افزایش «سواد مصرف فضای مجازی» از طریق آموزش شهروندان، و تقویت «خود پالایشگری اخلاقی» در آنها ازجمله سیاستهای کلانی است که می توان برای زمانی که احتمالا فیلترینگ بی اثر میشود در نظر گرفت.
به گزارش پایداری ملی، حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسینعلی رحمتی استاد فلسفه اخلاق در یادداشتی به این سؤال که در مورد چگونه شهروندان خود را برای دنیای بدون فیلترینگ آماده کنیم، پاسخ داده است.
فیلترینگ و اخلاق
مسئله فیلترینگ دو طرف دارد: فیلتر کنندگان و کاربران. از این رو، بدون همراهی، همدلی و همکاری این دو گروه، نمیتوان انتظار داشت که فیلترینگ فرایندی کاملا اخلاقی پیدا کند و منجر به بیشترین سود و کمترین زیان برای مردم و حکومت شود. در سایه تعامل و اعتماد متقابل بین این دو است که کاربران مسئولانه عمل میکنند و مسئولان در اعمال آن گشاده دستی نمیکنند و در تعیین مصادیق آن، به ویژه در موارد مربوط به نخبگان و فعالان علمی، سیاسی و اجتماعی، حسن ظن و سعه صدر نشان میدهند یا اگر به واسطه فیلتر کردن به کسی ضرر وارد شد در صدد جبران آن بر میآیند. یکی از راههای ایجاد همراهی و همدلی به رسمیت شناختن نیازهای کاربران است.
فیلترینگ و مسئله تعارض اخلاقی
تعارض اخلاقی «موقعیتی است که فاعل اخلاقی همزمان دو یا چند وظیفۀ اخلاقی دارد که هرکدام بهتنهایی وظیفۀ اوست؛ ولی اتفاقاً و فقط به دلیل همزمانی نمیتواند همۀ آنها را انجام دهد.» (بوسلیکی،1391: 61) تعارض اخلاقی آنگونهکه هوگلی (1394: 216-231) گزارش کرده است، در همۀ مکاتب اخلاقی امکان وقوع دارد و دستکم در فلسفۀ غرب میتوان آن را از یونان باستان تا عصر حاضر ردیابی کرد.(همان)
تعارض در فیلترینگ هم برای کاربران هم برای نهادهای حاکمیتی مرتبط با فضای مجازی امکان وقوع دارد؛ برای مثال، یک استاد دانشگاه یا یک پزشک حاذق ازیکطرف خود را موظف به ارتقای دانش خویش میداند تا بتواند به مردم خیر بیشتری برساند و ازسوی دیگر، در مواقعی برای دسترسی به این منابع با سایتهایی مواجه میشود که فیلتر شدهاند و او نباید فیلترینگ را دور بزند. یا در شبکهای، اجتماعی هزاران نفر خطایی نمیکنند و مسئولان فضای مجازی موظفاند امکان استفاده از این شبکه را به آنها بدهند؛ ازسوی دیگر عدهای خطا میکنند و مدیران خود را ملزم میبینند با فیلترینگ مانع کارشان شوند. این کار (اگر امکان تفکیک نباشد) مستلزم مجازات و متضرر شدن افراد بیگناه است. اینجا مسئولان فیلترینگ در واقع با تعارض دو وظیفۀ مجازات کردن افراد خطاکار و مجازات نکردن افراد بیگناه مواجه میشوند.
بایستههای اخلاقی فیلترینگ و پالایش محتوا در فضای مجازی
از منظر اخلاقی، مهمترین هدف پالایش محتوا یا فیلترینگ پیشگیری از نقض اخلاق در فضای مجازی است؛ ولی تحقق چنین هدفی مستلزم آن است که همۀ مرتبطان با فیلترینگ با تکالیف خود آشنا باشند و برای عمل به آنها تلاش کنند. تا این وظایف و دشواریهای آنها شناسایی نشود، نمیتوان انتظار داشت فیلترینگ هم در خدمت اخلاق باشد و هم اخلاقی اِعمال شود.
این مقاله افزون بر معرفی مهمترین وظایف شهروندان و نهادهای حاکمیتی دربارۀ فیلترینگ، دشواریهای آن را تحلیل میکند و برای کاهش آنها راهکارهایی میدهد. وظایفی چون اطلاعرسانی، نظارت، دور نزدن فیلترینگ، همدلی و همراهی کاربران و نهادها و رازداری و امانتداری، و دشواریهایی چون خطای انسانی و فنی، تعارض وظایف اخلاقی و ضعف انگیزه را معرفی میکنیم. برای تبیین هرچهبهتر، وظایف را به مشترک و اختصاصی تقسیم کردهایم. مبحث دیگر مقاله، تعریف وظیفۀ اخلاقی، اهمیت آن و مبانی و منشأ الزام وظیفۀ خلاقی است.
چگونه شهروندان خود را برای دنیای بدون فیلترینگ آماده کنیم؟
اگر روزی به هر صورت انجام هیچ نوع فیلترینگی درباره فضای مجازی مقدور نبود، که چندان دور از دسترس هم نمی نماید، چه باید کرد؟ این پرسش مهمی است که باید از هم اکنون نه تنها مسوولان و دستاندرکاران سیاستگذاری و اعمال فیلترینگ، که حتی دیگر نهادهای متصدی تبلیغ، تعلیم و تربیت و دیگر مدیران جامعه به طور جدی درباره آن تامل و برنامه ریزی کنند. آینده نگری حکم میکند همان گونه که ما باید مثلا خود را برای یک اقتصاد بدون نفت آماده کنیم در عرصه اخلاق و فرهنگ و فضای مجازی نیز باید خود را برای اینترنت بدون فیلتر آماده کنیم تا در مواجهه با آن غافلگیر نشویم.
در روزگار بدون فیلترینگ جامعه ما چه وضعیتی خواهد داشت؟ میتوان چنین تصور کرد که در آن روز از یک طرف دسترسی کاربران جامعه ما به سایتها و شبکه های مختلف بسیار آسان خواهد شد، میزان تبادل اطلاعات و دادههای گوناگون بین کاربران کشور ما با دیگر کشورها زیادتر میشود، برخی مزایای فعلی اینترنت، مثل دسترسی به سایتهای علمی و خبری، با شدت و قوت بیشتری ادامه مییابد، و از سوی دیگر، امکان نقض اخلاق در فضای مجازی هم بیشتر و آسانتر میشود. به عنوان مثال، امکان دسترسی به پایگاههای ارائه دهنده محتوای مستهجن بیشتر میشود و زمینههای مساعدتری برای تغییر فرهنگ و باورها و سبک زندگی شهروندان جامعه ایران، به ویژه جوانان و نوجوانان، ایجاد میشود. میبینیم که چنانچه چنین روزی فرابرسد هم فضایل هم رذایل اخلاقی در فضای سایبر امکان ظهور و بروز بیشتری پیدا میکنند.
افزایش «سواد مصرف فضای مجازی» از طریق آموزش شهروندان، و تقویت «خود پالایشگری اخلاقی» در آنها ازجمله سیاستهای کلانی است که می توان هم برای زمان فعلی و هم برای زمانی که احتمالا فیلترینگ بی اثر میشود در نظر گرفت. هدف باید تربیت شهروندان اخلاق مدار، مسئول و متعهدی باشد که بهترین ناظر و کنترل کننده اخلاقی خودشان در فضای مجازی باشند.