جیمز کارترایت،که تا چندی پیش معاون ستاد مشترک آمریکا بوده و آموس یادلین، رئیس سابق بخش اطلاعات نظامی نیروی دفاعی اسرائیل، در این گزارش می نویسند: باتوجه به دامنه گزینه های در دسترس، نیروی نظامی باید به عنوان آخرین گزینه مطرح باشد. اما همچنان گزینه نظامی به عنوان گزینه ای معتبر به شمار می رود برای استفاده از آن در صورت لزوم؛ آمادگی وجود دارد. به گفته این مقامات سابق، این گزارش قصد دارد گزینه های مختلف در اقدام نظامی را توضیح دهد.
این گزارش به طور همزمان روز چهارشنبه روی وب سایت های موسسه مطالعات امنیت ملی در دانشگاه تل آویو و موسسه واشینگتن برای سیاست خاور نزدیک، قرار گرفت.
در این گزارش سناریویی فرضی مطرح شده است: نخست وزیر اسرائیل ناگهان پیامی تلفنی از کاخ سفید دریافت می کند که در آن یافته های برآوردهای جاسوسی جدید آمریکا، تشریح می شود: تحریم های بین المللی و مذاکرات با ایران هنوز در متوقف کردن برنامه های هسته ای ایران موثر نبوده است. همچنین تهران پیشنهاد های آمریکا را نپذیرفته و پیشرفته های هسته ای جمهوری اسلامی ادامه دارد. نخست وزیر اسرائیل و رئیس جمهور آمریکا پس از توافق برای نشستی در هفته آینده در واشینگتن برای بررسی موضوع، با مشاوران امنیت ملی خود قرار ملاقات می گذارند.
به گزارش هاآرتص، تیم مشاوران رئیس جمهور آمریکا خاطرنشان می کنند که ایالات متحده از جنگ پرهیز دارد، با بدهی های زیادی مواجه است و به لحاظ سیاسی در شرایط حساسی به سر می برد. از سوی دیگر نیروهای آمریکایی به تازگی از عراق خارج شده اند و تا اواخر 2014 نیز از افغانستان خارج خواهند شد. شماری از تحلیلگران امیدوارند که این روند به بهبود شرایط اقتصادی آمریکا بیانجامد.
با این حال رئیس جمهور آمریکا، نخست وزیر اسرائیل و گروهی از مشاوران آنها بر اینکه ایران هسته ای تهدیدی برای امنیت ملی اسرائیل و آمریکا به شمار می رود تاکید دارند. از سوی دیگر باراک اوباما نیز در سال 2012، بارها بر تعهد خود برای جلوگیری از ورود ایران به باشگاه هسته ای، پافشاری کرده است. سپس اوباما و نتانیاهو خطوط قرمزی را که ایران از سال 2004 تا کنون از آن عبور کرده، بررسی می کنند. مهمترین آنها انجام عملیات غنی سازی اورانیوم باوجود قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل است. آنها همچنین به یاد می آورند که پنج دور مذاکرات هسته ای دیپلماتیک در ژنو، استانبول، بغداد، مسکو و قزاقستان شکست خورده است.
باتوجه به این نگرانی ها، اوباما و نتانیاهو به این نتیجه می رسند که زمان برای اقدام نظامی علیه تاسیسات هسته ای ایران فرا رسیده است. اما آنها این پرسش را مطرح می کنند که کدام یک باید برای اقدام نظامی آماده شوند؟ اسرائیل یا آمریکا؟
کارترایت و یادلین می گویند ارتش آمریکا توانایی های خارق العاده ای ماننده بمب افکن های بی – 2 دارد. از سوی دیگر نیروی هوایی آمریکا به جت های سوخت رسان، پهپاد های جاسوسی و بمب های فوق سنگین مجهز است که می تواند به اهداف هسته ای در ایران خسارت وارد کند. البته ایالات متحده هیچگاه تجربه چنین عملیاتی را علیه تاسیسات هسته ای نداشته است. اما بر خلاف آمریکا، اسرائیل این تجربه را داشته و در سال 1981، از طریق حمله هوایی نیروگاه اوسیراک عراق را منهدم کرده است. در سال 2007 نیز اسرائیل اقدام مشابهی را در مورد سوریه انجام داد.
آنها اضافه می کنند که هرگونه اقدام اسرائیل مستلزم عبور جنگنده های اسرائیلی از حریم هوایی دست کم یک کشور (اردن، عربستان سعودی، عراق یا سوریه) است. در مقابل حمله آمریکا می تواند مستقیما از طریق پایگاه های نظامی آمریکا در خلیج فارس یا دیگر مناطق اطراف ایران انجام شود.
این مقامات سابق در ادامه ادعا می کنند که آمریکا باید یک حمله که بیشتر به عمل جراحی شباهت دارد را علیه تاسیسات هسته ای ایران انجام دهد و از حمله هوایی تمام عیار علیه ایران خودداری کند. به این ترتیب یک حمله محدود، احتمالا واکنش محدودی را به همراه خواهد داشت و کل منطقه را به آتش نمی کشد.
از سوی دیگر حمله گسترده تر اسرائیل علیه ایران در مقایسه با حمله آمریکا، انتقاد بیشتری را از سوی جهان عرب به همراه خواهد داشت. البته نباید در واکنش اعراب به این اقدام، مبالغه کرد.
در نهایت نویسندگان این گزارش، دلایل انگشت شماری را به نفع حمله اسرائیل شرح داده اند. البته در مقابل دلایل اسرائیل برای بمباران تاسیسات هسته ای ایران به عنوان کشوری که به طور مستقیم از سوی جمهوری اسلامی تهدید می شود، قوی تر از دلایل آمریکاست. از سوی دیگر دخالت در جنگ دیگری نیز به نفع ایالات متحده نخواهد بود.