۲۲ آبان ۱۳۹۱ - ۱۲:۱۲
کد خبر: ۲۹۵
شبیه سازی «پروژه فروپاشی شوروی سابق»، «راه اندازی درگیری های خیابانی با بهره گیری از لمپن ها»، «رفراندوم» و… همگی از جمله سیاست هایی بوده است که دولتمردان آمریکایی برای تغییر نظام سیاسی ایران مورد استفاده قرارداده اند. برنامه هایی که یک به یک با شکست روبرو شده است اما آیا به واقع تحمل حکومت ایرانی که داعیه دار احیای «اسلام سیاسی» می باشد برای سران جبهه سلطه با رهبری ایالات متحده آمریکا شدنی است؟

یقینا پاسخ منفی است اما شناخت این مساله که راهکارها و استراتژی‌هایی که از سوی جبهه فوق الذکر برای براندازی و تغییر مدل حکومت ایران پیگیری می شود، جدای از وظایف جامعه اطلاعاتی کشور برای تقابل، یکی از وظایف نخبگان سیاسی کشور نیز می باشد تا با دیده بانی صحیح خود، آلارم های مقتضی را برای هشدار به صدا در آورند.

 

با بررسی مستندات موجود و فعل و انفعالاتی که در عرصه جهانی در حال تکوین است به نظر می آید که پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم کارشناسان میز ایران در غرب، برنامه های ذیل را به عنوان تاکتیک‌های موثر جهت ناکارآمد نمودن دولت و حکومت جمهوری اسلامی ایران درپیش گرفته اند تا در قبال مثبت بودن اقدامات براندازانه آنان، به رفع و حل بسیاری از معضلات موجود برآمده از سیاست های فزون خواهانه خود در جهان اسلام و علی الخصوص خاورمیانه نایل آیند:

 

۱- استفاده از ضعف سیاست های اقتصادی

 

۲- کاهش بنیه نفتی ایران با بهره گیری از تعامل با کشورهای عضو اوپک

 

۳- تلاش برای ایجاد بحران های کارگری و صنفی

 

۴- بلاش برای سازماندهی و استفاده از نافرمانی های مدنی و دانشجویی

 

۵- استفاده از اختلافات درونی میان جریان ها و گروه های سیاسی و تلاش در جهت تولد انشعاب های نوظهور در درون احزاب

 

۶- حذف روحانیون و سیاستمداران انقلابی و با سابقه از عرصه سیاست

 

۷- تماس با نخبگان دلخورده از حکومت برای استفاده از پتانسیل علمی – عملی آنان

 

۸- تعامل مستقیم و غیر مستقیم با منتقدان فعلی نظام جمهوری اسلامی ایران برای تغییر آنان به مخالف و معاند (پروژه منافق سازی)

 

۹- بزرگنمایی بحران حقوق بشر و وضعیت زندان ها در ایران

 

۱۰- استفاده از رسانه های خبری، رادیویی وماهواره‌ای جهت القای عدم وجود آزادی های سیاسی و مدنی در ایران

 

۱۱- کارگردانی حوادث تروریستی و فیزکی خود ساخته برای عوامل سفارتخانه های کشورهای غربی و استفاده از آن برای تحت فشار قرار دادن دولت ایران

 

۱۲- تولید اخبار و اطلاعات جعلی و بدلی توسط رسانه های تحت اختیار برای کاهش قدرت تصمیم گیری و تمرکز کارگزاران حکومتی در تمامی حوزه ها جهت عدم شناخت راهکارهای لازم تقابلی

 

۱۳- استمرار سیاست چماق و هویج در پرونده هسته ای ایران (خوف و رجاء ایران در عرصه بین الملل)

 

۱۴- سرمایه گذاری بر روی قومیت های ایرانی و تحریک آنان برای سهم خواهی از حاکمیت و جدایی جغرافیایی از خاک ایران

 

۱۵-تضعیف، رخنه، نفوذ و از کاراندازی ستون های حمایتی نظام جمهوری اسلامی ایران همانند نهادهای نظامی، انتظامی و جامعه اطلاعاتی کشور

 

۱۶- و….

 

بررسی کنش و واکنش هایی که از چند سال قبل حاکمیت با آن مواجه بوده است موید این مدعی است که ایران در حال گذر از حساس ترین دوران سیاسی خود می باشد. دورانی که می توان آن را به بازی شطرنج تشبیه نمود که مهره های سفید ایران در برابر مهره های سیاه جبهه سلطه صف آرایی نموده است و صحنه بازی، خاک ایران است. براین اساس دولت مردان باید تلاش خود را جهت افزایش شناخت بازی رقیب معطوف نماید تا در پس آن هزینه های بازی در خاک ایران کاهش یابد.

 

موارد مطروحه در این مجال همگی اتفاقاتی است که در حال رخ دادن است. باید در برابر «تک» های رقیب، «پاتک» های مقتضی و به دور از رفتارهای احساسی و هیجانی طراحی شده باشد که اگر چنین رویکردی از سوی حاکمیت اتخاذ شود می توانیم همانند گذشته در این مسیر سخت به سلامت عبور کنیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر