در تدوین سیاستهای داخلی و خارجی کشورهای غربی، اندیشکدهها نقش مهمی دارند. اندیشکدهها مجموعهای از متفکرین را در حوزههای مختلف تحت پوشش خود دارند که به تولید فکر میپردازند. برخی از تولیدات این نهادهای علمی، بهصورت محرمانه در اختیار تصمیمگیران قرار میگیرد و برخی نیز علنا منتشر میشود.
اندیشکدهها در غرب نماد پیوند دانش و قدرت هستند. هرچند بین این معنا و معنای دانش – قدرتی که «میشل فوکو» مطرح کرد تفاوتهای بسیاری وجود دارد اما بههر حال، اندیشکدهها را باید نماد عینی خدمت دانش به قدرت دانست.
از این منظر، اندیشکدهها و مواضعی که اتخاذ میکنند میتوانند مهم تلقی شوند. با توجه به جایگاه این نهادهای علمی در خدمت قدرت، بعید است که در خصوص وقایع مهم ایران از جمله انتخابات ریاستجمهوری، اظهار نظری نکنند. میتوانیم بگوییم که همه آنچه که این اندیشکدهها در خصوص انتخابات ریاستجمهوری ایران تولید کردهاند، منتشر نشده است اما با بررسی آنچه منتشر شده است، میتوان دستکم به رویکرد کلان آنها پی برد.
اندیشکده بروکینگز در تاریخ 20 مه، یادداشتی را به قلم «جواد صالحی اصفهانی» منتشر کرده است که مدعی است، مسائل اقتصادی یکی از مهمترین مسائل در انتخابات آتی ایران خواهد بود. این یادداشت ضمن اشاره به تعدد کاندیداها و نظرات مختلف در میان آنها جامعه رایدهندگان ایران را مورد آنالیز قرار داده و نتیجهگیری کرده است که طبقه متوسط جامعه ایران تعیینکنندهترین نقش را در این انتخابات خواهد داشت. نقش طبقه متوسط در این انتخابات حتی از انتخابات ریاستجمهوری قبل نیز بیشتر است.
همین اندیشکده در همین تاریخ، یادداشت دیگری را به قلم «سوزان ملونی» منتشر کرده است که با اشاره نسبتا مبسوط به ناآرامیهای پس از انتخابات ریاستجمهوری 88 آغاز میشود.
ملونی بر این باور است که انتخابات ریاستجمهوری در ایران پدیدهای مهم است که بر مقدرات کشور و روابط آن با جهان اثر میگذارد. وی در خصوص انتخابات آتی ریاست جمهوری کشور نیز پیروزی اصلاحطلبان را در انتخابات امری بعید دانسته است. ملونی همچنین بر این باور است که انقلاب ایران از ابتدا در درون خود رقابتهای جدی پرورانده است و این رقابتها در این انتخابات نیز خود را نشان میدهند.
در همین تاریخ، اندیشکده آمریکن انترپرایز نیز یادداشتی را به قلم «مایکل روبین» منتشر کرده و درست در نقطه مقابل ملونی قرار گرفته است. روبین بهعکس ملونی برای انتخابات ریاستجمهوری ایران چندان اهمیتی قائل نیست و معتقد است که این انتخابات بیشتر تزیینی است و تاثیر چندانی بر مقدرات ایران ندارد.
همین اندیشکده در تاریخ 17 مه، یادداشتی را به قلم «ویل فولتون» منتشر کرده بود که به تعیین شاخصهای مهم در انتخابات آینده ریاستجمهوری کشورمان اختصاص داشت. فولتون میزان مشارکت، پیروزی اصولگرایان در انتخابات، احتمال شکلگیری اعتراض در انتخابات، مذاکرات هستهای با غرب، مساله سوریه و حقوق بشر را مهمترین شاخصها در انتخابات آینده عنوان کرده است.
در همین تاریخ، شورای روابط خارجی آمریکا یادداشتی را به قلم «ری تکیه»، تحلیلگر خود منتشر کرد که میتوان گفت تندترین یادداشت در تمام یادداشتهای فوقالذکر بود. تکیه که به مواضع ضدایرانی شهره است، با نگاهی جزمگرا مدعی شده است که انتخابات در ایران اثری نداشته و رای مردم در مقدرات کشور بیتاثیر است.
از سوی دیگر، جواد صالحی اصفهانی در یادداشتی دیگر در بروکینگز ادعا کرده که انتخابات آینده ایران محکی برای سیاستهای پوپولیستی دولتهای نهم و دهم خواهد بود.
* جمعبندی مفاهیم
از میان شش یادداشت فوق که بهعنوان نمونه انتخاب شدهاند، حتی یکمورد هم نیست که نگاهی کاملا مثبت به انتخابات ریاستجمهوری ایران داشته باشد. جز یادداشت اول که جنبه تبیینی دارد، یادداشتهای دیگر دارای جنبههای تجویزی قوی هم هستند.
از شش یادداشت، دو یادداشت از اساس انتخابات ریاستجمهوری کشورمان را زیر سوال میبرند. یک یادداشت موردکاوی است. یک یادداشت تبیین جامعه آماری است. یک یادداشت به میزان اهمیت انتخابات ریاستجمهوری ایران اختصاص یافته و یادداشت دیگر، مسائل مهم در انتخابات را مطرح کرده است.
بر این اساس، تقریبا دو سوم مفاهیم مطرح شده در اندیشکدهها از نوعی پراکندگی نهچندان معنادار برخوردار است. این البته از اندیشکدهها بعید نیست چرا که تضارب آرای متفاوت در آنها امری بدیهی و پذیرفتهشده است.
بر این اساس، بهعکس غالب رسانههای غربی که از الگویی واحد علیه انتخابات ریاستجمهوری ایران پیروی میکنند، نمیتوان الگویی واحد را در اندیشکدهها شناسایی کرد.
* لحن اندیشکدهها
لحن عموم یادداشتهای فوقالذکر، لحنی نسبتا منفی است. هیچکدام از این یادداشتها نسبت به ایران و انتخابات آن نظری مثبت ندارند.
البته نباید هم انتظاری برای لحن مثبت از این اندیشکدهها داشت چرا که بههر حال خود را در برابر ایران میبینند، اما با توجه به وجهه علمی آنها میتوان انتظار لحنی بیطرف از آنان را در ذهن پروراند.
نهتنها نمیتوان لحن بیطرفانه علمی را به این یادداشتها منتسب دانست، بلکه در برخی موارد و بالاخص یادداشت ری تکیه در شورای روابط خارجی، لحن هتاکانه بهکار بسته شده است. تکیه از یکی از کاندیداهای اصولگرا با لحنی بسیار زشت یاد کرده و همچنین سیاهنمایی وضعیت ایران از سر و روی نوشتارش میبارد.
* فرجام
در مجموع، نگاه اندیشکدههای غربی نیز چون رسانههای جریان غالب به انتخابات ایران نگاهی منفی است اما با توجه به وجهه علمیتر اندیشکدهها، عمق خصومت در آنها کمتر پدیدار میشود. همچنین اندیشکدههای غربی نگاهی واحد را نسبت به انتخابات ریاستجمهوری ایران دنبال نکرده و پراکندگی آرا در بین آنها مشاهده میشود.
در میان اندیشکدهها، تندترین مواضع به شورای روابط خارجی آمریکا اختصاص دارد که نزدیکترین اندیشکده به دستگاه سیاست خارجی آمریکا محسوب میشود.