گزینه نظامی علیه ایران سال هاست که از زبان روسای جمهور آمریکا طرح شده، اما قدرت و توان نظامی و دفاعی ایران، این گزینه را عملاً از روی میز حذف کرده است.
«شعبده بازان» مهارت زیادی در جلب نظر تماشاچیان به سوژه ای خاص و
غافل کردن آن ها از پشت صحنه بازی دارند. درست در لحظه ای که همه مبهوت
تماشای «دست فریب» هستند، دست دیگر آنان عملیات اصلی را اجرا می کند.
سیاستمداران شعبده باز هم از همین ترفند برای مدیریت افکارعمومی استفاده
می کنند. تشدید لحن برخی از مقامات آمریکایی درباره احتمال حمله نظامی به
ایران از این دست شعبده هایی است که اخیراً ملاحظه می کنیم. گزینه نظامی
علیه ایران سال هاست که از زبان روسای جمهور آمریکا طرح شده، اما قدرت و
توان نظامی و دفاعی ایران، این گزینه را عملاً از روی میز حذف کرده است.
اندیشکده ها و تحلیلگران آمریکایی هم صراحتاً تهدیدات نظامی آمریکا را نه
تنها واقعی نمی دانند بلکه آن ها را به ضرر آمریکا می خوانند. نشریه
آمریکایی نشنال اینترست در این باره می نویسد: «موضع گیری سخت علیه ایران
بدون فکر به عواقب آن و این که آیا چنین سیاستی منافع و اولویت های مهم
آمریکا را تامین می کند یا خیر، امر خطیری به شمار می آید. روشن ساختن آتش
جنگی بدون پیروزی، اعتبار و رهبریت آمریکا را تضعیف کرده و شایستگی دولت
ترامپ برای رقابت را زیر سوال می برد.» برخی از این توصیه ها و اظهارنظر ها
این طور برداشت کرده اند که دولت آمریکا «تمایل» استفاده از گزینه نظامی
را نداشته و ندارد اما حقیقت آن است که فارغ از تمایل، دولت آمریکا اساساً
«توانایی» استفاده از گزینه نظامی علیه ایران را ندارد. ترامپ در نشست خبری
اخیر خود در جمع خبرنگاران صراحتاً به این موضوع اعتراف کرده و گفته بود
«اوضاع ارتش آمریکا چنان آشفته است که مجال لشکرکشی ندارد و برای همین
دستور باز سازی ارتش را داده ام.» در این میان اما طی روز های گذشته برخی
از شخصیت های سیاسی داخلی هم با طرح احتمال حمله نظامی آمریکا به ایران،
سعی در تأثیر گذاری بر افکار عمومی مردم برای بهره برداری های مدنظر خود
دارند که در جای خود باید به آن پرداخت.
اما
چرا دولت ترامپ لحن خود را سخت و خشن کرده است؟ چند احتمال در این باره را
می توان متصور شد. سیاستمداران آمریکایی قصد تأثیرگذاری بر دستگاه
محاسباتی مسئولان و مقامات کشورمان را دارند تا بر این اساس، سیاست های
اصلی خود را بدون هیاهو پیش ببرند. احتمال مهم دیگر در این باره تأمین
منافع کارتل های بزرگ فروش سلاح در آمریکاست. براساس گزارش بنیاد
بین المللی تحقیقات صلح استکهلم فروش جهانی تسلیحات در پنج سال گذشته به
بالاترین سطح خود در مقایسه با سال 1990 رسیده است و در این میان تعداد
زیادی از کشور های منطقه از جمله عربستان سعودی، امارات، ترکیه و قطر جزو
بزرگترین خریداران سلاح در دنیا هستند. آمریکا بزرگترین فروشنده سلاح در
جهان است و به تنهایی 33 درصد، یعنی یک سوم بازار سلاح در جهان را در
اختیار دارد. بالاگرفتن تنش های لفظی و تهدیدات سخت میان دولت ها، آن ها را
به سمت خرید بیشتر تسلیحات می کشاند و جیب فروشندگان را پر تر می کند.
ترامپ هم طی سخنانی که نگاه او به کشور های عربی حوزه خلیج فارس را نشان
می دهد، گفته بود: «آن ها جز پول چیزی ندارند!» سفر اخیر نخست وزیر
انگلیس که کشورش از بزرگترین فروشندگان تجهیزات نظامی در دنیاست- به منطقه
غرب آسیا هم از این منظر قابل تحلیل است. با توجه به سخنان اخیر وزیر امور
خارجه عربستان درباره ضرورت افزایش همکاری های سعودی و آمریکا، به نظر
می رسد این سیاست ترامپ تا حدی با موفقیت روبه رو بوده است.
2.
برخی از کارشناسان هم معتقدند آمریکا به جای درگیری مستقیم نظامی ممکن است
به درگیری نیابتی روی بیاورد اما جنگ نیابتی نیز «تجربه ای آزموده شده»
است. از ابتدای شروع جنگ تروریست ها با دولت سوریه، تحلیلگران از این نبرد،
به عنوان «جنگ نیابتی» محور مقاومت و محور غربی، عربی و عبری نام
بردند. پس از گذشت حدود 6سال از این جنگ، نتیجه شکست سیاست های آمریکا و
نایبان او -عربستان و متحدانش- درباره برکناری بشار اسد و تجزیه سوریه بوده
است. اندیشکده صهیونیستی بگین -سادات در این خصوص تصریح می کند:
«قدرت هایی چون عربستان سعودی و ترکیه سعی نمودند تا رئیس جمهور سوریه،
متحد ایران را برکنار کنند اما با ضعفی که از خود نشان دادند موجب شدند
سپاه پاسداران ایران و حزب ا... لبنان از آن بهره برداری کنند و حتی
کمک های آمریکا نیز به شورشیان سوری موثر نبود.» این اندیشکده در ادامه
تصریح می کند: «این ایران است که دست بالا را در امور سوریه دارد زیرا اسد
هنوز در قدرت است» در یمن نیز معادله همین گونه رقم خورده است. روزنامه
انگلیسی ایندیپندنت در انتهای سال میلادی گذشته با اذعان به شکست سیاست های
منطقه ای عربستان-متحد تابلودار آمریکا- تأکید می کند: «تقریباً تمامی
جاه طلبی های عربستان شکست خورد و یا در بسیاری از جبهه ها دچار سرخوردگی
شد و در یمن ماشین نظامی این کشور برای به دست آوردن پیروزی، با شکست مواجه
شد.» نجاح محمد علی تحلیلگر عرب هم به زبان کنایه در این خصوص می نویسد:
«عربستان که می خواست حوثی ها را از پادرآورد، اکنون از قربانی شدن
شهروندان سعودی نزد شورای امنیت شکایت می کند!»
3.
اما مهمترین گزینه آمریکا در برابر ایران چیست؟ در پوشش لفاظی های دولت
ترامپ، مجلس نمایندگان و سنای آمریکا مشغول برنامه ریزی مجدد برای اعمال
تحریم علیه ایران هستند. از جمله سناتور های ارشد آمریکایی طرح هایی را
برای تحت فشار قراردادن ایران با بهانه های حقوق بشری و موشکی آماده
کرده اند. در جلسه استماع هفته گذشته کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان
آمریکا که با موضوع ایران برگزار شده بود، «کاترین باوئر» از اعضای ارشد
اندیشکده واشنگتن گفت: «تحریم ها ابزارهایی بادوام و قدرتمند برای مقابله
با ایران در زمینه های حقوق بشر، تروریسم و موشکی هستند.» جی سولومون
تحلیلگر مسائل ایران در نشست اخیر اندیشکده آمریکایی موسوم به بنیاد هریتج
هم گفته بود: «ابزار های مورد استفاده برای هدف قراردادن اقتصاد ایران،
می تواند درمقایسه با حملات سایبری محدود، تاثیرات بسیار بزرگتری داشته
باشد» رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با مردم تبریز، با اشاره به این
سیاست آمریکایی ها، ضمن دروغ محض خواندن وقوع جنگ در صورت نبودن برجام
تأکید کردند: «چرا می گویند جنگ؟ برای این که ذهن ما برود به جنگ [اما] جنگ
واقعی چیز دیگری است؛ جنگ واقعی جنگ اقتصادی است، جنگ واقعی تحریم است،
جنگ واقعی گرفتن عرصه های کار و فعالیت و فناوری در داخل کشور است؛ این جنگ
واقعی است. ما را به جنگ نظامی متوجه می کنند تا از این جنگ غفلت کنیم.»
این توضیحات مشخص می کند که برنامه ریزی دشمن برای استفاده از ابزار
«تحریم» و استفاده از «روزنه های اقتصادی کشور» بار دیگر جدی شده است.
همزمان با سومین سال ابلاغ سیاست های اقتصاد مقاومتی و در روز های پایانی
سال «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» مسئولان گزارش دهند در فرآیند مصون سازی
اقتصاد کشور چه اقداماتی را انجام دادند و چه برنامه هایی را در دستور کار
دارند؟