مرکز مطالعات بینالمللی و امنیت «مریلند» در گزارشی مبسوط از «پوشش رسانهای برنامه هستهای ایران» به قلم «یوناس سیگل» و «سراناز بارفروش» به تحلیل پوشش رسانههای آمریکایی و انگلیسی از سال 2009 تا 2012 از این مسئله پرداخته و مینویسد: بیشتر پوشش روزنامهای فعالیتهای هستهای ایران بر بحثهای سیاسی رسمی درباره این مسئله و پاسخ جامعه بینالملل بر آن متمرکز است. این رویکرد به طور کلی ارزیابیها از توانمندیهای هستهای ایران و مقاصد این کشور و تردیدها درباره هر دوی آنها را نادیده میگیرد.
در حالی که شورای امنیت در نیمه اول سال 2010 درباره دور جدید تحریمهای تنبیهی علیه ایران بحث میکرد، مقامات آمریکایی و دیگران به صورتی کاملا محسوس بر منطق این تحریمها و اینکه چرا فکر میکنند رویکرد سیاسی درست را نسبت به برنامه هستهای ایران در پیش گرفتهاند، تاکید میکردند. رسانهها این بحثها را پوشش نمیدادند. تصور این بود که رفتار هستهای ایران آنقدر انحراف پیدا کرده که باید چنین پاسخی به آن داده شود و رسانهها بدون اینکه این مسئله و خصوصیات توانمندی هستهای ایران را عمیقا بررسی کنند، به پوشش آن پرداختند. مثلا در مقاله واشنگتنپست در دهم ژوئن 2010 درباره اعمال تحریمها هیچ اشارهای به اینکه ایران چه اقدامی انجام داده که مستحق چنین مجازاتهایی بوده، نشده است. همچنین روزنامه نیویورکتایمز در مطلبی که نهم ژوئن 2010 منتشر شد، به بحث درباره تحریمهایی که قرار است علیه ایران اعمال شود، پرداخته و تنها به ذکر این نکته بسنده میکند که برغم تحریمهایی که اکنون اعمال شدهاند، ایران در حال غنیسازی اورانیوم حتی در سطوح بالاتر و ساخت سانتریفوژهای جدید برای تولید بیشتر مواد هستهای است.
روزنامههای غربی اشارهای به نظارت آژانس اتمی بر فعالیتهای هستهای ایران نمیکنند
اینگونه اشارات محدود به فعالیتهای هستهای ایران به این حقیقت توجه ندارد که فعالیتهای هستهای ایران تحت شدیدترین نظارتهای بینالمللی است و همگی بر مبنای ملزومات پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای انجام میشود- دو موضوعی که برای درک بحثهای سیاسی گستردهتر لازم است. علاوه بر این، نه جامعه اطلاعاتی آمریکا و نه آژانس بینالمللی انرژی اتمی نتیجهگیری نکردهاند که ایران برنامه تسلیحات هستهای فعالی را در دست داشته و یا قصد تولید تسلیحات هستهای را دارد. تمایل روزنامهها به تغییر جزئیات فنی توانمندیهای هستهای ایران همچنین در پوشش رسانهای گزارش فوریه 2012 آژانس اتمی درباره فعالیتهای غنیسازی ایران دیده شد. گزارش آژانس دریافت که ایران در حال افزایش میزان اورانیوم 20 درصد خود است. اما پوشش روزنامهای این تحول تقریبا آن را به عنوان نشانهای از تمایل ایران به رسیدن به توانایی دستیابی به تسلیحات هستهای عنوان کرد.
همچنین روزنامه گاردین در مقالهای که روز 25 فوریه منتشر شد، به این اظهارات مقامات ایرانی که این کشور به مواد هستهای با غنای بیشتر برای رآکتور تحقیقاتیش که ایزوتوپهای پزشکی تولید میکند، اشاره کرده است؛ اما فورا پس از اعلام این مطلب به ادعاهای مقامات غربی اشاره میکند که مقادیر زیاد اورانیوم 20 درصد ایران را به طور قابل توجهی به دستیابی به مواد همجوشی مناسب برای تولید تسلیحات هستهای نزدیک میکند. اینکه آیا ایران به سوخت برای رآکتور تحقیقاتی خود نیاز دارد؟ آیا دلایل سیاسی داخلی برای پیشبرد برنامه هستهایش به این صورت دارد؟ آیا با غنیسازی 20 درصد تعهداتش نسبت به پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای را نقض کرده است؟ فعالیتهای غنیسازی ایران تا چه حد میتواند این کشور را به تولید مواد همجوشی مناسب برای تولید تسلیحات هستهای نزدیک کند؟ اینها پرسشهایی است که روزنامهها در پوشش اخبار مربوط به برنامه هستهای ایران پاسخی به آنها ندادند. این روزنامهها برای پاسخ به این پرسشها باید مسائل اساسی مربوط به بحثها درباره برنامه هستهای ایران را عمیقا بررسی کرده و فراتر از ادعاهای گروههای درگیر و ارائه نظرات فوری درباره اقدام بعدی حرکت میکرد.
روزنامهها تنها ادعاهای مقامات کشورهای غربی درباره ایران را تکرار میکنند
ارزیابیها و اظهارات متناقض توصیف تواناییها و مقاصد هستهای ایران توسط گزارشگران و سردبیران را دشوار میکند. پوشش رسانهای برنامه هستهای ایران اغلب شامل تکرار دوباره ادعاهای مقامات در این خصوص میشود. بسیاری از مقالات به یک ارزیابی اطلاعاتی اشاره کرده و اغلب نتیجهگیریهای ذکرشده در پایان ارزیابیها مد نظر قرار نمیگیرد. فقدان دقت در بحث درباره این مسائل و قصور در ارائه منابع کافی یا ارزیابیهای مستقل از ادعاها منجر به سردرگمی افکار عمومی شده است. ایران واقعا چه مقاصد و توانمندیهای هستهای دارد؟ برغم اهمیت این مسئله، توصیفاتی که از مقاصد و توانمندیهای ایران در روزنامهها ارائه میشود به شدت متفاوت است. روزنامهها در بحث درباره فعالیتهای هستهای ایران از برخی اصطلاحات مانند برنامه هستهای ایران، برنامه تسلیحات هستهای آن، مقاصد هستهای و فعالیتهای ایران هستهای استفاده کردهاند.
عبارات استفادهشده درباره برنامه هستهای ایران بر افکار عمومی تاثیرگذار است
اینکه چه عبارات و چه محتوایی استفاده شود بر تصورات دستاندرکاران روزنامهها و افکار عمومی تاثیرگذار است. اگر یک نویسنده یا منبع خبری به آنچه که برنامه تسلیحات هستهای ایران گفته میشود، اشاره کند، تصور عموم این خواهد بود که ایران برنامه تسلیحات هستهای فعالی را در دست دارد. توصیف این مسئله به عنوان برنامه هستهای ایران نیز معنای مبهمی دارد و لزوما به این مسئله اشاره میکند که تولید تسلیحات هستهای بخشی از تلاشهای گستردهتر این کشور است. لازم به ذکر است که استفاده از اصطلاحاتی که میگوید ایران تسلیحات هستهای در اختیار داشته و یا دستیابی به آن را پیگیری میکند، تقریبا به اندازه استفاده از عباراتی که نه این احتمال را رد و نه تایید میکنند، همهگیر است. استفاده از اصطلاح اهداف هستهای ایران مورد استفاده همه روزنامههای آمریکایی و انگلیسی بوده است گرچه استفاده از آن به مرور زمان کم شده غیر از روزنامههای ایندیپندنت و نیویورکتایمز که به طور متوسط به صورت قابل توجهی نسبت به دیگر روزنامهها از این اصطلاح بیشتر استفاده میکنند.
علاوه بر گزارشات آژانس بینالمللی انرژی اتمی و ارزیابی بنگاههای اطلاعاتی غربی خصوصا آمریکایی، مقامات ایرانی نیز به طور علنی اعلام کردهاند که برنامه هستهای ایران تنها برای مقاصد صلحآمیز است و اینکه ایران قصد ساختن تسلیحات هستهای را ندارد. مقامات ایرانی همچنین اغلب به فتوای رهبر عالی این کشور آیتالله خامنهای اشاره میکنند که تولید، ذخیره و استفاده از تسلیحات هستهای را غیر اسلامی و ممنوع میداند.
روزنامه فایننشالتایمز بدون توجه به تاثیر بر مذاکرات هستهای ایران به طرح ادعاهایش پرداخت
پوشش روزنامهای توانمندیها و مقاصد هستهای ایران نزدیک به مذاکرات سال 2009 ژنو متفاوت بود و تاثیری مهم بر نتایج احتمالی مذاکرات گذاشت. گزارش 30 سپتامبر روزنامه فایننشالتایمز به طور خاص بر ارزیابیهای انگلیس تمرکز داشت که مدعی شده بود ایران از اواخر سال 2004 و اوایل 2005 در حال انجام تلاشهای مخفیانه برای طراحی یک کلاهک هستهای بوده است، ارزیابی که به طور ضمنی میگفت که این کشور در حال برداشتن گامهای نهایی به سوی دستیابی به توان تولید تسلیحات هستهای است. این مقاله به این مسئله اشاره داشت که ارزیابی انگلیس با دیگران خصوصا آمریکا متفاوت است اما تلاشی برای روشن کردن تفاوتهای آنها و یا توضیح درباره تاثیر آنها بر مذاکرات در صورت نادرست بودن ارزیابی انگلیس نکرد.
روزنامه نیویورکتایمز حتی به ارزیابی جامعه اطلاعاتی آمریکا نیز توجهی نداشت
روزنامه نیویورکتایمز نیز در مقاله 28 سپتامبر خود خطای دیگری در توصیف توانمندیهای هستهای ایران انجام داد و نوشت که ارزیابی آمریکا و متحدانش از برنامه هستهای ایران بدان معناست که این کشور قصد تولید تسلیحات هستهای را دارد و این در حالی است که بر اساس ارزیابیهای اطلاعات ملی آمریکا، جامعه اطلاعاتی آمریکا معتقد نیست که ایران در حال حاضر قصد و یا تصمیم ازسرگیری تلاشها برای ساخت تسلیحات هستهای را دارد. آیا ایرانی که قصد ساخت تسلیحات هستهای را ندارد میتواند برنامه هستهای برای تولید تسلیحات را داشته باشد؟
منبع این سردرگمیها دولت آمریکاست
البته باید به این نکته اشاره کرد که منبع این سردرگمیها خود دولت آمریکاست. در ژوئن 2010 پس از آنکه آمریکا و متحدانش دور جدیدی از تحریمهای تنبیهی سازمان ملل را علیه ایران تصویب کردند، مقامات ارشد آمریکایی اظهاراتی مبهم را درباره توانمندیهای هستهای ایران بیان نمودند. روزنامه نیویورکتایمز در مقاله 20 ژوئن 2010 خود به نقل از هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق آمریکا مدعی «پیگیری تسلیحات هستهای» از سوی ایران شد. کلینتون آنچه پیگیری تسلیحات هستهای از سوی ایران خواند به همراه فهرستی از دیگر مسائل مربوط به امنیت جهانی و حقوق بشر را به صورتی ارائه کرد که انگار صحت یکی به دو مسئله دیگر بستگی دارد و این در حالی است که اظهارات کلینتون از قابلیت تاثیرگذاری بر افکار عمومی برخوردار بوده خصوصا اینکه به نظر میرسد با ارزیابیهای رسمی آمریکا از مقاصد ایران متفاوت است. یک هفته بعد، لئون پانتا، وزیر دفاع آمریکا بر سردرگمی افکار عمومی افزود و به طور علنی مدعی شد که مقامات از سال گذشته تاکنون به صورتی خصوصی گفتهاند که دولت آمریکا معتقد است ایران در سطحی بسیار پایین در حال ادامه کار برای طراحی یک سلاح هستهای است. اظهارات وی نیز با ارزیابی اطلاعات ملی آمریکا در سال 2007 متناقض بود.