سند راهبردی جدید رژیم صهیونیستی به علت شکستهای مکرر، رویکرد خود را از مقابله پیش دستانه و حذف محور مقاومت و تهدیدات دیگر به راهبرد تلاش برای حفظ موجودیت خود تقلیل داده است.
به گزارش پایداری ملی، بعد از صدور خلاصه استراتژی پنتاگون در سال 2018 میلادی، در تل آویو نیز صحبت از دستورات جدید فرماندهی نظامی است که بایدمبتنی بر سازگاری نیروهای نظامی این رژیم با متغیرات منطقه و جهان باشد. ارتش رژیم صهیونیستی در سال 2015 تاکنون بر اساس استراتژی فعالیت می کنند که در همان سال منتشر کرده است. اما امروز نخبگان رژیم صهیونیستی از تغییراتی در استراتژی مورد استفاده خود سخن میگویند که در نتیجه تحولات و متغیرات منطقهای صورت گرفته است.
سند استراتژی جدید تاکنون منتشر نشده است، اما در کابینه امنیتی و داخل ارتش اسرائیل نسخههایی از آن توزیع شده است. به نظر میرسد مهمترین نکته که در سند استراتژیک جدید مورد توجه قرار گرفته، تاکید گادی ایزنکوت رئیس ستاد ارتش بر این موضوع است که هدف جدید ارتش اسرائیل "دفاع و پیروزی" خواهد بود. این موضوع نشان دهنده حجم بالای تحولات صورت گرفته در برداشت رژیم صهیونیستی از واقعیتهای کنونی است که محیط استراتژیک این رژیم این تغییرات را فراهم کرده است.
تحول استراتژی اسرائیل و شاخص های آن
در اینجا توجه به این نکته لازم است که مهمترین تغییرات صورت گرفته در رویکردهای رژیم صهیونیستی چیست؟
تغییر در مسائل استراتژیک مربوط به ارتش اسرائیل در نتیجه تغییر در مسائل متعلق به امنیت داخلی رژیم صهیونیستی صورت میگیرد. به این ترتیب سند مذکور بر ضرورت ترسیم نقش دفاعی در استراتژی جدید با هدف جلوگیری از تهدید موجودیتی و بازدارندگی در برابر تهدیدات دشمنان اسرائیل اشاره میکند. در این خصوص باید به برخی شاخصها و تحولات به وجود آمده اشاره کرد:
اول اینکه محور مقاومت به عنوان تهدید اول رژیم صهیونیستی به شمار رفته و عرصه فلسطین در اولویت بعدی تهدید این رژیم قرار گرفته است. این موضوع بدان معنا است که تلآویو در شرایطی از احساس خطر نسبت به واقعیت منطقه ای جدید به سر میبرد که محور مقاومت در اطراف سرزمینهای اشغالی ایجاد کرده است. این موضوع به ویژه بعد از تحول گسترده صورت گرفته در جنگ سوریه و عدم تحقق اهداف مورد نظر رژیم اسرائیل از این جنگ قابل توجه است، به گونه ای که ایران و دولت سوریه و حزب الله لبنان قوی تر از قبل از این جنگ خارج شده اند. چیزی که باعث ایجاد تحول در موقعیت بازیگران منطقه ای شده، واقعیت سیاست های آمریکا و شرایط متحدان این کشور است. در حالی که تلآویو همچنان بر روی تصمیم آمریکا در خصوص قدس و حالت های به وجود آمده در اوضاع داخلی فلسطین حساب کرده است، اما معتقد است که عرصه داخلی فلسطین اشغالی همچنان قابل اشتعال بوده و این موضوع اسرائیل را در برابر تهدید منافع خود تضعیف کرده است.
دومین نکته در خصوص ارزیابی مجدد طرفهای منطقهای بر اساس شرایط جدید است. به این ترتیب رژیم صهیونیستی میتواند جریان های تهدید کننده در شرایط کنونی را به عنوان دشمنان خود به حساب آورده و نسبت به مشخص کردن میزان خطرات آنها و نحوه کاستن از قدرت آنها فعالیت های لازم را انجام دهد. در طرف مقابل می تواند جریان های دوست و متحد خود را شناسایی کرده و هماهنگی های لازم را با آنها انجام دهد.
این موضوع به صورت شفاف در استراتژی جدید مبنی بر ضرورت مقابله با خطرات قدرت روز افزون ایران به ویژه تهدیدات هسته ای و قدرت آن برای تاسیس محور مقابل رژیم صهیونیستی و افزایش قدرت حزب الله به ویژه در عرصه جغرافیای سوریه مورد توجه قرار گرفته است. استراتژی جدید ارتش رژیم صهیونیستی معتقد است که باید هماهنگی و همکاری بین این رژیم و دولت های معتدل عربی در منطقه شکل گرفته و چهارچوبهای هماهنگی بین تلآویو و قدرتهای جهانی نیز تقویت شود. این به معنی بهره مندی رژیم صهیونیستی از اردوکشی جدید در نتیجه تحولات و درگیری های به وجود آمده منطقه خواهد بود و میتواند موقعیت ژئوپلیتیک و نظامی جدیدی را برای اسرائیل ایجاد کند.
سومین نکته در خصوص توسعه برنامهریزی و استفاده از استراتژی " جنگ بین جنگ ها" ضد نیروهایی است که منافع رژیم صهیونیستی را تهدید میکنند. این اقدام برای جلوگیری از افزایش قدرت آنها صورت می گیرد و به معنی ادامه سیاستهای رژیم صهیونیستی برای وارد آوردن ضربات حساب شده خواهد بود تا جایی که این ضریات باعث کشیده شدن طرفین به سمت جنگ نشود و در چارچوب های مشخص خود صورت گیرد. این همان اقدامی است که ارتش رژیم صهیونیستی به ویژه در عرصه نظامی و امنیتی ضد حزب الله لبنان انجام میدهد و تلاش دارد جلوی افزایش قدرت این حزب را به ویژه بعد از جنگ سوریه بگیرد.
نکته بعدی در خصوص تحولات نظامی طرفهای تهدید کننده است که قدرت روزافزونی به خود گرفته اند. رژیم صهیونیستی مطالعاتی را در خصوص پیشرفتهای صورت گرفته در « استفاده از زور» دشمنان انجام داده و تحولات موجود در این عرصه به ویژه در ابعاد نظامی شامل سلاح های پیشرفته را بررسی کرده است. همچنین رویکرد امنیتی شامل قدرت انجام ترورها نیز در این سند مورد ارزیابی قرار گرفته است. استراتژی جدید نیروی نظامی زمینی ارتش اسرائیل را در نتیجه این تحولات در خطر میداند و معتقد است که طرفهای تهدید کننده اسرائیل با امکاناتی که در اختیار دارند میتوانند نیروی زمینی را دچار خطر جدی کنند. در این رابطه به صورت ویژه از حزب الله لبنان نام برده شده که دشمن همسایه رژیم صهیونیستی از نظر جغرافیای نظامی به شمار میرود. این موضوع به این معنا است که اسرائیلیها به این احساس می رسند که قدرت برای مشخص کردن خاستگاههای برتری نظامی خود و یکسره کردن سریع هر جنگ ضد دشمنانشان را ندارند و هر نوع ورود ارتش اسرائیل به جنگ جدید میتواند یک ماجراجویی شکستخورده به شمار آید.
نکته پنجم که در استراتژی جدید مورد توجه قرار گرفته است، تاکید بر برتری بیسابقه رژیم صهیونیستی است. استراتژی نظامی جدید اسرائیل معتقد است که تشریح این برتری به معنی تلاش برای تقویت موازنه نظامی اسرائیل ضد دشمنانش خواهد بود. این موضوع باید از چند رویکرد مورد توجه قرار گیرد. در مرحله اول باید طرح حمایت های آمریکا از رژیم صهیونیستی افزایش پیدا کنند و کشورهای منطقه نیز وارد مرحلهای بیشتر از نابسامانی ها و مشکلات داخلی گردند. همچنین رویکرد ضعف و ناتوانی در کشورهای عربی افزایش پیدا کرده و آنها تشویق به همکاری با تلآویو شود. در این خصوص باید از تهدید هسته ای ایران نیز جلوگیری شود. با توجه به این رویکرد ها به نظر می رسد که رژیم صهیونیستی در اجرای این طرحها بر حمایت و قدرت خارجی استوار است و تحقق این اهداف بر اساس شرایط داخلی اسرائیل را پیش بینی نمیکند.
ششمین نکته در استراتژی جدید رژیم صهیونیستی توجه به توسعه بی سابقه عملکرد اسرائیل در عرصه های جنگ های غیر نظامی است. راهبرد جدید ارتش اسرائیل بر اهمیت آگاهی رژیم صهیونیستی به توانمندی های حاضر در عرصه سایبری و فضاهای دیگر تاکید کرده است. این موضوع را می توان اولین اذعان از روی رژیم صهیونیستی برای حساب کردن بر روی عرصه های دیگر تقابل، غیر از موازنه های نظامی دانست. عرصه هایی که از اهمیت استراتژیک برخوردار بوده و این بدان معنی است که تحول بی سابقه و قابل توجهی از سوی دشمنان رژیم صهیونیستی در بخش های مختلف جنگ روانی و جنگ نرم و جنگ هوشمند و... به وجود خواهد آمد.
به این ترتیب میتوان مهمترین شاخصهای تحولات مذکور را در دو موضوع کلی مورد بررسی قرار داد:
اول اینکه با دقت در تحول به وجود آمده در استراتژی جدید میتوان به ترس اسرائیل در برابر موقعیت جدید پی برد. تحول در رویکردهای استراتژیک اسرائیل در نتیجه تحول در موازنه های درگیری ها در منطقه و جهان و به ویژه تغییرات به وجود آمده در عرصه منطقه ای بوده است. در این فضا نباید تحولات ناشی از تمرکز بر استراتژی دفاعی رژیم صهیونیستی نیز نادیده گرفته شود. این موضوع را می توان اذعان اسرائیل در زمینه موازنه های قدرت نظامی جدید و پایانی برای افسانه ارتش صهیونیستی بدانیم که هر زمانی که بخواهد جنگ جدیدی را آغاز میکند. به این ترتیب منافع اسرائیل امروز ناشی از تحولات ویژه محیط استراتژیک رژیم صهیونیستی تامین میشود.
موضوع دوم کشیده شدن به سیاست واکنشها است که از مهمترین نتایج این تحول به شمار می رود. انتقال رویکرد رژیم صهیونیستی از مرحله کنش ( تصمیم گیری برای سرنوشت دیگران از طریق تدوین منافع و اهداف رژیم صهیونیستی) به مرحله واکنش ( تصمیم گیری و برنامه ریزی برای آینده بر اساس واقعیت های تحویل شده به اسرائیل و تلاش برای حفظ منافع اسرائیل) بدان معنی است که رژیم صهیونیستی در نتیجه تحولات جدید تحت فشارهای زیادی قرار دارد و در نتیجه این تحولات است که مجبور به تغییر استراتژی خود و تبدیل کردن آن به ماهیت دفاعی شده است. البته این رویکرد سیاست های هجومی در شرایط خاص را نادیده نمیگیرد.
تحولات جدید با هدف تضمین عدم تهدید موجودیت رژیم صهیونیستی انجام شده است، اما همین تحولات به خودی خود میتواند درک اسرائیلیها مبنی بر تهدیدات موجودیتی جدید برای آنها را ایجاد کند.