۲۲ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۲۳
کد خبر: ۳۴۴۶
غرب می‌تواند از این طریق الگو و چهارچوب مطلوب خود برای موسیقی را به سایر ملل صادر نماید، که نتیجه آن چیزی جز تضعیف موسیقی سنتی کشورها که از بنیان‌های فرهنگی یک ملت است، نخواهد بود. این مسئله در دراز مدت بر پایداری یک ملت برای مقاومت فرهنگی تاثیر می‌گذارد، که شواهد آن را می‌توان در مواردی همچون تلاش جهت حفظ فرهنگ ملی و یا ممانعت از حل شدن فرهنگ ملی در فرهنگ غرب دید.
رهبر انقلاب قریب ۱۷سال پیش ابعاد مختلف جنگ نرم را پیش بینی نمودند و در مرداد سال۱۳۷۵ در بازدیدی که از صدا و سیما داشتند به تبین مرز بندی‌های موسیقی ارزشی و موسیقی ضد ارزشی پرداختند. ایشان در این بازدید طی سخنانی هنر موسیقی را تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی دانستند و در حقیقت با این تعریف شان به تبیین موسیقی ارزشی پرداختند.

غرب اما برای سست کردن روحیه ارزشی مردم کشورهای مستقل در راستای سیاست صدور فرهنگ خود جهت سلطه بر اذهان آنان به حربه تولید و پخش موسیقی ضد ارزشی مطلوب خود پرداخته است. غرب بدنبال آن است که با بزرگنمایی موسیقی مورد نظرش در قالب جوایز بین المللی، کنسرت‌های زنده جهانی و … باعث از خود باختگی جوانان کشورهایی همچون ایران شود تا از این طریق بتواند ضمن تضعیف خواستگاه مردمی نظام حریف، سیستم فرهنگی مطلوب خود را نیز صادر کند. یکی از این مجموع جوایز پرطمطرق، جایزه "گرمی” است که "آکادمی ملی علوم و هنرهای ضبط شده” آمریکا آن را اهدا می‌کند.

 جایزه گرمی

جایزه گرمی(Grammy Awards) یک تندیس طلایی گرامافون است. این جایزه توسط آرت ورکز ابداع شد. محافل هنری غربی این جایزه را اسکار عالم موسیقی معرفی می‌کنند، از این رو در این جایزه شبیه سازی‌های متعددی با اسکار منظور شده است. فی المثل این جایزه همچون اسکار ۱۰۸رتبه بندی در سی سبک خاص دارد. بیشتر جوایز به سبک‌های منحصرا غربی همچون پاپ، راک و رب اختصاص داده شده است.

 پوشش جایزه گرمی توسط بی بی سی

چندی پیش شبکه بی بی سی فارسی در چند برنامه خود به پوشش گسترده این جایزه پرداخت. در صورتی که در این جایزه نه اثری از سبک موسیقی ایرانی دارد و نه چندان هم از سوی جامعه موسیقیدان ایران با استقبال روبرو شده است.

شاید مهمترین استقبال ایرانی‌ها از جایزه گرمی مربوط به شرکت”شهرام ناظری” در سال۱۳۸۸ و سه دوره شرکت حسن علیزاده شود.اما چرایی این پوشش توسط بی بی سی به مجموع اهداف فرهنگی بی بی سی علیه ایران بر می‌گردد که در بخش بعدی سعی می‌شود به پاره ای از آنان اشاره شود.

 آلبوم «Off the Map» یا «فراتر از نقشه جغرافیا» از کیهان کلهر، نامزد دریافت جایزه گرمی در سال ۱۳۸۹

  جایزه گرمی چه اهدافی در پس خود دارد که بی.بی.سی آن را این چنین پوشش می‌دهد؟

ذات و ماهیت جایزه گرمی و چگونگی پیدایش آن بیشتر از این که یک عملا صرفا هنری و آکادمیک باشد، یک مانور تبلیغاتی و نوعی شبیخون فرهنگی است. جایزه گرمی بدنبال نوعی غربیزه کردن فرهنگ ملی و بومی کشورهاست که در ذیل به پاره ای از اهداف حامیان این جایزه اشاره می‌گردد:

 ۱٫ ارائه الگوی غربی برای موسیقی بومی ملل

همانطور که گفته شد طی مراسم گرمی، به برندگان سبک‌های مختلف و رده‌های متفاوت، جایزه اعطاء می‌شود. تعیین کننده برندگان این جایزه، آکادمی علوم و هنر‌های ضبط شده آمریکا است، بالطبع زمانی که مشخص کننده برنده انحصارا از یک ملت است، در روند و پرسه‌های مختلف آن نیز، سلیقه و فرهنگ کشور میزبان نقشی تعیین کننده دارد.

از این رو است که بخشی قابل توجهی از شرکت کنندگان، سعی می‌کنند تا حد ممکن سبک و ریتم کار خود با سبک و سلایق آمریکایی نزدیک کنند. و از آنجا که غالب این شرکت کنندگان از مشاهیر موسیقی کشورشان می‌باشند، فلذا این رفتار و همانند سازی آنان ناخودآگاه تبدیل به یک رویه در جامعه موسیقی آن کشور می‌شود.

غرب می‌تواند از این طریق الگو و چهارچوب مطلوب خود برای موسیقی را به سایر ملل صادر نماید، که نتیجه آن چیزی جز تضعیف موسیقی سنتی کشورها که از بنیان‌های فرهنگی یک ملت است، نخواهد بود و این مسئله در دراز مدت بر روی پایداری یک ملت برای مقاومت فرهنگی تاثیر می‌گذارد، که شواهد آن را می‌توان در مواردی همچون تلاش جهت حفظ فرهنگ ملی و یا ممانعت از حل شدن فرهنگ ملی در فرهنگ غرب دید.

