پایداری ملی- جنگ يكي از عناصر پايدار تاريخ بشري است. به طوري كه جامعهشناسان آن را به عنوان يك پديده و واقعيت اجتماعي قلمداد نمودهاند. بشريت در طول 5 هزار سال تاريخ تمدن خود 14 هزار جنگ را ديده و در اين جنگها بيش از 4 ميليارد انسان جان باختهاند. گفتني اينكه در طول چند هزار سال تمدن بشري صرفا 268 سال بدون جنگ و مناقشه بوده است، در طي 45 سال (از سال 1945 تا 1990) در كره زمين فقط 3 هفته بدون جنگ بوده و اكثر اين جنگها در كشورهاي جهان سوم به وقوع پيوسته است. در قرن بيستم بيش از 220 جنگ به وقوع پيوسته و بيش از 200 ميليون تلفات انساني داشته است.
ميهن اسلاميمان طي ساليان گذشته شاهد چهار جنگ مهم (جنگ تحميلي، جنگ اول خليج فارس، جنگ افغانستان و جنگ آخر آمريكا و انگليس عليه عراق) بوده است و وقوع مناقشات و جنگهاي ديگري با اهداف ژئوپلتيك، مهار، محاصره و مقابله با انقلاب اسلامي جزء اهداف راهبردي استكبار جهاني ميباشد.
تجارب حاصله از جنگهاي گذشته خصوصا هشت سال دفاع مقدس، جنگ 43 روزه 1991 متحدين عليه عراق (جنگ اول خليج فارس)، جنگ 11 هفتهاي سال 1999 ناتو عليه يوگسلاوي، جنگ اخير امريكا و انگليس عليه عراق مويد اين نظر است كه كشور مهاجم جهت در هم شكستن اراده ملت و توان اقتصادي، نظامي و سياسي كشور مورد تهاجم با اتخاذ استراتژي انهدام مراكز ثقل؛ توجه خود را صرف بمباران و انهدام مراكز حياتي و حساس مينمايد.
انجام اقدامات دفاع غيرعامل، در جنگهاي نامتقارن امروزي در جهت مقابله با تهاجمات خصمانه و تقليل خسارت ناشي از حملات هوايي، زميني و دريايي كشور مهاجم، موضوعي بنيادي است كه وسعت و گستره آن تمامي زيرساختها و مراكز حياتي و حساس نظامي و غيرنظامي، سياسي، ارتباطي، مواصلاتي نظير بنادر، فرودگاهها، و پلها، زير ساختهاي محصولات كليدي نظير پالايشگاهها، نيروگاهها، مجتمعهاي بزرگ صنعتي، مراكز هدايت و فرماندهي و جمعيت مردمي كشور را در برميگيرد تا حدي كه حفظ امنيت ملي و اقتصادي، شكستناپذيري در جنگ، به نحو چشمگيري وابسته به برنامهريزي و ساماندهي همه جانبه در موضوع حياتي دفاع غيرعامل ميباشد.
نگرشي تحقيقي به آمار و سوابق ثبت شده جنگهاي گذشته مويد اين موضوع ميباشد كه به علل وجود شكاف فناوري بين تسليحات مدرن آفندي هوايي دشمن و تسليحات پدافند هوايي خودي، آسيبپذيري سامانههاي پدافند هوايي در برابر جنگ الكترونيك، غافلگير شدن اين سامانهها در برابر هواپيماهاي تهاجمي و موشكهاي كروز و بالستيك، پرتاب موشك از ماورا برد جنگ افزارهاي پدافند هوايي، فقدان سلاحهاي ضد موشك، اهداف حياتي و حساس موجود را در صورت نبود و يا ضعف اقدامات دفاع غيرعامل به هدفهاي ساده و آساني براي هدفگيري موفق و سريع هواپيماهاي حملهور و تسليحات آفندي دشمن تبديل خواهد نمود.
جنگها با پيشرفت فناوري و بكارگيري تسليحات مدرن و هوشمند، ماهيت پيچيدهتر و مخربتري به خود گرفته و هر روزه در گوشهاي از جهان شاهد كشتار انبوه مردم و تخريب و انهدام منابع و سرمايهها و زيرساختهاي ملي آنها در اثر بمباران و انبوه آتش ويرانگر دشمنان بوده و اين روند متوقف نشده و ادامه خواهد يافت.
در خلال جنگ جهاني دوم براي از بين بردن يك نيروگاه با احتمال انهدام 96 درصد كه ابعادي معادل 400 در 500 فوت مربع داشت تعداد 650 بمب 500 كيلوگرمي توسط 110 بمبافكن B-17 به كار ميرفت اما در جنگ خليج فارس، هر نيروگاه توسط دو بمب هدايت شونده به طور دقيق منهدم گرديد يعني هر هواپيماي بمبافكن در جنگ خليج فارس معادل 110 بمبافكن B-17 كارايي داشت.
در جنگ سال 1991 (جنگ خليج فارس) پالايشگاهها و مخازن نفتي با 1200 تن بمب طي 500 سورتي پرواز بر روي 28 پالايشگاه عراق بمباران و توليد نفت عراق به طور كلي متوقف گرديد.
امروزه كشورهايي كه طعم خرابي و خسارت ناشي از جنگ را چشيدهاند جهت حفظ سرمايههاي ملي و منابع حياتي خود توجه خاص و ويژهاي به دفاع غيرعامل نموده و در راهبرد دفاعي خود جايگاه والايي براي آن قايل شدهاند ونمونه بارز آن كشور كره شمالي ميباشد كه با اتخاذ سياست و استراتژي تمركززدايي در اين راستا اقدامات بنيادي و اساسي جالب توجهي اتخاذ نموده است و جوهره و ثقل اصلي آن، اقدامات دفاع غيرعامل و ملاحظات جدي دفاعي، امنيتي و اقتصادي در ساخت و احداث مراكز حياتي از قبيل متروي پيونگيانگ با عمق 95 الي 105 متر مقاوم در برابر سلاحهاي متعارف و غيرمتعارف، احتراز از ساخت و احداث مجتمعهاي بزرگ و زيرساختهاي حجيم كليدي و توجه به ساخت و احداث مراكز حياتي و حساس به صورت كوچك و پراكنده نمودن آنها در اقصي نقاط كشور، احداث تونلهاي عظيم زيرزميني، ايجاد صدها بندر كوچك با ظرفيت بارگيري يك تا دو كشتي در طول سواحل كشور، احداث جاده كمربندي با تونلهاي زيرزميني در مرزها براي تسهيل نقل و انتقالات نظامي، احداث سد بزرگ نامپو در نزديكي مصب رودخانه ددونگ كنگ در حاشيه سواحل غربي كره شمالي با استفاده دو منظوره اقتصادي و دفاعي سلاح آب بوده است.
نوام چامسكي قبل از وقوع جنگ اخير عراق در مقايسه ميان عراق و كره شمالي ميگويد "به نظر ميرسد به واسطه بيدفاع بودن عراق، تهاجم به اين كشور باموفقيت انجام مي شود" اگر كره شمالي و عراق را با هم مقايسه كنيم ، عراق بيدفاعترين و ضعيفترين رژيم منطقه است در حالي كه يكي از مخوفترين ديكتاتورها در آنجا حكومت ميكند در مقابل، كره شمالي يك تهديد به حساب ميآيد و به يك دليل ساده به آن حمله نميشود زيرا كره شمالي از يك عامل بازدارنده قوي برخوردار است يعني توپخانه عظيمي كه سئول را هدف گرفته است در صورتي كه امريكا به اين كشور حمله كند كره شمالي ميتواند قسمت زيادي از كره جنوبي را نابود كند، به عبارت ديگر امريكا به كشورهاي دنيا ميگويد: "اگر بيدفاع هستيد ما هر زمان كه دلمان بخواهد به شما حمله ميكنيم و اگر سدي داريد ما عقبنشيني ميكنيم".
اجتنابناپذير بودن وقوع جنگها در طول تاريخ بشري ، وقوع حداقل 4 جنگ مهم در حريم مرزهاي سرزمين ميهن اسلامي در چند ساله اخير و اهداف راهبردي امريكا در محاصره، مهار، تضعيف و براندازي جمهوري اسلامي، وجود طيف گسترده تهديدات بالقوه و بالفعل كانونهاي بحران در پيرامون كشور، اين پيام را به ما ميدهد،"همچنانكه نبايد مرعوب تهديدهاي دشمن گرديد، از سوي ديگر ميبايست با اقدامات و تدابير موثر دفاعي، خود را آماده مقابله با تهديدات بالقوه و بالفعل دشمن نمود" و بخش بسيار مهم و حياتي از اين آمادگي در شرايط تهديدات نامتقارن ، اتخاذ راهبردهاي دفاعي غيرعامل در جهت خنثي سازي و تقليل و كاهش خسارات حملات احتمالي هوايي دشمن به مراكز ثقل ميهن اسلامي و بالا بردن آستانه مقاومت ملي ميباشد.
شايسته است اين رهنمود و سخن حكيمانه امام راحل، را فرا روي خود قرار دهيم كه: در هر شرايطي بايد بنيه دفاعي كشور در بهترين وضعيت باشد، مردم در طول سالهاي جنگ و مبارزه، ابعاد كينه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس كردهاند، بايد خطر تهاجم جهانخواران در شيوهها و شكلهاي مختلف احتمال تجاوز را مجددا از سوي ابرقدرتها و نوكرانشان بايدجدي بگيريم.
تعاريف و اصطلاحات يكي از كارهاي اساسي و بنيادين مورد توجه معاونت پدافند غيرعامل، ايجاد يكنواختي و استاندارد سازي در تعاريف و واژگان كليدي پدافند غيرعامل ميباشد تاانشاءالله مفهومي مشترك براي مخاطبين ايجاد گردد، زيرا تا هنگامي كه اشخاص و سازمانها در درك معاني واژهها اختلاف دارند، درك مشترك را با مشكل مواجه خواهد ساخت.
پدافند غيرعامل Passive Defense به مجموعه اقداماتي اطلاق مي گردد كه مستلزم به كارگيري جنگ افزار نبوده و با اجراي آن ميتوان از وارد شدن خسارات مالي به تجهيزات و تاسيسات حياتي و حساس نظامي و غيرنظامي و تلفات انساني جلوگيري نموده و يا ميزان اين خسارات و تلفات را به حداقل ممكن كاهش داد.
اقدامات پدافند غيرعامل شامل استتار، اختفاء، پوشش، فريب، تفرقه و پراكندگي، استحكامات و سازههاي امن و اعلام خبر ميباشد.
ملاحظات
1- در تعاريف ارايه شده در منابع خارجي عامل تهديد دشمن در پدافند غيرعامل به صورت عام با واژه عمليات خصمانه Hostile Attack و در پدافند هوايي غيرعامل حملات هوايي و موشكي دشمن عنوان شده است.
2- عليرغم اينكه اصل مكانيابي جزء مصاديق پدافند غيرعامل منظور نشده است ولي در آييننامه استتار آنرا جزء 3 اصل عمده و اوليه پدافند غيرعامل مشروحه ذيل،محسوب نموده است و اهميت آن به حدي است كه مكانيابي صحيح و غيرصحيح، ساير اقدامات پدافند غيرعامل را تحت تاثير جدي قرار ميدهد. مكانيابي siting or Location انضباط استتار Camouflage Discipline ايجاد استتار Camouflage Construction توضيح اينكه سه موضوع عمده كه ميبايست درمكانيابي به آن توجه خاص مبذول گردد به شرح ذيل است:
1) ماموريت Mission : امكان اجراي ماموريت در مكان تعيين شده موجود باشد.
2) پراكندگي Dispersion : وسعت مكان انتخابي به صورتي باشد كه امكان پراكندگي مناسب تاسيسات و تجهيزات را فراهم نمايند.
3) شكل عوارض و محيط Terrain Pattern : احداث تاسيسات و استقرار تجهيزات به گونهاي باشد كه همرنگي و هماهنگي با عوارض محيطي (روستايي، كويري، كوهستاني، جنگلي و شهري) را داشته باشد. دفاع غيرنظامي (Civil Defense ) دفاع غيرنظامي، تقليل خسارت مالي و صدمات جاني وارده بر غيرنظاميان در جنگ يا در اثر حوادث طبيعي نظير سيل، زلزله، طوفان، آتشفشان، آتشسوزي و خشكسالي ميباشد. در منابع خارجي، وظايف دفاع غيرنظامي شامل چهار عنوان ذيل ميباشد:
اقدامات پيشگيرانه و كاهش دهنده،Mitigation آماده سازي و امداد رساني Preparation هشدار و اخطار Response بازسازي مجدد Recovery
ملاحظات
ارائه تعريف دفاع غيرنظمي در اين نوشتار كه در حوزه پدافند غيرعامل نميباشد بيشتر در جهت آگاهي مخاطبين در تميز بين پدافند غيرعامل و دفاع غيرنظامي ميباشد زيرا به دليل عدم شناخت جامع در بسياري از كتب، مقالات و يا نوشتارهاي داخلي مشاهده گرديده است كه دو مفهوم ياد شده با همديگر اشتباه گرفته ميشود.
هدف Target موجوديتي مشخص، اعم از جاندار يا بيجان كه در نظر است با توسل به عمليات نظامي، سياسي، اقتصادي يا رواني به آن صدمه زده شود، منهدم گردد تسخير شود، يا تحت كنترل در آيد.
پدافند عامل Active Defense عبارتست از بكارگيري مستقيم جنگ افزار، به منظور خنثي نمودن و يا كاهش اثرات علميات خصمانه هوايي زميني، دريايي، نفوذي و خرابكارانه بر روي اهداف مورد نظر.
مراكز حياتي Vital Centers مراكزي هستند كه در صورت انهدام كل يا قسمتي از آنها موجب بروز بحران، آسيب و صدمات جدي و مخاطرهآميز در نظام سياسي، هدايت، كنترل و فرماندهي، توليدي و اقتصادي، پشتيباني، ارتباطي و مواصلاتي، اجتماعي، دفاعي با سطح تاثيرگذار سراسري در كشور گردد.
مراكز حساس Critical Centers مراكزي هستند كه در صورت انهدام كل يا قسمتي از آنها، موجب بروز بحران، آسيب و صدمات قابل توجه در نظام سياسي، هدايت،كنترل و فرماندهي، توليدي و اقتصادي، پشتيباني، ارتباطي و مواصلاتي، دفاعي با سطح تاثيرگذاري منطقهاي در كشور گردد. مراكز مهم Important Centers مراكزي هستند كه در صورت انهدام كل يا قسمتي از آنها، موجب بروز آسيب و صدمات محدود در نظام سياسي، هدايت، كنترل و فرماندهي، توليدي و اقتصادي، پشتيباني، ارتباطي و مواصلاتي، اجتماعي، دفاعي با سطح تاثيرگذاري محلي در كشور گردد.
استتار و اختفا Camouflage & Concealment فن و هنري است كه با استفاده از وسائل طبيعي يا مصنوعي، امكان كشف و شناسايي نيروها، تجهيزات و تاسيسات را از ديدهباني، تجسس و عكسبرداري دشمن تقليل داده و يا مخفي داشته و حفاظت نمايد.
مفهوم كلي استتار همرنگ و همشكل كردن تاسيسات، تجهيزات و نيروها با محيط اطراف ميباشد.
اختفاء ، حفاظت در برابر ديد دشمن را تامين مينمايد و استتار امكان كشف يا شناسايي نيروهاي، تجهيزات و تاسيسات و فعاليتها را تقليل ميدهد.
پوشش Cover پوشش، پنهان سازي و حفاظت تاسيسات تجهيزات تسليحات، نيروي انساني در برابر ديد و تير دشمن ميباشد.
پراكندگي Dispersion گسترش، باز و پخش نمودن و تمركز زدايي نيروها، تجهيزات، تاسيسات يا فعاليتهاي خودي به منظور تقليل آسيبپذيري آنها در مقابل عمليات دشمن به طوري كه مجموعهاي از آنها هدف واحدي را تشكيل ندهند.
