فضای مجازی و شبکههای اجتماعی درحالی زندگی امروز مردم را دربرگرفتهاند که ناگفته پیداست برنامهریزی برای مواجه شدن با چنین پدیده فراگیر و مدیریت آن ضروری و حیاتی است. شبکههای اجتماعی با وجود همه کارکردهای مثبت و امکاناتی که در اختیار کاربرانش قرار میدهد، اما گاهی چنان مخاطب را به خود مشغول میدارد که او را از زندگی واقعی و مناسبات آن ساقط میکند.
فضای مجازی و شبکههای اجتماعی درحالی زندگی امروز مردم را دربرگرفتهاند که ناگفته پیداست برنامهریزی برای مواجه شدن با چنین پدیده فراگیر و مدیریت آن ضروری و حیاتی است. شبکههای اجتماعی با وجود همه کارکردهای مثبت و امکاناتی که در اختیار کاربرانش قرار میدهد، اما گاهی چنان مخاطب را به خود مشغول میدارد که او را از زندگی واقعی و مناسبات آن ساقط میکند. تصویر اعتیاد به شبکههای اجتماعی را جدی بگیرید
حضور در شبکههای اجتماعی از سوی برخی کاربران چنان مستمر و مدتدار است که حتی میتوان برایش واژه اعتیاد را بهکار برد. دکتر یوسف خجیر، عضو هیات علمی و مدیرگروه ارتباطات دانشگاه سوره در گفتوگو با جامجم به تشریح ابعاد مختلف اعتیاد به فضای مجازی و شبکههای اجتماعی پرداخته است.
رشد استقبال مردم به حضور در شبکههای اجتماعی در نقاط مختلف جهان به گونهای است که کارشناسان بعضا برای چنین شرایطی یعنی غوطهور شدن انسان در فضای مجازی، تعبیر اعتیاد را به کار میبرند، شما به عنوان یک کارشناس ارتباطات، ریشه تاریخی این اصطلاح را در چه میدانید؟
واقعیت این است که با رشد روزافزون استفاده شهروندان از اینترنت در دهه 1990، مفهوم جدیدی با عنوان «اعتیاد اینترنتی» وارد ادبیات علمی جهان شد و با گذشت چهار سال از تأسیس سایت جستوجوگر یاهو و پیدایش نخستین اتاقهای گفتوگو و اجتماعات مجازی، بحث وابستگی و حضور افراطی در فضای مجازی، دغدغه پژوهشگران علوم رفتاری و موضوعات محوری کنفرانسها و سمینارهای تخصصی روانشناسان ارتباطات شد، به طوری که اندیشمندانی چون یانگ با طرح تست سنجش اعتیاد به سنجش کاربران پرداختند. سالهای بعد با توجه به پیشرفت روزافزون اینترنت و مشتقات آن تستهای اعتیاد به اینترنت نیز تکمیلتر و بهروزتر شد و از درون آن تست استفاده بیمارگونه از اینترنت و استفاده وسواسگونه درآمد. با ورود به هزاره سوم و شکلگیری و عمومیت یافتن وب 2 توجه به این موضوع بیشتر شده است. وب 2 گونهای از اینترنت است که در آن کاربر در ایجاد و گسترش ارتباطات یا استفاده از فضای مجازی نقش اساسی دارد که نمونه بارز آن رسانههای اجتماعی (وبلاگ، میکرووبلاگ، ویکیها، پادکستها و...) سایتهای شبکههای اجتماعی (فیسبوک، یوتیوب، لینکدین، اینستاگرام و...) و نرمافزارهای پیامرسان تلفن همراه (تلگرام، واتسآپ، لاین و...) هستند.
اعتیاد به فضای مجازی و شبکههای اجتماعی چگونه شکل میگیرد و دارای چه علائمی است؟
این نوع اعتیاد بخشی از اعتیاد رفتاری است. اعتیاد زمانی رخ میدهد که فرد به صورت بیاراده و غیرهدفمند بخش اعظمی از وقت خود را به صورت سرگردان در شبکههای اجتماعی مجازی صرف میکند. از علائم این عارضه حضور دائمی و غیرهدفمند یا به عبارت بهتر پرسهزنی در شبکههای مجازی، بررسی مدام و مداوم آن و بازکردن پیدرپی آیکون این شبکهها و نرمافزارها به منظور بهروزرسانی، احساس نارضایتی از زمانی که برای حضور در این صفحات و فضاها سپری میکند و کم دانستن این زمان، احساس اضطراب و ترس از قطع شدن نت، ناتوانی در کنترل خود در استفاده از این ابزارها و استفاده غیرارادی از آنهاست.
این اعتیاد چه پیامدهای رفتاری به دنبال دارد؟
این بیماری دارای عوارض رفتاری و اجتماعی گوناگونی است که در طولانیمدت باعث نابهنجاریهای شدید در کاربر میشود. پانیک یا اضطراب دائمی و ترس، سرخوردگی، افسردگی، پرخاشگری، تضعیف اعتماد به نفس، پنهانکاری و دروغگویی و درونگرایی مزمن از عارضههای روانی، بیماریهای فیزیولوژیکی، دردهای مفصلی و نخاعی و ضعف چشم از عوارض جسمی و کاهش ارتباطات انسانی واقعی، ایجاد فاصله اجتماعی بین کاربر و دیگران (والدین، همسر، دوستان و...)، اختلال تحصیلی، شغلی و خانوادگی، نابهنجاریهای اجتماعی، ناتوانی در درونی کردن ارزشهای اجتماعی و ارزشهای شهروندی، دوگانگی اجتماعی و تعارض نقش و موقعیت در جامعه و... از عارضههای اجتماعی و فرهنگی آن است.
فکر میکنید چه کسانی بیشتر در معرض این آسیب هستند؟
کاربران و جامعهای دچار این بیماری میشوند که نسبت به اینگونه از اعتیاد آگاهی نداشته باشند، علائم آن را نشناسند و نسبت به عوارض آن بیتفاوت باشند. برای کاهش این تعارض و پیشگیری و در مرحله بعد درمان باید سه سطح دولت، خانواده و کاربر را درگیر این مساله کرد. دولت باید نسبت به عوارض روانی و اجتماعی تقدم حضور رسانههای جدید در جامعه و تأخر فرهنگ استفاده آن حساس باشد. اگرچه اکنون دولت (به معنای عام) درخصوص عوارض سیاسی و امنیتی این گونه از رسانهها حساس است و تمهیداتی برای آن دارد، اما باید به این امر توجه کند که بیتوجهی به عوارض روانی و اجتماعی آن یک آسیب اجتماعی بزرگ محسوب میشود که در آینده نهچندان دور باعث ناکارآمدی جامعه و عاملان اجتماعی خواهد شد.
با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، فکر میکنید در کشــورمان با چـه سـازوکاری بـاید آسیبهای فضای مجــازی را برای شهــرونـدان به حداقل رساند؟
در وهله اول دولت باید در برنامهریزیها و ساختار آموزش رسمی خود به آموزش میزان، نوع و نحوه استفاده از این شبکههای مجازی و نرمافزارها توجهی ویژه داشته باشد و از کتمان این واقعیت که با توجه به رشد فناوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی، جهان آینده از آن اینگونه رسانههاست پرهیز کند و با آموزش صحیح رسمی در مدارس و دانشگاهها و آموزشهای غیررسمی در رسانهها، مساجد و مراکز فرهنگی چون فرهنگسراها و... به کار فرهنگی در این حوزه بپردازد. شورای عالی فضای مجازی نیز در اسناد و راهبردهای خود مراکزی برای پیشگیری و درمان این بیماریهای نوظهور در نظر بگیرد. همچنین دولت باید با ارائه تمهیداتی از ظرفیتهای نهادهای غیردولتی و سمنها برای آموزش سواد رسانهای در این حوزه استفاده کند.
خود شهروند یا کاربر فضای مجازی چگونه باید رفتار کند؟
کاربر به عنوان عامل باید نسبت به نوع و نحوه استفاده از رسانه آگاهی یابد، نسبت به حضور در آن زمانبندی و مدیریت زمانی داشته باشد و این مهم را که زندگی واقعی جذابیتهای حقیقی دارد، به عنوان الگوی ذهنی بپذیرد. غرق شدن در زندگی مجازی غرق شدن در فضا و زیست بومی است که پاداش آنی زیاد اما پاداش آتی اندک و ناچیز دارد. کاربر باید این ذهنیت را در ذهن خود حک کند که فضای مجازی دارای فرصتها و تهدیدها توأمان است که بهرهگیری از فرصتها و پرهیز از تهدیدها و حتی تبدیل تهدید به فرصت نیازمند یک برنامهریزی صحیح در استفاده و آموزش مناسب در این زمینه است. درمجموع باید اعتیاد به شبکههای اجتماعی مجازی و نرمافزارهای پیامرسان موبایلی را جدی گرفت.
2 روی یک سکه
امروزه شبکههای اجتماعی مجازی و نرمافزارهای پیامرسان بخشی از زندگی شهروندان در دنیای واقعی هستند؛ فناوری رسانهای که به افراد در ایجاد ارتباط با دیگران و دوستیابی، کسب اخبار و اطلاعات، گذران اوقات فراغت و سرگرمی، هویتیابی، خودافشایی، بازنمایی خوددرونی و... کمک میکند. جذابیتهای درونی این فناوریها چون تعاملی بودن، کاربر محور بودن، فقدان نظارت و کنترل، رهایی در عمل (البته در ظاهر اینگونه است) کندوسازی و حلقهسازی، سرایت روانی فالو کردن و فالوشدن و خدمات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی این شبکهها باعث رشد بیرویه آنها در بین کاربران شده است.
استفاده از این شبکهها چون دوروی سکه است؛ روی نخست استفاده از ظرفیت آنها در تقویت ارتباطات میانفردی، کسب اخبار و اطلاعات و افزایش توان قدرت تحلیل و انتقاد، خروج از گمنامی و... است، اما روی دیگر سکه در صورت استفاده بیرویه و نامتعارف، پدیده اعتیاد به شبکههای اجتماعی است.
نقش خانوادهها چیست؟
خانوادهها نیز باید نسبت به استفاده صحیح از اینگونه فناوریها حساس باشند و مهارتهای لازم در این زمینه را به صورت مطالعه یا حضور در کلاسهای آموزشی و مشاورههای لازم به دست آورند. بیشک یکی از مهمترین منشأهای بروز این چالش نوظهور، خانوادهها (والدین، همسر و فرزندان) هستند. اعضای خانوادهای که برای فرار از مشکلات زندگی روزمره و واقعیتهای اجتماعی به نت پناه میآورند، والدینی که برای فرار از پرسشگری فرزندان از ابزار تشویقی بازیهای رایانهای و حضور آنان در دستگاههای هوشمند استفاده میکنند، همسری که محیط مجازی را به محیط گرم و واقعی خانواده ترجیح میدهد، فرزندی که کنج شبکههای اجتماعی و پرسهزنی در آن را امنتر و بهتر از محیط خانواده میداند، همگی موجب شیوع این بیماری در خانواده میشود. از اینرو آموزش این نهاد از اهمیتی فراوان برخوردار است. همچنین به این نکته باید توجه داشته باشیم که والدین الگوی کودکان هستند و استفاده درست و نادرست آنان از این شبکهها برگرفته از همین الگویابی است. البته والدین باید به این مهم واقف باشند که در کنار فرزندانشان خود نیز به آموزش در این حوزه نیاز دارند.