 ۲٫ القای طرز تفکر غربی

از آنجا که اغلب موسیقددانان شرکت کننده، اثری با کلام به حضار تقدیم می‌کنند، در نتیجه این مراسم یک فرصت بین المللی و پر مخاطب پدید می‌آورد تا تفکرات و فرهنگ برخاسته از آن را به ضمیر پنهان مخاطبان القاء کند.

 ۳٫ باب کردن بی توجهی به اصول مذهبی و اخلاقی

در این دست مراسم‌ها، تقربیا به هیچ یک از اصول اخلاقی و مذهبی احترامی گذاشته نمی شود، در این مراسم نیز بخش عمده مطربین زن هستند که واضح است حامیان این مراسم بدنبال شکاندن این قبح و باب کردن آن در سایر جوامع می‌باشند.

در حقیقت در موسیقی غربی، حامیانش بر خلاف موسیقی ارزشی، صرفا بدنبال ارائه تصویری جنسیتی و ابزاری از زنان هستند.

 ۴٫ ترویج سبک زندگی مطلوب غرب

در این مراسم که پوشش آن با القابی پر طمطراقی همچون”ارائه بهترین آهنگ‌ها و موسیقی ها” همراه است، خوانندگان غربی و آکادمی مذکور سعی می‌کنند در قالب ترانه و آهنگ، سبک زندگی مطلوب غرب را تبلیغ نمایند.

در این قبیل از موارد از آنجا که مخاطب ذهن خود را به موسیقی می‌سپارد، ذهن او از گارد دفاعی هوشیارانه خلع سلاح می-شود و در این موقع خواننده با طرح مفاهیم هنجارشکنانه از رابطه با جنس مخالف، ارتباط جنسی بی قید و بند و توجیه آن‌ها با مفاهیمی همچون "عشق”، "جوانی” و مانند این‌ها، سبک زندگی مطلوب جوامع غربی را جهت ایفای سیاست صدور فرهنگ غربی، به مخاطب القاء می‌کند.

 ۵٫ شبیه سازی بین فرهنگ برهنگی مطلوب غرب با مقاوت شخصی

در این نوع مراسم‌ها در نخست از ژست‌های اخلاقی همچون رعایت پوشش و … استفاده می‌شود اما پس از آغاز آن متوجه حضور نیمه برهنه زنان مطرب در آن می‌شویم. در واقع در این قسمت حامیان جایزه گرمی و شبکه بی بی سی با نوع پوشش خود به دنبال این هستند که درخواست برای رعایت پوشش را نوعی”تقاضای تحمیلی” نشان داده و برهنگی در مقابل آن را، نوعی "مقاوت شخصی” جهت دفاع از استقلال زن نشان دهند.

 ۶٫ آمریکا، مهد فرصت ها

حامیان این جایزه و نوع پوشش خبری آن توسط بی بی سی در جای جای این مراسم صحبت از این می‌کنند که در این نوبت از جایزه گرمی، افراد تازه وارد و نوظهور توانستند به خوبی، خود را مطرح کنند. این مورد در حقیقت یکی از تسلیحات قدیمی جنگ روانی آمریکا علیه دشمنانش است، بطوری که در ورودی فرودگاه جان.اف.کندی آمریکا، مسافران در بدو ورود با تابلوی مواجه می‌شوند که "به سرزمین فرصت‌های خوش آمدید” بر روی آن حک شده است.

در این بخش، جایزه گرمی و شبکه عملیات روانی انگلیس بار دیگر بدنبال مطرح کردن این ادعا هستند که آمریکا سرزمین استعداد‌های نو ظهور است و از آنجا که این مطرب مآبی‌ها در نظام اسلامی ایران جایی ندارد، این شبکه بدنبال این است که تصویری از نظام ایران به نمایش در آورد که در آن نظام به استعدادهای جوانان توجهی نداشته و فقط این غرب و فرهنگ غربی است که به چنین مسائلی توجه می‌کند.

در نهایت آنچه که غرب با تشکیل چنین مراسمی در سطح بین المللی که دارای جذابیت‌های مالی، تبلیغاتی و اجتماعی برای اهل آن حوزه است، سعی می‌کند تا پیشکسوتان حوزه‌های فرهنگی کشورهای مختلف را به سمت شبیه سازی فرهنگی پیش ببرد تا بدین وسیله الگوی فرهنگی خود را به سایر ملل تحمیل کند.

غرب بدنبال این است که با این وسیله بار دیگر دست به شبیخونی فرهنگی این بار در ابعادی بزرگ طرح علیه جامعه ایران دست بزند تا به زعم خود ساختار فرهنگی ایران را غربیزه کند و از آنجا که حکومت‌ها از دل جوامع تاثیر می‌پذیرند، پروژه براندازی فرهنگی خود علیه نظام جمهوری اسلامی را پیش ببرد.

 البته در این موارد نظام‌های سیاسی مستقل نیز دارای پاتک‌های خاص خود هستند، برای مثال می‌توان از موازی سازی با این همایشات در سطح ملی یا فراملی(متناسب با فرهنگ ملی) استفاده کرد تا بتوان از این راه از جذابیت آن دسته از جوایز فراملی کاست و از تحمیل الگوی فرهنگی غرب به کشور جلوگیری کرد.

به طور کلی باید این مسئله را در نظر داشت که غرب باتوجه به ماهیت عقیدتی و ایدئوژیک نظام اسلامی بدنبال این است که با تحمیل الگوی فرهنگی خود و سبک زندگی مطلوب خود دست به یک براندازی فرهنگی علیه ساختار فرهنگ ایران بزند و از طریق آن جنگ نرم خود را در سطح سیاسی با نظام به پیش ببرد.

 

 

فردا


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر