۰۷ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۲
کد خبر: ۳۱۱۳۵
جمهوری اسلامی به مدد ویژگی‌های منحصربه‌فردی که کسب کرده و این خصوصیات ممتاز، همچون خاری است در چشم دشمنان، در متن یک «جنگ نرم» تمام‌عیار قرار دارد و نظام جهانی سلطه، متصدی اجرای این نبرد سازمان‌یافته است.
به گزارش پایداری ملی، فضای مجازی به دلیل برخورداری از ویژگی‌هایی همچون حضور اکثر آحاد جامعه به‌صورت فعال در آن و دشواری‌ها و پیچیدگی‌های نظارتی، بیش از حوزه‌های دیگر به عرصه جنگ نرم بدل شده و تلاشی سازمان‌یافته به‌منظور استحاله هویتی جامعه ایرانی و نظام اسلامی به‌صورت گسترده آغازشده که از شتاب فزاینده‌ای نیز برخوردار است.
 
استحاله‌ای که بدخواهان این مرزوبوم به دنبال آن هستند، به‌منظور تغییر و تحول در اخلاق عمومی و سبک زندگی ایرانی – اسلامی، ارزش‌های دینی، اخلاقی، اعتقادی و انقلابی هدف‌گذاری شده و یکی از عرصه‌هایی که به‌شدت در آن فعال هستند، ساحت فضای مجازی است.

بااینکه دنیای غرب به‌صراحت اعلام کرده به دنبال ایجاد تغییرات مدنظر خود در ایران هستند و بار‌ها اذعان کرده‌اند که منظور آن‌ها از تغییر در جامعه ایرانی، عمدتاً در فرهنگ و سبک زندگی است، ولی درعین‌حال برخی جریانات داخلی، با تجاهل و تغافل از کنار این خطر جدی به بهانه «جریان آزاد اطلاعات» می‌گذرند. 

این در حالی است که عرصه فضای مجازی در کشور‌های غربی به‌اصطلاح مدرن و در رژیم‌های مترو پل سرمایه‌داری نئولیبرال هم کاملاً کنترل می‌شود و زمانی که احساس کنند منافع و امنیت آن‌ها از این ناحیه تهدید می‌شود یا هنگامی‌که ببینند ملاحظات امنیتی – نظامی‌شان از طریق انتشار اطلاعات یا حضور بیگانگان در این فضا با چالش مواجه می‌گردد، در کنترل و حتی مسدود کردن دسترسی‌ها لحظه‌ای تردید نمی‌کنند.

نمونه بارز نظارت بر فضای مجازی در آمریکا را می‌توان درحرکت اخیر شرکت گوگل در ایجاد محدودیت برای دسترسی به وب‌سایت‌های متعلق به روسیه مشاهده کرد که با توجه به تهدیدی که نهاد‌های امنیتی این کشور از این ناحیه ارزیابی کرده‌اند، قرار گرفتن سایت‌های خبری روسیه در صدر جستجو‌های اینترنتی تغییریافته است. 

این مورد و صد‌ها و هزار‌ها نمونه دیگر ازاین‌دست نشان می‌دهد که مدعیان آزادی بیان و جریان آزاد اطلاعات، علیرغم شعار‌های کذبی که در این خصوص سر می‌دهند، بیشترین و سخت‌گیرانه‌ترین نظارت‌ها را بر فضای مجازی اعمال می‌کنند.

به نظر می‌رسد جریان نئولیبرال داخلی با کتمان این حقایق و در خوش‌بینانه‌ترین حالت، با جهل نسبت به این واقعیت‌ها، اکاذیب امپریالیسم را جدی گرفته و به‌گونه‌ای عمل می‌کند که گویی نباید هیچ‌گونه نظارت و مدیریتی در فضای مجازی صورت گیرد. 

فرافکنی در خصوص مدیریت، سامانه‌سازی و تمرکز بر این فضا به‌منظور فراهم کردن دسترسی به هر محتوای مسمومی تحت عنوان جریان آزاد اطلاعات، اساساً امری غیرممکن و محال است چراکه ذات هر سیستمی با مقوله» نظارت» ممزوج است. اما نکته مهم آن است که شعار «جریان آزاد اطلاعات»، یک شعار بی‌پایه و اساس و موهوم است که برای پنهان کردن یک رسوایی بزرگ در بوق و کرنا می‌شود. 

رسوایی شرم آور و حقیقت بزرگی که سروصدای زیادی برای مخفی کردن آن برپاشده، به این مفهوم است که شعار «جریان آزاد اطلاعات» نوعی کنترل و مدیریت جریان متکثری است ازآنچه نظام جهانی برای القای آن به سراسر دنیا می‌کوشد. به‌بیان‌دیگر، ارزش‌هایی که مطلوب نظام سلطه هستند، در این قالب جذاب و فریبنده ترویج می‌شوند، درصورتی‌که ورای آنچه دیده می‌شود، جریانی کاملاً کنترل‌شده و تقریباً یک‌سویه به نفع نئولیبرالیسم جهانی در حال مدیریت فضای مجازی است.

در چنین فضایی، یقیناً باید کنترل‌های دقیق و موشکافانه‌ای وجود داشته باشد که صدالبته به معنای محدود کردن آزادی نیست، بلکه تحقق این امر به مفهوم حفظ حریم و مرز‌های آزادی است. وقتی آزادی، نامشروط و نامحدود فرض شود، باید فاتحه آزادی را خواند، چراکه در غیر این صورت، تجاوز و ناامنی شکل خواهد گرفت و چنانچه افراد یک جامعه بخواهند تحت عنوان آزادی، هر اقدامی انجام دهند و هر کلامی را بر زبان برانند، نقطه مقابل آن در ناامنی فیزیکی و اخلاقی سر برمی‌آورد. 

پس آزادی، ذاتاً امری است که نمی‌تواند و نباید نامحدود باشد و رمز تحقق آن، در تعیین حد و حدود‌ها نهفته است. این امر به‌طریق‌اولی در فضای مجازی کاملاً صدق می‌کند و به جهت تضمین جریان سالم اطلاعات در این فضا، یقیناً باید با یک مرکز تصمیم‌گیری واحد (و نه پراکنده‌کاری) با مجهز شدن به ابزار‌های مدرن و به‌روز، عنان امور را به دست گرفته و هوشمندانه بر این فضای حساس، نظارت کند. 

اگر بپذیریم که مثلاً در سیستم‌های ارگانیک و بیولوژیک یک مرکزیت تصمیم‌گیرنده و ساختار هوشمند، تهدیدات را رصد و نظارت کرده، بین فاکتور‌های خودی و غیرخودی مرز تعیین می‌کند، عناصری که باعث تخریب می‌شوند را دفع و عواملی که موجب تقویت می‌شوند را جذب می‌کند، بنابراین تردیدی باقی نمی‌ماند که در ساحت سرنوشت‌سازی مثل فضای مجازی، نیاز به پایش و نظارت به‌منظور دفع تهدیدات، خطرات و چالش‌ها، امری ضروری و حیاتی به شمار می‌آید. از طرفی، کنترل هوشمند فضای مجازی نیازمند «برنامه‌ریزی»، «انگیزه»، «اراده»، «طرح» و مدیریتی است که در کنار اجازه دادن به رویش تفکر و رشد اندیشه، درعین‌حال، در مقابل تهمت، شایعه، هتاکی، ترویج ابتذال و انحطاط، خدشه‌دار کردن ارزش‌ها، آرمان‌ها و استحاله هویتی بایستد.

این وظیفه در حال حاضر و به‌حکم رهبر حکیم انقلاب بر عهده «شورای عالی فضای مجازی» است و این شورا «به‌عنوان نقطه کانونی مواجهه هوشمندانه و مقتدرانه با تحولات پرشتاب این عرصه، برای استفاده از فرصت‌ها و ظرفیت‌ها و مقابله با آسیب‌ها و تهدیدات آن شناخته‌شده است. وظیفه اصلی این تشکیلات سیاست‌گذاری، مدیریت کلان و برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری‌های لازم و بهنگام و همچنین نظارت و رصد کارآمد و روزآمد در این عرصه است؛ لذا لازم است با توجه به تحولات سریع و پیچیده در این میدان ازیک‌طرف و نیاز‌های واقعی و متراکم کشور از طرف دیگر، خود را برای انجام رسالتی سنگین آماده کند.».

اما برخی دستگاه‌ها که به‌صورت موازی و ناهماهنگ با شورای عالی فضای مجازی فعالیت می‌کنند و انفعال، بدعملی و سستی آن‌ها تعبیری جز «ولنگاری در فضای مجازی» ندارد، عملاً به این معناست که دست‌های خود را بالابرده و بزرگراهی برای نفوذ مجریان جنگ نرم و رویکرد‌های استحاله‌طلبانه آن‌ها فراهم کرده‌اند. 

متأسفانه نظیر چنین رفتاری را در حوزه‌های دیگر و عملکرد برخی مسئولین فرهنگی هم شاهدیم، اما در فضای مجازی به دلیل ظرفیت‌های فوق‌العاده و پیچیدگی‌ها، وسعت و تکثر آن، یله و رها بودن فضای مجازی به‌مراتب خطرناک‌تر است. 

بنابراین، برای بهره‌بردن از ظرفیت‌ها و فرصت‌ها و خنثی کردن تهدیدات و آسیب‌های فضای مجازی ضرورت است که به مقوله نظارت بر این فضا به جد توجه شده و ضمن پرهیز از خوش‌خیالی و ساده‌انگاری، به سمت بومی‌سازی در این حوزه که امکان دفع تهدیدات و تقویت رصد و پالایش را مضاعف می‌کند، حرکت کنیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر