آمریکاییها تولید معمای امنیت را در راستای پروژه ایرانهراسی و با کمک رژیمصهیونیستی کلید زدهاند.
به گزارش پایداری ملی، سردار حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یکی از مصاحبههای خود سخن از تولید «معمای امنیت» توسط آمریکاییها به میان آورد. معمایی که با کمی تفکر و در مسیر درست قدم برداشتن چندان هم معما نیست.
جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران گفت: آمریکاییها یک راهبردی را در مناطق مختلف دنبال میکنند و آن راهبرد تولید معمای امنیت است که براساس آن به دنبال ایجاد موازنه قدرت هستند، یعنی یک تهدیدی را به شکل مجازی و مصنوعی بزرگ میکنند و کشورهای دیگر را در معرض هراس از آن قرار میدهند و به آنها ثابت میکنند که یک عدم توازن در اطراف آنها وجود دارد و آن ها باید بیایند و توازن قدرت را بر قرار کنند و این راهی برای سیطره سیاسی، اقتصادی و امنیتی آمریکا در مناطق مختلف است.
وی ادامه داد: براین اساس شما امروز ملاحظه میکنید در منطقه شرق آسیا و در دریای جنوبی چین و سواحل اقیانوس آرام آمریکایی ها تهدید کره شمالی را خیلی برجسته میکنند تا بتوانند کره جنوبی، ژاپن و دیگران را تحت تاثیر این تهدید قرار دهند و سیطره نظامی، امنیتی و سیاسی و اقتصادی خود را آن جا استحکام ببخشند. در منطقه خلیج فارس هم همین حالت اتفاق افتاده است. آمریکا ایران را تهدید بزرگ جلوه میدهد، در حالی که ایران برای کشورهای همسایه هیچگونه تهدیدی نبوده و تاریخ گواه این است که ایران هیچگونه سیاست و راهبردی را برای تهدید همسایگان خود در دستور کار قرار نداده است، بلکه آن چه را به عنوان قدرت دفاعی انباشته، برای دفاع از تمامیت جهان اسلام در مقابل کفاری که از خارج منطقه می خواهند سرنوشت منطقه و مسلمانان را تحت کنترل و مدیریت خود قرار دهند، تهیه کرده است.
هر چند بسیاری از کشورها، اولویتهای خارجی خود را بهگونهای مطرح میکنند که بُعد امنیتی را از جایگاهی که در واقع در سیاست خارجی این کشورها دارد کمتر نشان دهند، امنیت همچنان جایگاه خود را به عنوان یک اولویت مهم در سیاست خارجی حفظ کرده است. امنیت بهویژه در کشورهای کمتر توسعه یافته کانون توجه است. درک مفهوم امنیت از سوی کشورها متفاوت است به صورتی که منجر به تعارضاتی میشود که "معمای امنیت" را به وجود میآورد.
جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از بااهمیتترین و قدرتمندترین کشورهای منطقه، باتوجه به تجربیات خود در دوران جنگ تحمیلی 8 ساله، بهطور طبیعی در حال افزایش قدرت دفاعی بومی خود است. این روندی است که از سوی کشورهای عربی خلیج فارس که افزایش توان نظامی خود را در خریدهای تسلیحاتی کلان از بیرون جستجو میکنند، با نگرانی دنبال شده است؛ نگرانی که با انجام مانورهای نظامی ایران در بخشهای مختلف افزایش مییابد. نمودِ این احساس تهدید را میتوان در مناسبات کشورهای فوق با ایران و در موضعگیریهای سیاسی آنها مشاهده نمود.
چرا تولید معمای امنیت
معمای امنیت به عنوان یک مدل مارپیچی به آن اشاره میشود و اصطلاحی است در روابط بینالملل که به موقعیتی اشاره میکند که در آن اقدامات یک دولت در جهت افزایش امنیت خود، از جمله افزایش قدرت نظامی و یا ایجاد اتحادهای سیاسی یا نظامی با دیگر دولتها، میتواند به اقدامات مشابهی از سوی دیگر دولتها به عنوان پاسخ منجر شود. این امر در نتیجه منجر به تولید و افزایش تنشها و همچنین ایجاد درگیری، خواهد شد.
در واقع آمریکاییها میخواهند به تجاوزات مستقیم خود به خاک دیگر کشورها و یا جنگهای نیابتی که در جهان و علیالخصوص در منطقه به راه انداختند مشروعیت ببخشند و این اقدامات را نوعی فرار رو به جلو و دفاع از خود بنامند.
معمای امنیت بر دو نوع است: معمای دفاع-امنيت، و معمای قدرت -امنيت. معمای دفاع- امنيت ناشی از هراس از جنگ به دليل ماهيت امكانات نظامی و تهديد سلاحها است و جنبه تخريبی دارد و معمای قدرت -امنيت به هراس از شكست بر اثر استفاده احتمالی ديگران از امكانات نظامی بر میگردد.
از نگاه آمریکا، حفظ امنیت و افزایش قدرت اسرائیل از طریق تضعیف فرسایشی محور مقاومت به عنوان راه حلی بلندمدت و نمایش مبارزه با جریانهای تروریستی در کوتاه مدت برای بازی با معمای امنیتی غرب آسیا ترسیم میشود. از این رو امنیت رژیم صهیونیستی، در تضعیف همه ملتهای منطقه است و در محیط امنیتی این رژیم، وجود دولتهای قومگرا، کوچک و همسو، امری کاملاً مطلوب محسوب میشود. نتیجه آنکه حفظ موازنه قوا به نفع اسرائیل در پیوند استراتژیکی با عربستان و تلاش برای همراه کردن بازیگران دولتی سطح منطقهای و برخی از بازیگران غیردولتی فراملی منطقهای مثل کردها، گروه های موسوم به مخالفان میانه رو و ... ترسیم میشود.
تولید معمای امنیت در منطقه توسط آمریکا را میتوان در یک جمله ترامپ خلاصه کرد که گفت باید تا حد امکان عربستان و امثالش را دوشید...
نکته جالب در سیاست خارجی کشورهای مرتجع منطقه معمای توافق است، نه معمای امنیت. آنها به هر طریقی که افسارشان توسط آمریکا کشیده شود، میروند. این کشورها برای تامین امنیت منطقهای خود همواره با موضوع «معمای توافق» روبهرو بودهاند. این موضوع انعکاس فضای پر هرج و مرج و همچنین برخی از نفعطلبیهای نزدیکبینانه است.
آمریکاییها تولید معمای امنیت را در راستای پروژه ایرانهراسی و با کمک اسرائیل کلید زدهاند. روزی اتهام نقض حقوق بشر میزنند، روزی قدرت دفاعی جمهوری اسلامی ایران را به چالش میکشند، روزی انرژی هستهای را دستاویز بازی خود میکنند و روزی حمایت از تروریسم در دستور کار قرار میگیرد. به راستی که این ضربالمثل مصداق حال آمریکاییهاست که کافر همه را به کیش خود پندارد.
تاریخ فراموش نخواهد کرد که هواپیماهای آمریکایی برای مقابله با داعش به سوریه رفتند و بمب و موشک را روی سر ارتش سوریه ریختند و کمکهای تسلیحاتی و غذایی را برای داعش پرتاب نمودند.
تاریخ فراموش نخواهد کرد که آمریکا در روزهایی که کار داعش رو به پایان بود با هزاران مکر و حیله آتشبس را اجرایی کرده و در روزهای آتشبس فاجعه خانطومان را رقم زدند.
تاریخ فراموش نخواد کرد که هواپیماهای آمریکایی مقررهای ارتش سوریه و حشدالشعبی را بارها بمباران کردند و سپس اعلام نمودند که اشتباه محاسباتی رخ داده است.
تاریخ فراموش نخواهد کرد که ترامپ با زبان خود اعلام کرد که داعش تولید دولت آمریکاست.
تاریخ فراموش نخواهد کرد که آمریکا برخی از افسران ارتش عراق را خرید تا بزرگترین شهر عراق یعنی موصل در کمتر از یک ساعت به اشغال داعش دربیاید.
تاریخ فراموش نخواهد کرد که جان مککین سناتور آمریکایی با ابوبکرالبغدادی سرکرده داعش و ابومحمد الجولانی سرکرده جبههالنصره دیدار کرد و قول همکاری به آنها داد.
تاریخ فراموش نخواهد کرد که مقرهای مقاومت در مرز سوریه و عراق بمباران شد تا یک گروهان از نیروهای مقاومت از جمله شهید محسن حججی پرپر شوند.