تفرقه و جابجايي Separation جداسازي، گسترش افراد، تجهيزات و فعاليتهاي خودي از محل استقرار اصلي به محلي ديگر به منظور تقليل آسيبپذيري، كاهش خسارات و تلفات ميباشد، مانند انتقال هواپيماهاي مسافربري به فرودگاههاي دورتر از برد سلاحهاي دشمن و يا انتقال تجهيزات حساس قابل حمل از محل اصلي به محل موقت كه بعلت عدم شناسايي و حساسيت مكاني، داراي امنيت و حفاظت بيشتري ميباشد.
فريب Deception كليه اقدامات طراحي شده حيلهگرانهي است كه موجب گمراهي و غفلت دشمن در نيل به اطلاعات و محاسبه و برآورد صحيح از توان كمي و كيفي طرف مقابل گرديده و او را در تشخيص هدف و هدفگيري با شك و ترديدي مواجه نمايد.
فريب، انحراف ذهن دشمن از اهداف حقيقي و مهم به سمت اهداف كاذب و كم اهميت ميباشد.
مكان يابي Location يكي از اقدامات اساسي و عمده پدافند غيرعامل، انتخاب محل مناسب ميباشد و تا آنجا كه ممكن است بايد از ايجاد تاسيسات حياتي و حساس در دشتهاي مسطح يا نسبتاً هموار اجتناب كرد.
زيرا تاسيسات احداث شده در چنين محلهايي را نميتوان از ديد دشمن مخفي نگاهداشت و آسيبپذيري آن در برابر تهديدات افزايش ميدهد.
ايجاد تاسيسات حياتي و حساس در كنار بزرگراهها، جادههاي اصلي، كنار سواحل دريا، رودخانهها و نزديكي مرزها موجب سهولت شناسايي و هدفيابي آسان آنها توسط دشمن ميگردد.
آمايش سرزميني Spatial تنظيم و برنامهريزي كمي و كيفي يك موضع، مكان (واحدهاي خرد و كلان) با در نظر داشتن شرايط و عوامل سياسي نظامي، امنيتي، اقتصادي، اجتماعي، اقليمي در سطح كلان و سيع ميباشد.
از مهمترين ويژگيهاي آن نگرش همه جانبه به مسائل، آينده نگري و دورانديشي و نتيجهگيريهاي مكاني از محتويات استراتژي توسعه ملي ميباشد. آمايش سرزميني، بهترين، دقيقترين و ظريفترين طرز انتقال عاقبتانديشي منطقي و ملي حكومت بر سرزمين يا فضاي حياتي (واحدهاي خرد و كلان) در چارچوب عدالت است.
در كشورهاي اروپايي مفهوم آمايش سرزميني ابتدا مفهوم دفاعي دارد و سپس مفهوم توسعهاي پيدا ميكند، قبل از ساخت نيروگاه، بزرگراه، سد و زير ساختهاي كليدي موضوع در كميتههاي نظامي و دفاعي مطرح ميگردد و پس از بررسي لازم و اعمال ملاحظات دفاعي و امنيتي نسبت به ساخت آنها اقدام ميگردد.
اعلام خبر Early Warning آگاهي و هشدار به نيروهاي خودي مبني بر اينكه عمليات تعرضي قريب الوقوع دشمن، نزديك ميباشد، اين هشدار كه براي آماده شدن است چند دقيقه، چند ساعت، چند روز و يا زمان طولانيتر از آغاز مخاصمات اعلام ميگردد.
دستگاهها و وسائل اعلام خبر شامل رادار، ديدهباني بصري، آژير، بلندگو، پيامها و آگهيهاي هشدار دهنده ميباشد.
قابليت بقاء survivability توانائي نيروهاي مسلح و جوامع غيرنظامي يك كشور به نحوي كه در مقابل حمله استقامت كند و ضمن تحمل آن قادر باشند به نحو موثري به وظايف محوله خود عمل نمايند، اين توانايي عمدتاً در نتيجه دفاع عامل و غيرعامل به دست ميآيد.
استحكامات Fortification ايجاد هرگونه حفاظي كه در مقابل اصابت مستقيم بمب، راكت، موشك، گلوله، توپخانه، خمپاره و يا تركش آنها مقاومت نموده و مانع صدمه رسيدن به نفرات تجهيزات يا تاسيسات گرديده و اثرات تركش و موج انفجار را بطور نسبي خنثي نمايد.
استتار، اختفاء، ماكت فريبنده CCD استفاده و بهرهبرداري از اقلام، تجهيزات و روشهايي براي پنهان نمود،ن همگون سازي، تغيير شكل، شبيهسازي، ايجاد طعمه فريبنده و حذف شكل منظم هندسي اهداف در جهت ممانعت از كشف و شناسايي نيروها، تجهيزات، تاسيسات و فعاليتهاي خودي توسط سامانههاي آشكار ساز و حساسه دشمن.
اصول پدافند غيرعامل مجموعه اقدامات بنيادي و زير بنايي است كه در صورت بكارگيري ميتوان به اهداف پدافند غيرعامل از قبيل تقليل خسارات و صدمات، كاهش قابليت و توانايي سامانه شناسايي، هدفيابي و دقت هدفگيري تسليحات آفندي دشمن و تحمل هزينه بيشتر به وي نائل گردد. در اكثر منابع علمي و نظامي دنيا اصول و يا موضوعات پدافند غيرعامل شامل 6 الي 7 اقدام مشروحه ذيل ميباشد كه در طراحي و برنامهريزيها و اقدامات اجرايي دقيقاً ميبايست مورد توجه قرار گيرد.
1- استتار Camouflage
2- اختفاء Concealment 3
3- پوشش Cover
4- فريب Deception
5- تفرقه و پراكندگي Separation & Dispersion
6- مقاومسازي و استحكامات Hardening
7- اعلام خبر Early Warning
استراتژي انهدام مراكز ثقل:
صاحبنظران سياسي و نظامي آمريكا، پس از تحمل شكست تاريخي خود در جنگ ويتنام 1973- 1964 مطالعات و تحقيقات قابل توجه و مستمري را در جهت بررسي شكست خود در جنگ ياد شده و دستيابي به استراتژي و شيوههاي موثرتر جنگهاي هوايي نمودند، در سال 1988 سرهنگ هوايي جان واردن كتابي با عنوان نبرد هوايي را تهيه و تدوين نمود و در دهم آگوست 1991 با سمت مشاور نظامي امنيت ملي آمريكا، نظريه، خود را كه به تئوري پنج حلقه واردن مشهور ميباشد به پنتاگون و فرماندهان وقت نظامي، ژنرال نورمن شوار تسكف و ژنرال كولين پاول ارائه نمود كه مورد قبول واقع گرديد.
تئوري ياد شده بر اين مبنا ميباشد كه مهمترين وظيفه در طرحريزي يك جنگ، شناسايي مراكز ثقل كشور مورد تهاجم بوده و چنانچه اين مراكز با دقت لازم شناسايي و مورد هدف قرار گيرند، كشور مورد تهاجم در اولين روزهاي جنگ طعم شكست نظامي را چشيده و در كوتاهترين مدت به خواستههاي كشور مهاجم (آمريكا) تن در داده و تسليم خواهد شد.
تئوري يا مدار 5 حلقه واردن دقيقا مورد استفاده فرماندهان عملياتي آمريكا و متحدين در جنگ 43 روزه 1991 (جنگ اول خليج فارس)، مناقشه كوزوو (جنگ 11 هفتهاي سال 1999 ناتو عليه يوگسلاوي) و جنگ اخير آمريكا و انگليس عليه عراق (2003) قرار گرفته است.
در تئوري مذكور، مراكز ثقل يك كشور، به صورت سيستمي همانند اعضا يك بدن قلمداد گرديده و در صورت انهدام هر يك از مراكز ثقل، سيستم، پيكره و كالبد كشور مورد تهاجم فلج گرديده و قادر به ادامه فعاليت و حيات نخواهد بود.
مراكز حياتي و حساس نظامي و غيرنظامي كشور، ميبايست با برنامه ريزيهاي جامع، مستمر و اقدامات اجرائي پدافند غيرعامل ضمن سلب ابتكار و آزادي عمل از دشمن و تحميل شرايط سخت و دشوار، اقدامات تهاجمي وي را خنثي نموده و آستانه مقاومت نيروهاي خودي را ارتقا دهند.