■ خط قرمز «نتانیاهو» هیچ تأثیری بر عملکرد هستهای ایران نداشته است■
در پاییز سال ۲۰۱۲ «نتانیاهو» اقدام به لابیگری با سازمان ملل نمود تا برای ایران خط قرمز تعیین نماید. وی پیشنهاد داد که اگر ایران مراحل غنیسازی ۲۰ درصد خود را به پایان برساند و در راه ساخت تسلیحات هستهای پیشروی کند، سازمان ملل باید به تأسیسات هستهای این کشور حمله نماید. سازمان ملل با این پیشنهاد موافقت نکرد اما در اوایل ماه مارس اخبار ضد و نقیضی منتشر شد مبنی بر این که ایران مقادیر قابلتوجهی از اورانیوم غنیشده ۲۰ درصد خود را به صفحات سوخت هستهای انتقال داده است که این کار برای ساخت تسلیحات هستهای اصلا مناسب نیست. تحلیلهای اولیه و سطحی که از این حوادث به انجام رسید نشان داد که تهدیدات مرتبط با مسئله خط قرمز تأثیرات بسیار خوبی داشتهاند. اما این تحلیلها دچار نقصهای بسیاری بودند چرا که ایران اورانیوم غنیشده ۲۰ درصد خود را سالها قبل از تهدیدات «نتانیاهو» انتقال داده بود. بنابراین میتوان گفت که تهدیدات نخستوزیر اسرائیل هیچ تأثیری بر عملکرد ایران نداشته است. نکته جالبتوجه دیگر این است که پوششهای رسانهای هرگز نتوانستند به خطرات و عواقب سیاست خط قرمز برای ایران پی ببرند.
■ اعلام اولتیماتوم باعث از دست رفتن منابع نظامی، اقتصادی و سیاسی آمریکا میشود■
زمانی که رئیسجمهور یک کشور درباره مسئلهای اولتیماتوم میدهد، او اعتبار شخصی و ملی خود را به خطر میاندازد چرا که اعتبار وی به فرمانبری گروه مخالف بستگی خواهد داشت. اگر گروه مخالف به تهدیدات و اولتیماتوم بیاعتنایی نماید، رئیسجمهور در موقعیت دشواری قرار میگیرد. وی باید منابع نظامی، اقتصادی و سیاسی خود را به خطر بی اندازد تا گروه مخالف را مجازات نماید و یا این که باید اعتبار خود را از دست بدهد.
■ پس از حمله به افغانستان و عراق، آمریکا با آغاز جنگ سوم دیگر وجههای در دنیا نخواهد داشت■
این مسئله زمانی دشوارتر میشود که پای برنامه هستهای ایران و کره شمالی در میان باشد. پس از فجایعی که آمریکا در جنگ با افغانستان و عراق به بار آورد، اگر تصمیم به آغاز جنگ با یکی از این دو کشور نماید به سیاست و اعتبار خود در دنیا لطمه عظیمی وارد خواهد کرد. اگرچه قدرت نظامی آمریکا شاید تا حدی بیشتر این دو کشور باشد، اما ایران و کره شمالی میتوانند در منطقه ایجاد تشویش کنند و با یک دیگر متحد گردند. این دو کشور میتوانند در ادامه نیز حتی به سئول حمله نمایند که در صورت وقوع، آسیبهای بلندمدتی را برای کره جنوبی و آمریکا به بار خواهند آورد. در نتیجه، هرگونه خط قرمزی از جانب آمریکا ممکن است به اعتبار و توانایی این کشور برای انجام مذاکرات آسیب بزند. اسرائیل احتمالا تمایل بیشتری برای حمله به این دو کشور دارد. اما به دلیل بیثباتی و ناامنی زیادی که در منطقه در اثر این جنگ صورت میگیرد، حمله اسرائیل تضعیف خواهد شد و شرایط ایران برای پیش برد فعالیتهای هستهای بهتر میشود.
■ اولتیماتوم آمریکا برای سوریه نیز بیثمر ماند■
موضوع آمریکا و سوریه نیز شباهت بسیار زیادی با وضعیت کنونی آمریکا دارد. رئیسجمهور آمریکا در یکی از اجلاسهای مطبوعاتی سال ۲۰۱۲ به «بشار اسد» هشدار داد که استفاده سوریه از سلاحهای شیمیایی عواقب بسیار بدی را برای این کشور در پیش خواهد داشت که تنها خود وی مسئول خواهد بود. اکنون با اخبار ضد و نقیضی که درباره استفاده دولت سوریه از تسلیحات شیمیایی منتشر میشود آمریکا باید وارد درگیری نظامی و یا سیاسی با سوریه گردد و اوباما با این کار خود، آسیب عظیمی به اعتبار جهانی خود وارد خواهد نمود. با این کار، خطر قرمزی که آمریکا برای سوریه تعیین کرده بود بیثمر خواهد ماند.
■ تعیین اولتیماتوم از جانب آمریکا به معنای از بین بردن تمام راهها برای انجام مذاکرات صلحآمیز است■
اما اکنون در رابطه با ایران و کره شمالی چه تدابیری را باید اندیشید؟ تحریمها هرگز نتوانستند فعالیتهای هستهای این دو کشور را متوقف سازند و تنها کمی از سرعت پیشرفت آنها کاستهاند. اما همچنان راهی برای انجام مذاکره وجود دارد. تعیین خط قرمز مذاکرات صلحآمیز را از بین خواهد برد و باعث ایجاد خطراتی برای آمریکا میشود. اگر اوباما بر این باور باشد که اجبار و اولتیماتوم منجر به همکاریهای بلندمدت خواهد شد، دچار اشتباه بزرگی شده است. آمریکا نباید به راهکار اولتیماتوم امید داشته باشد. در سیاستهای مهم خارجی، کسی که خطر میکند همیشه بازنده است.
اشراف