به بیان سادهتر، ارتش کارکردهای سایبری که در میدان جنگ نیاز دارد (به مانند دستیابی به شبکههای ارتباطاتی دشمن و یا خرابکاری در ذخیره انرژی یک پایگاه) را مشخص نموده و سپس سلاحی ایجاد خواهد کرد که این کارکردها را پیاده نماید. به گفته هرناندز، "این مطالعه مجموعهای از نیازمندیها را مشخص خواهد نمود که سطح توانمندیهای کنونی ما را گسترش خواهند داد.”
این تسلیحات میتوانند به شکل ابزار جنگ الکترونیکی سنتی باشند به مانند تسلیحاتی که توسط هواپیما به خارج حمل میگردند و یا اینکه شکل تسلیحات نرمافزاری پیچیده را به خود گیرند. هرناندز در پاسخ به گزارشگرانی که از احتمال بررسی تسلیحات هوابرد در این تحقیق میپرسیدند گفت، "در حالیکه نیازمندیهایی را که به نظر من فکر میکنیم سایبری و یا مرتبط با سایبر هستند مشخص میکنیم – حال به نظر شما جنگافزار الکترونیک باشند یا نه – این نیازمندیها بخشی از توانمندیهایی هستند که ما به دنبال آن هستیم، یعنی هر نوع توانمندی که به ما اجازه میدهد این نیازمندی را برطرف نماییم، حال چه از نوع هوابرد باشد یا زمینی و یا انواع دیگر.”
مقامات پنتاگون به صورت سنتی در مورد تواناییهای تهاجمی در حوزه سایبری کاملا رازنگهدار بودهاند. با این حال، در تابستان گذشته، مقامات سایبری ارتش و تفنگداران دریایی تأیید نمودهاند که عملیاتهای سایبری تهاجمی علیه طالبان انجام دادهاند و اینکه نیروها در حال توسعه روشهایی هستند تا فرماندهان مستقر در میدان جنگ قادر به درخواست پشتیبانی آتش سایبری باشند.
ارتش همچنین در حال توسعه فلسفه "دفاع فعال” در فضای سایبری است، به مانند آنچه که نیروی هوایی آمریکا انجام داده است. دفاع فعال – که اصول آن میتوانند بسیار به عملیاتهای تهاجمی نزدیک باشند – از مدافعین میخواهد تا شبکههای دشمنان بالقوه را جستجو نموده و حتی به هکرهایی که قصد دارند به شبکههای ارتش آمریکا حمله نمایند، آسیب وارد سازند.
ژنرال دان کمپل (Don Campbell)، فرمانده لشگر سوم، نیز طی سخنانی در مجمع کنفرانس سالیانه ارتش آمریکا اعلام داشت که ارتش و ملت باید به عنوان یک کل قواعد درگیری را برای تسلیحات سایبری مشخص سازند. وی گفت، "ما در هدف قرار دادن این شبکه یا آن شبکه یا توانمندی یا سیستم تا کجا پیش خواهیم رفت؟ ما باید به عنوان نیروی نظامی در این مورد تصمیم بگیریم.”