۰۸ خرداد ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۲
کد خبر: ۳۲۴۲
انقلاب دیجیتالی و اینترنتی در دهه ۱۹۹۰، به موج تغییرات نهادی شدت بیشتری بخشید. فرهنگ و سنت شفاهی و چاپی جای خود را به تکنولوژی‌های پیچیده و جدیدی داد که بسیاری از عرصه‌های زندگی بشری، خاصه نهادهای اجتماعی سنتی را دگرگون نمود.
خانواده در تعاریف جامعه‌شناسی به عنوان نهادی در نظر گرفته می‌شود که مانند سایر نهادهای اجتماعی شامل مجموعه‌ای از اصول و مقررات است، مقرراتی که در جامعه شکل گرفته و بر رفتارهای فردی ناظر است، در عین حال سرپیچی در مقابل این اصول نیز مشکل و بعضا نامقدور می‌باشد.

"دورکیم” جامعه شناس مشهور فرانسوی نهاد اجتماعی را مجموعه‌ای از الگوهای رفتاری، افکاری و… می داند که دارای کارکرد، ضرورت، عمومیت و هدف می‌باشند؛ این عوامل خود را در اجتماع به فرد تحمیل نموده و سپس فرد آن‌ها را در مقابل خود می‌بیند.

 

نهادها همچنین می توانند رسمی یا غیر رسمی باشند، ایجاد شوند و یا این که به مرور زمان و در طی یک دوره زمانی طولانی شکل بگیرند؛ همچنین نهادها، یکسری کارکردهای بنیادی معین و مشترکی دارند، از جمله این‌که الگوی رفتار اجتماعی شایسته‌ای را در موقعیت‌های گوناگون در اختیار فرد می‌گذارند و از طریق فرآیند اجتماعی شدن، شیوه‌های رفتار شایسته و ناشایسته را به افراد نشان می‌دهند.

 

نهاد خانواده مثال مشخص و بارزی برای توضیح نهاد اجتماعی است، دوام و بقای جامعه انسانی به دوام و بقای خانواده وابسته است و با رفتن هر یک از افراد از صحنه‌ی اجتماع، این نهاد همچنان پا بر جا می‌ماند. علاوه بر این‌ها؛ خانواده به عنوان قدیمی‌ترین نهاد اجتماعی، علاوه بر ویژ‌گی‌های عمومی نهادها، مانند هر نهاد دیگری، یکسری کارکردهای ویژه و خاص خود را هم داراست:

 

تنظیم رفتار جنسی، تولید مثل، مراقبت و حمایت از فرزندان و سالمندان، اجتماعی کردن کودکان، تثبیت جایگاه اجتماعی و منزلت افراد از طریق وراثت و تأمین امنیت اقتصادی برای اعضای خانواده و…همگی از کارکردهای مختص به نهاد خانواده به‌شمار می‌روند.

 

فیلسوفان و محققین اجتماعی معتقدند که مختصات هر جامعه‌ای که مورد مطالعه واقع می‌شود از طریق روشن کردن روابط خانوادگی موجود در آن قابل توصیف می‌باشد.

 

بر اساس قدیمی‌ترین نوشته‌های اخلاقی، جامعه هنگامی نیروی خود را از دست می‌دهد که افراد به وظایف خانوادگی خویش عمل نکنند. برای مثال "کنفسیوس” عقیده داشت که خوشبختی و ترقی از آن جامعه‌ایست که افرادش به عنوان یک عضو خانواده، رفتاری صحیح و کامل داشته باشند بدین معنی که هیچکس از وظایف خود نسبت به فرزندانش روی‌گردان نباشد.

 

بطور کلی فلاسفه، پیشوایان دینی و رهبران جامعه در طول تاریخ بشری به اهمیت الگوهای خانوادگی به عنوان عامل ساخت اجتماعی متفق القول بوده‌اند؛ اهمیت خاص مفهوم خانواده را همچنین باید در وظیفه متعادل کننده آن در اجتماعات وسیع‌تر جستجو کرد.

 

خانواده، فرد را به ساخت اجتماعی بزرگ‌تر ربط می‌دهد و اجتماع فقط زمانی به حیات خود ادامه می دهد که خواسته‌ها و نیازهای آن برآورده شود؛ با این تفاسیر باید پذیرفت که آسیب دیدن نهاد خانواده به دلیل پیوند ذاتی و دوسویه‌ای که با جامعه دارد به همان نسبت باعث تاثیرگذاری بر جامعه و اجتماع خواهد شد.

 

تغییرات در نظام خانواده اگر در جنبه مثبت باشد، جامعه به سوی اجتماعی منسجم و مستحکم خواهد رفت. در صورتی که این تغییرات در وجه آسیب‌زایی و جنبه‌های منفی کارکردها پیش رود، جامعه را هم دستخوش عدم یکپارچگی و انسجام درونی خواهد ساخت.

 

اندیشمندان معتقدند که از دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ جهان در معرض تغییرات سریع و بنیادینی قرار گرفت که به موازات این تغییرات، انواع نهادهای اجتماعی به نسبت خود سهمی از این تغییرات را دریافت کردند.

 

انقلاب دیجیتالی و اینترنتی در دهه ۱۹۹۰، به موج تغییرات نهادی شدت بیشتری بخشید، فرهنگ و سنت شفاهی و چاپی جای خود را به تکنولوژی‌های پیچیده و جدیدی داد که بسیاری از عرصه‌های زندگی بشری، خاصه نهادهای اجتماعی سنتی را دگرگون نمود.

 

همچنین به دنبال ظهور رسانه‌های نوین که غیر متمرکز و متنوع هستند، سیستم‌های چند رسانه‌ای هم در دهه ۱۹۹۰ امکان‌پذیر شد. ظهور ماهواره‌، اینترنت، سیستم‌های ارتباطات الکترونیکی و… الگوهای اجتماعی-فرهنگی خاص خود را در جوامع مختلف به دنبال داشت؛ که به نوبه‌ی خود، نهاد دیرپای خانواده را هم دستخوش تغییرات جدید خود ساخت.

 

گرداب


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر