۰۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۰
کد خبر: ۲۷۶۵۸
نفوذ فرهنگی به این معناست که استکبار جهانی برای بی‌اعتقاد کردن خانواده‌ها از باورها و اصول آنها استفاده می‌کند و هدف آنها ریشه‌کن کردن این باورها و عقاید است و در این راستا، خانواده ها، نهادها و بخصوص نهاد آموزش و پرورش که مسؤلیت خطیر هدایت و پرورش نسل آینده کشور را به دوش دارد، هدف اصلی این نفوذاند.
به گزارش پایداری ملی، نفوذ فرهنگی به این معناست که استکبار جهانی برای بی‌اعتقاد کردن خانواده‌ها از باورها و اصول آنها استفاده می‌کند.

جایگاه آموزش و پرورش در پروژه نفوذ فرهنگی و سیاسی دشمن

فرایند آموزش و پرورش از پیدایش انسان بر زمین آغاز شده و به عقیده برخی معلمی یا گونه‌ای از آن از نظر قدمت، دومین پیشه انسان‌ها بوده‌است. هیچ جامعه انسانی‌ وجود نداشته که اهمیت و مرکزیت آموزش را رد کند. در جوامع بدوی، آموزش رسمی به شکل امروزی آن وجود نداشت. 

در واقع در تمامی فعالیت‌های روزمره بالغین نقش معلمین را بازی می‌کردند و همه جا کلاس درس بود. انباشتگی دانش در طول زمان باعث شد که یک نفر بالغ نتواند بر تمامی آن مسلط شود. راه حلی که جامعه برای این مشکل پیدا کرد آموزش به نوع رسمی بود. مدارسی تشکیل شد و متخصصینی در آن‌ها به گونه‌ای مؤثر به انتقال فرهنگ و دانش موجود کمک می‌کردند. 

با رشد فزاینده جامعه و زیاد شدن پیچیدگی‌های آن، آموزش رسمی به عهده مؤسسات خاصی واگذار شد. به علاوه ماهیت آموزش نیز کم‌کم تغییر کرد: آموزش کمتر و کمتر به زندگی روزمره افراد ارتباط پیدا می‌کرد، انتزاعی‌تر شده و با عملگرایی فاصله می‌گرفت. 

دانش بصورت خیلی فشرده در آمده و این امر به دانش آموزان این قابلیت را می‌داد که از فرهنگی که در آن به دنیا آمده‌اند فراتر رفته و چیزهایی را یاد بگیرند که هرگز نمی‌توانستند توسط تجربه مستقیم یا تقلید از افراد بالغ بیاموزند. فرایند آموزش امروزه یکی از پایه‌های اساسی پیشرفت جامعه‌ها شده‌است و اهمیت روزافزونی پیدا کرده‌است و این خود باعث این شده که کتاب‌ها و تحقیقات زیادی در زمینه اهداف، محتوا، و نحوه بهینه تدریس انجام شود.

در دوران مدرن، شاهد شکوفایی فلسفه آموزش و نظریات تعلیمی هستیم . هر معلم با توجه به شرایط دانش آموزان کلاسش از شیوه‌های مختلف آموزشی استفاده می‌کند. در جوامع بدوی، آموزش محدود به انتقال فرهنگ بود و هدف آن پرورش فرزندان به گونه‌ای بود که بتوانند اعضا خوبی برای گروه یا قبیله شان باشند. یک انسان بدوی دنیا را به شکل ثابت و تغییر ناپذیر می‌دید. 

برای او فرهنگ تمام دنیا ی او را تشکیل می‌داد، و این فرهنگ در انتقالش از یک نسل به نسل بعدی تنها مقدار کمی تغییر می‌کرد. شروع آموزش به نحوه مدرن در ایران با تأسیس مدرسه دارالفنون در تهران و به همت امیر کبیر رقم خورد. آموزش و پرورش در ایران بیشتر متمایل به روش پیاژه بوده و در سال‌های اخیر وزارت آموزش و پرورش ایران در پی این بوده ‌است که تغییراتی اساسی، در شیوه آموزش به وجود آورد.

همچنین دانشگاه فرهنگیان وظیفه تأمین، تربیت و به‌سازی معلمان و نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش درجهت رشد فرهنگ، تفکر و...  را در ایران بر عهده دارد. برنامه‌ریزی، به مفهوم نقشه‌کشی برای آینده یک کشور و حمایت از فرهنگ آن، فراگردی است که چه بسا همواره با اجتماعات انسانی همراه بوده است.

در زمینه آموزش و پرورش از زمان‌های قدیم و در طول تاریخ به موارد متعددی از برنامه‌ریزی برخورد کرده‌ایم. ولی برنامه‌ریزی به معنای علمی آن مشتمل بر تعیین و انتخاب  حساب‌شده و منطقی هدف‌ها، سنجش شقوق مختلف راهبردها، تقسیم منابع برای تحقق هدف‌ها و هماهنگ ساختن برنامه‌ریزی آموزشی با برنامه‌ریزی جامع سیاسی‌، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، مفهومی است جدید و ره آورد قرن بیستم.

کشورهایی مانند ایران نیز کم و بیش پس از جنگ جهانی دوم  به توسعه اقتصادی، آموزشی و فرهنگی متوصل شدند و به برنامه‌ریزی‌های گوناگون پرداختند. از سوی دیگر با وجود نقش ارزنده معلم در چار چوب تحول بنیادین آموزش و پرورش مسئله تهاجم به دین اسلام مد نظر است که امري تازه و مختص زمان حاضر نیست، بلکه پیشینه‌اي به پهناي ظهور اسلام دارد، وانگهی در هر زمان در شکل و قالبی نو و متناسب با اقتضائات همان زمان طراحی شده است.

خداوند متعال می‌فرمایند: وآنان پیوسته با شما می‌جنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند. تاریخ نیز بر این واقعیت گواهی می‌دهد. از آغازین روزهاي دعوت، تبلیغات منفی مشرکان علیه پیامبر(ص) به صورت‌هاي مختلف آغاز شد.

 ساحر و مجنون خواندن حضرت، استهزاءهاي مکرر، محاصره اقتصادي در شعب، جنگ‌هاي نظامی، کارشکنی‌هاي فکري منافقان و... گویاي تهاجمات گوناگون دشمنان به دین مبین اسلام  و دوری از ولایت و بی‌بصیرتی است. امروز نیز وقتی دشمنان اسلام به رغم کوشش هاي فراوان در جبهه‌هاي نظامی و اقتصادي با تجربه تلخ شکست مواجه شدند، تصمیم گرفتند در جبهه فرهنگ و از طریق حمله به ارزش‌ها و باورهاي دینی مسلمانان وارد عمل شوند و بدین ترتیب از درون  به اسلام حمله کردند.

از آنجا که روز به روز تهاجمات آنها در این عرصه پیچیده‌تر و مرموزانه‌تر گشته است. مقام معظم رهبری تعابیر دقیق‌تري را در این مورد به کار بردند؛ تعابیري چون: تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، براندازي فرهنگی، ناتوي فرهنگی و جنگ نرم ودر نهایت به مسئله نفوذ فرهنگی، فکری و سیاسی بارها اشاره فرمودند تا هرچه بیش‌تر مردم، علما، دانشجویان و جوانان را به خطرات این مسئله و اهمیت مقابله با آن توجه دهند. همچنانکه امام خمینی(ره) با استناد به فرموده امیرالمؤمنین(ع) در جنگ صفین، عامل اصلی وارد شدن بلاها بر ملت‌ها را همان نفوذ استکبار از تمام جوانب و بی‌بصیرتی بیان فرموده‌اند.

اهداف آموزش و پرورش در جهت رشد فکری، سیاسی و فرهنگی کشور

یکی از اهداف مدارس، آماده ساختن جوانان برای بازار کار و پیشبرد اهداف اقتصادی- سیاسی و فرهنگی کشور است.

این آمادگی از طریق آموزش  دانش، توانش و مهارت‌های کاری لازم عملی می‌گردد. معلم بعنوان عضو مؤثر نظام آموزش و پرورش و طلایه‌دار فرهنگ مبارزه با نفوذ فکری، سیاسی و فرهنگی؛ میتواند نقش آفرینی نماید و راهکارها و راهبردهای درست جلوگیری از آنها را به دانش‌آموزان، خانواده‌ها و سطح جامعه منتقل کند. در این راستا رسالت معلمی ایجاب می‌نماید، همواره در کنار آموزش و تفهیم موضوعات دینی و اخلاقی و علمی، از طریق بصیرت آفرینی، محبت، موعظه، اسوه‌پذیری و تذکر؛ نگاهی عمیق به عمق پیام مقام معظم رهبری (مدضله‌العالی) داشته و دانش‌آموزان را تشویق به هدایت خانواده‌ها، به سوی پرهیز از فرهنگ غلط دشمنان؛ به سمت و سوی رشد وشکوفایی فرهنگی سوق دهد.

بنابراین در کل می‌توان نفوذ را مجموعه اقدامات سياسی، امنيتي، اقتصادي و فرهنگي غيرخشونت‌آميز با هدف تغيير رفتار و در نهايت براندازي نظام سياسي مور د نظر دانست. هدف نهايي نفوذ سیاسی، فکری و فرهنگی دشمن، براندازي نظام سياسي با بهره‌گیری از قدرت نرم كشور مهاجم است. با عنايت به آنچه بيان شد و در مقابل نقش آموزش و پرورش؛ مي‌توان موارد زير را به عنوان اهداف و پیامدهای نفوذ بیان نمود:

1-استحاله فرهنگي و فکری از طريق اطلاع‌رساني هدفمند و كنترل شده رسانه‌هاي نظام سلطه كه به انحراف افكار عمومي منجر مي‌شود.

 2-استحاله سياسي با هدف ناكارآمد جلوه دادن نظام هدف و اركان آن.

3-دامن زدن به ترس از جنگ و دامن زدن به جو بي‌اعتمادي و تشديد ناامني رواني.

4-اختلاف‌افكني در صفوف مردم و ايجاد در راستاي تجزيه سياسي كشور.

5-ترويج روحيه يأس و نااميدي به جاي تقويت نشاط اجتماعي و احساس بالندگي از پيشرفتهاي كشور.

6-بي‌تفاوت كردن نسل جوان كشور هدف، در قبال مسائل مهم و حساس.                            
7-حرمت شکنی و هجمه به ارزشها و باورهای دینی.

8-ریزش نیروهای انقلاب و نظام.

9-ایجاد شکاف در بین نهادها و ملت‌ها.

10-تحمیل هزینه‌های اقتصادی.

11-زیر سؤال بردن نهادهای قانونی با انجام اقدامات غیر قانونی.

12-تلاش برای ایجاد نگرانی در حامیان و وفاداران به انقلاب اسلامی و نظام.

13-باج‌خواهی.

14-ساختارشکنی و القاء تشویش و تردیدهای ذهنی.

چشماندازي به وضعیت فرهنگی جهان در عصرحاضر

بدون تردید انقلاب جهانی حضرت مهدي(عج) فقط داراي ابعاد اجتماعی و نظامی نخواهد بود. بلکه بر اساس روایات، تحولات فرهنگی مهم‌ترین بعد آن است. خداوند متعال می‌فرمایند: و آنان پیوسته با شما می‌جنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند.

این آیه شریفه دلالت بر استمرار دارد و گویاي این واقعیت است که دشمنان همواره با اسلام در حال جنگ هستند و از هر طریقی که بتوانند سعی می‌کنند مسلمانان را از دینشان منحرف سازند. مقام معظم رهبری تعابیر دقیق‌تري را در این مورد به کار بردند؛ تعابیري چون تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، براندازي فرهنگی، ناتوي فرهنگی، جنگ نرم، سبک زندگی و در حال حاضر مسئله نفوذ دشمن در ابعاد مختلف؛ تا هر چه بیشتر مردم را به خطرات این مسئله واهمیت مقابله با آن توجه دهند.

لذا تهاجم فرهنگی، حرکتی است مرموزانه، حساب شده با برنامه‌ریزي دقیق که با استفاده از شیوه‌ها و ابزارها و امکانات متعدد و متنوع براي سست کردن باورها، دگرگونی ارزش‌ها، انحراف اندیشه‌ها، تغییر و تبدیل آداب و سنن و نابودي اصول اخلاقی حاکم بر آنها انجام می‌گیرد.

بنابراین، دشمن در پروژه نفوذ سعی دارد از طریق دگرگونی اندیشه‌ها و ارزش‌ها و در هم شکستن اصول اخلاقی و سست کردن باورهاي دینی، ملت مورد نظر را به پوچی بکشاند و چون آن ملت را از لحاظ شخصیتی تضعیف کرد و روحی استقلال و قدرت مقاومت را از او گرفت، اصول فکري خویش را القاء و فرهنگ و باورهایش را بر آنها تحمیل می‌کند.

اهداف نفوذ فکری، فرهنگی و سیاسی دشمن

جنگ نرم  که حاصل آن نفوذ فکری، فرهنگی و سیاسی دشمن است، عبارت است از: هر گونه اقدام غیر خشونت‌آمیز که ارزش‌ها و هنجارهای جامعه هدف را مورد هجوم قرار می دهد و سرانجام به تغییر در الگوهای رفتاری موجود و خلق الگوهای جدید می‌انجامد، که با الگوهای رفتاری مورد نظر نظام حاکم تعارض دارد.

استکبار جهانی و سردمداران کفر و شرك درصددند تا با به دست گرفتن تحولات سیاسی، اقتصادي، فرهنگی و اجتماعی کشورها بر سراسر جهان سیطره کامل یابند و همه عالم را مسخر اراده خود سازند، لکن به خوبی دریافته‌اند که بزرگترین مانع براي رسیدن به این هدف، اسلام است.

لذا تمامی امکانات و توان خود را به کار گرفته‌اند تا از طریق نفوذ در فرهنگ غنی اسلامی و تغییر در باورها، رفتارها و ارزش‌ها، بنیان‌هاي فکري و اعتقادي مسلمانان را تخریب کنند و بذر یأس و خودکم‌بینی را دربین ملت‌هاي مسلمان شکوفا سازند و فرهنگ تهی و پوچ خود را به عنوان الگوي فرهنگ برتر، به جوامع تحمیل نمایند. به این ترتیب، درصدد برآمده‌اند تا مهم‌ترین مانع در برابر اهداف پلید خود یعنی آموزه‌هاي اسلامی را دچار استحاله کنند تا به راحتی بتوانند جوامع را به استثمار خود درآور ند و بر کل جهان استیلا یابند. نمونه این تلاش مرموزانه دشمن در سراسر دنیا، تدوین و اجرای سند 2030 یونسکو می‌باشد که پس از مطرح شدن در کشور جمهوری اسلامی ایران، با واکنش‌های تند مردم و دلسوزان نظام مواجه شد.

شیوه‌های مبارزه با نفوذ فرهنگی، سیاسی و فکری دشمن

براي شناخت راه‌ها و روش‌هاي مبارزه با نفوذ ابتدا بايستي، ريشه‌هاي نفوذ و علل شکل‌گيري آن را مورد بررسي قرار داد، و سپس بر اساس اين مباني و ريشه‌ها به مقابله با آن پرداخت. بر اين اساس مي‌توان موارد زير را به عنوان مهم‌ترين روش‌هاي مقابله و مبارزه با نفوذ دشمن مدنظر قرار داد:

1. يكي از اوليه‌ترين راه‌ها در اين مقابله، شناخت ريشه‌ها و از بين بردن ريشه‌هاي فکري و عملي نفوذ است.

2. از ديگر روش‌ها که به نظر مي‌آيد از اهميت قابل توجهي نيز برخوردار باشد، پيشگيري قبل از بروز باشد. به اين معني که نخبگان جامعه و بخصوص معلمان دلسوز نظام آموزش و پرورش بايستي بر اساس ميزان توجهي که نسبت به مسائل اجتماعي و سياسي دارند، با به کارگيري تمهيدات مناسب جلوي بروز و ظهور هرگونه نفوذ فکری ،سیاسی و فرهنگی را در جامعه بگيرند. اين امر نه با زور و قدرت مادي، بلکه با قدرت معنوي و فرهنگي مبني بر بالابردن سطح فرهنگي جامعه امکان‌پذير است.

3. سومين راه‌کار، تقويت فکری و فرهنگی جريان‌هايي است که نقش رهبري و هدايت جامعه را بر عهده دارند. اين جريان‌ها تنها چهره‌هاي برجسته سياسي يا علمي نيستند، بلکه در تمامي مراتب، اعم از روحاني محل، منطقه، اساتيد دانشگاه‌ها و افراد تحصيل‌کرده و اثرگذار در هر محفل سياسي ـ اجتماعي بايستي داراي آگاهي‌هاي قابل توجهي باشند، تا هجمه‌ها و تندبادهاي نفوذ نتواند از ميان ايشان يارگيري کند.

4. از ديگر راه‌کارهاي مقابله با نفوذ، گوش سپردن به نظرات افراد و نخبگاني است که از نظر فرهنگي، ديني، اجتماعي و سياسي، امتحان خود را در مراحل مختلف پس داده باشند و جامعه اطمينان معقولانه‌اي به نظرات ايشان داشته باشد.

5. بالا بردن سطح بصيرت و بينش در آحاد جامعه که اين امر در خصوص اقشار تحصيل‌کرده از اهميت قابل توجهي برخوردار مي‌شود. از جمله راه‌کارهاي بالابردن سطح بصيرت و بينش، مطالعه نظام‌مند تاريخ است. شناخت تحولات تاريخي و ريشه‌هاي آن در بسياري از مواقع مشابهت‌هايي نيز با مسائل معاصر خواهد داشت که شناخت آن بصيرت و تجربه‌اي مناسب براي مقابله به انسان مي‌دهد.

6. يکي ديگر از راه‌هاي مقابله با نفوذ را مي‌توان از فرمايش حضرت اباعبدالله‌الحسين، در ظهر عاشورا به دست آورد. ايشان پس از اين‌که نصيحت‌هايشان در سپاهيان سياه‌دل يزيد اثري نبخشيد در تحليل اين امر فرمودند؛ شکم‌هايشان از مال حرام پر شده، ديگر ياراي شنيدن سخن حق را ندارد. از اين فرمايش، مي‌توان تحليل کرد که يکي از ريشه‌هاي پيدايش نفوذ دشمن در ابعاد مختلف زياد شدن انحرافات، و به خصوص خوردن لقمه حرام است. بر اين اساس مي‌توان گفت:يکي از راه‌کارهاي مهمِ از بين بردن نفوذ فرهنگی ، سیاسی و فکری دشمن، توجه به مسائل معنوي و ديني درون خانواده و بهره‌مندي از لقمه حلال است.
 
ارتباط برنامه‌ریزی آموزش و پرورش با برنامه‌های سیاسی، فرهنگی و فکری

یکی از اهداف مدارس آماده ساختن جوانان برای بازار کار است و این آمادگی از طریق آموزش دانش، توانش و مهارت‌های کاری لازم عملی می‌گردد. اگر چه واقعیات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل تفکیک می‌باشند ولی باید در نظر داشت که مابین آنها همبستگی وجود دارد. 

فرهنگ و آموزش بویژه هنگامی که از زاویه توسعه و پیشرفت فردی و اجتماعی بدان نگاه شود، عنصر اصلی در روند اجتماعی کردن انسان‌ها به حساب می‌آیند. آموزش و پرورش در ارتباط با آرمان‌های ملی برای پیشرفت و تعالی اجتماعی هم هدف محسوب می‌شود، هم وسیله هدف، زیرا برای غنای فرهنگی و تعالی و تکامل فکری و عاطفی و رسیدن به مدارج عالی انسانی لازم است. وسیله است، زیرا برای عدالت و برقراری روابط سالم اجتماعی، همچنین تأمین نیروی انسانی کار، برای گردش چرخ‌های اقتصادی ضرورت دارد. 

به عبارت دیگر، توسعه آموزش و پرورش هم برای آن لازم است که به توسعه اقتصادی و اجتماعی کمک کند و هم  برای آن ضرورت دارد که از توسعه اقتصادی و اجتماعی خوب  بهره برداری شود. نظام آموزشی به مثابه نافذترین وسیله تثبیت، تأیید و یا تزلزل و تحریف گذشته و هویت فرهنگی یک ملت است.
 
خطر نفوذ غرب و تغییر سبک زندگی

برخی می‌پندارند که در پس نظم موجود در غرب ارزشی نهفته است و جامعه غربی واقعاً یک جامعه ارزشمند است؛ یعنی یک سلسله ارزش‌های اخلاقی، معنوی و دینی باعث می‌شوند که مردم قوانین را مراعات کنند، اما چنین نیست. مردم غرب تافته جدابافته نیستند و اصالتاً با ما تفاوت ندارند؛ مثلاً اینگونه نیست که آنها اهل صداقت باشند و ما نباشیم. 

در واقع، غرب‌زدگیِ ناشی از نفوذ غرب و تقلید کورکورانه از مظاهر تمدّن غرب سابقه‌ای طولانی داشته و در میان جوانان کشورهای جهان سوم از جمله کشورهای اسلامی نیز رواج دارد. این پدیده معاصر علل متعددی دارد. نتایج تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده، نشان می‌دهد که هر چه احساس بی‌هویتی اجتماعی جوانان نسبت به نظام اجتماعی و ارزش‌های حاکم در جامعه بیشتر شود، احساس تعلق هویت اجتماعی آنان نسبت به الگوهای شناختی و ارزشی رفتاری و نمادی حاکم بر گروه‌های غربی بیشتر می‌گردد. 

بر این اساس در ایران نظام اجتماعی، زمینه‌های لازم برای کسب هویت اجتماعی جوانان را بر اساس ارزش‌های نظام و انقلاب اسلامی، از طریق فرایندهای اصولی و مبنایی جامعه‌پذیری، فراهم نکرده است. از همین رو گرایش‌های ارزشی و شناختی رفتاری و نمادی جوانان متناسب با اهداف نظام و انقلاب اسلامی نیست.

از طرف دیگر، الگوها و ارزش‌های فرهنگ غربی به وفور در دسترس جوانان قرار گرفته و نظام‌های غربی به تناسب نیازهای جوانان برای آنها الگوسازی کرده و نظام اجتماعی خودمان نیز به تبلیغ آنها پرداخته است! این امر باعث شده که احساس هویت اجتماعی جوانان متناسب با الگوهای غربی شکل گیرد و ویژگی‌های شناختی و ارزشی رفتاری و نمادی آنها نیز مبتنی بر همان الگوها جلوه‌گر شود.

علت این مسئله را باید در غرب‌زدگی جستجو کرد. در واقع، غرب‌زدگی آفتی است که از غرب می‌آید و کشورهای دیگر را مانند طاعون گرفتار و بیمار می‌کند. نتیجه این تقلید کورکورانه و بی‌قید و شرط از جهان غرب مطمئناً چیزی جز وابستگی، خودباختگی و از دست‌ دادن اعتماد به نفس نخواهد بود.در ارزیابی نهایی، حرکت‌های موجود برای مبازره اصولی و ریشه‌ای با پدیده غرب‌گرایی کافی نیست، ولی هرگز نباید انتظار داشت که حتی با کامل‌ترین برنامه‌ها بتوان به طور کلی ریشه این گونه گرایش‌ها را خشکاند؛ زیرا انسان‌ها براساس امیال و خواسته‌های متفاوتی که دارند و نیز متناسب با محیطی که در آن رشد کرده‌اند و اندیشه‌های گوناگونی که ذهنشان با آنها خو کرده است، گرایش‌های متفاوتی دارند.

بنابراین، با آنکه تاحدی می‌توان کارنامه مبارزه با این پدیده را مثبت ارزیابی کرد، پرونده این‌گونه گرایش‌ها همواره باز است و حرکت‌های موجود، یا هر حرکت دیگری می‌تواند آن را محدود سازد و بسیاری از جوانان را از خطر سقوط در پرتگاه تباهی غرب برهاند، اما تا زمانی که غرب باقی است و جاذبه‌های واقعی و حقیقی ادیان الهی بویژه دین مبین اسلام به صورت مقبول برای جوانان آشکار نشود، نمی‌توان به طور کلی از خطر سقوط جوانان در دامن فرهنگ غربی جلوگیری نمود.

نتیجه گیری

نفوذ سیاسی، فکری و فرهنگی دشمن یک واقعیت است، که خانواده ها، نهادها و بخصوص نهاد آموزش و پرورش که مسؤلیت خطیر هدایت و پرورش نسل آینده کشور را به دوش دارد، هدف اصلی این نفوذاند. نفوذ فرهنگی به این معناست که استکبار جهانی برای بی‌اعتقاد کردن خانواده‌ها از باورها و اصول آنها استفاده می‌کند و هدف آنها ریشه‌کن کردن این باورها و عقاید است.

از این رو، وظیفه آگاهان و متولیان امور فرهنگى، سیاسى و اجتماعى جامعه به خصوص نهاد آموزش و پرورش است که به عنوان اصلى‌ترین راهکارهاى تقویت خطرپذیرى در این گونه موارد، ضمن تبیین جایگاه رفیع رهبرى و ولایت فقیه و بیان دیدگاه‌هاى ائمّه اطهار(ع) در زمینه تأکید بر لزوم اطاعت از رهبرى، به شبهه‌زدایى و تحکیم پایه‌هاى وحدت ملى بپردازند و در این راه از کلیه ابزارها، به ویژه رسانه‌هاى جمعى، آن هم نه فقط در برهه‌هاى خاص و حساس، بلکه به طور پیوسته مدد جویند و به آگاهى‌بخشى و تقویت روحیه استکبارستیزی همه اقشار و بخصوص نسل جوان، بپردازند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر