد عوامل فوق، مراتب زیر در تحقق هدف و راهبرد نظام متصور است:

 

1ـ شکل گیری حماسه سیاسی و انتخاب مناسب ترین فرد براساس معیارهای نظام

 

2ـ شکل گیری حماسه سیاسی و انتخاب فرد مناسب براساس معیارهای نظام

 

3ـ شکل گیری حماسه سیاسی و انتخاب فرد کم مناسب براساس معیارهای نظام

 

4ـ شکل نگرفتن حماسه سیاسی و انتخاب مناسب ترین فرد براساس معیارهای نظام

 

5ـ شکل نگرفتن حماسه سیاسی و انتخاب فرد مناسب براساس معیارهای نظام

 

6ـ شکل نگرفتن حماسه سیاسی و انتخاب فرد کم مناسب براساس معیارهای نظام

 

از میان شش گزینه فوق سه گزینه اول با مراتب قابل تشخیص، محقق کننده هدف و راهبرد نظام هستند حتی گزینه سوم، چرا که نظام نشان داده توان اداره چنین وضعیتی را دارد، افزون بر اینکه در میان نامزدهای موجود، احتمالاً افرادی که چالش آفرینی برخی از گذشتگان را داشته باشند، وجود ندارد. تحقق گزینه چهارم به بعد به معنای دور شدن نسبی از هدف و راهبرد اصلی نظام است، حتی خود گزینه چهارم که مناسب ترین فرد انتخاب می شود. در این بین دشمن در پی شکل دادن و محقق کردن گزینه ششم و نظام در تلاش برای خلق گزینه اول است. کسانی که نظام را برای رسیدن به گزینه اول یاری می کنند در دایره دوستان انقلاب تعریف می شوند و کسانی که خلاف آن عمل می کنند، خواسته و ناخواسته به سمت و سویی می روند که دشمن نشانه گذاری کرده است، تجربه نشان داده مردم ایران هم نشانه های دشمن را می شناسند و هم نشانه های انقلاب را و اینکه انس آنها همیشه با انقلاب بوده است، این بار هم چنین خواهد بود. ان شاءالله.

 

بصیرت
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر