ساعدهای خطخورده با تیغ و ردهای خون دلمه بسته مد این روزهای دختران دبیرستانی است؛ دختران دبیرستانیای که حالا میخواهند مرد شوند و برای همین دیگر نه داد میزنند، نه گریه میکنند و نه فریاد به حالشان افاقه میکند، چون یاد گرفتهاند خشمشان را مشت کنند و به دیوار بکوبند اما وقتی حالشان خرابتر است دست، پا، ران یا حتی سرشان را به کام «کاتر» یا «تیغ» میدهند تا آرام شوند.
سلامت روان جامعه دچار مشکل شده است. در حالی که
برخی به دلایلی گوناگون، از شکست عشقی تا افزایش فالوئرهای خود در شبکههای
اجتماعی به بازی با احساسات دیگران یا بروز رفتارهای ناهنجار روی
میآورند، بعضی دیگر فقط به دنبال خارج شدن از فضایی به این رفتارهای
اختلالی روی میآورند که ناشی از عدم درک صحیح آنهاست. پدیده موسوم به
«خونبازی» که چندی است میان دختران نوجوان شایع شده شاید هر دو روی موضوع
را در بر گرفته باشد. در ادامه این مطلب را به نقل از شهروند بخوانید.
ما به فرزندانمان آموختهایم هیجانات خود را ببلعند و در خلأ راههای امن برای رسیدن به آرامش، دختران نوجوان به بازی خون میرسند.
«وقتی عصبانی هستم و نمیتونم کاری کنم، روی خودم خالی میکنم. در آن لحظه اصلا به فکر نیستم و نمیدونم دارم چیکار میکنم»
مهرو
١٦سال دارد، دو سال پیش با نخستین شکست عشقیاش سه، چهار خط روی دست خود
انداخته اما بعد، دعوای پدرومادرش خطهای بعدی را به قبلیها اضافه کرده و
خط انداختن برایش عادتی شده تا به هر بهانهای رد خونی روی دستهایش
یادگاری بگذارد. کاری که از دوستش سارا آموخته و او نیز از صفحات
اینستاگرام.
«دخترای
زیادی بعد از شکست عشقی یا هر مشکل دیگهای روی بدنشون خط میاندازن و
عکسشو میذارن تو اینستاگرام. د.ج بعد از پخش عکس خودکشیاش کلی فالوئرهای
پیجش زیاد شد.»
اما
فریبا تنها برای مشهورشدن بازی با خون را شروع کرده است: «دنبال افاده
بودم و میخواستم همه بگویند عجب دختر با دل و جرأتی. بعد از رد انداختن
کلی تو مدرسه شهره شدم و همه ازم حساب میبردن.»
خشونتی از جنس تیغ و خون
ساعدهای
خطخورده با تیغ و ردهای خون دلمه بسته مد این روزهای دختران دبیرستانی
است؛ دختران دبیرستانیای که حالا میخواهند مرد شوند و برای همین دیگر نه
داد میزنند، نه گریه میکنند و نه فریاد به حالشان افاقه میکند، چون یاد
گرفتهاند خشمشان را مشت کنند و به دیوار بکوبند اما وقتی حالشان
خرابتر است دست، پا، ران یا حتی سرشان را به کام «کاتر» یا «تیغ» میدهند
تا آرام شوند. تمام حرفشان این است که میخواهیم به آرامش برسیم و درد
کشیدن کمک میکند مشکلات کمتر آزارمان بدهد.
دختران
خطخطی چون با گریه و فریاد آرام نشدهاند، روش خشن بازی با خون را انتخاب
کردهاند؛ بازیای که قانون عجیبی دارد چون در میان دختران نوجوان هر کسی
بتواند آزار بیشتری به دست خود برساند، بازی را برده است؛ البته این بازی
مختص دختران نیست چون پسران که از قافله خونبازی دختران عقب ماندهاند،
عکسها و فیلمهایی از این بازی منتشر میکنند که خون بازی را عمیقتر و با
خشونت بیشتری به نمایش میگذارد، البته هدف پسرها از خطخطی کردن بدنشان
«پرکردن لاتی» است، اصطلاحی که میان خودشان متداول است و زخمهای بیشتر
یعنی قلدری بیشتر.
درواقع
هم پسران و هم دختران با خونبازی میخواهند خشم و نارضایتی خود را از
شرایط خانوادگی و محیط و حتی کمکردن خشمشان نشان بدهند؛ البته هستند
دختران و پسرانی که برای جلب توجه این روش را انتخاب میکنند؛ نوجوانانی که
در خلأ راههای امن برای رسیدن به آرامش مسیرهایی از این دست را انتخاب
میکنند، نوجوانانی که از فرصت ابراز وجود محروم هستند و برای مطرحکردن
خود به این راه پناه میبرند، اگرچه برخی از آنها در میان راه پشیمان
میشوند اما دیگر کار از کار گذشته و ردی از خون روی ساعد یا پایشان برای
همیشه جاخوش کرده است.
دو روی یک سکه
گاهی
این رفتار عجیب از بچههای نرمال نیز سر میزند؛ بچهای که تنها برای
تأییدگرفتن از همکلاسیهایش دست به این رفتار میزند یا نوجوانی که به
دلیل فشارها و بداخلاقیها و محدودیتهای بیحد والدینش دست یا پایش را
میخراشد.
«کاتر
آزمایشگاه دستم بود که یکهو هوس کردم روی دستم رد بیندازم. حالام یکجوری
بود که نمیتونستم جلو خودمو بگیرم. مادرم سفر بود و یک هفتهای میشد که
هی میگفت فردا برمیگردم، عکس ردزنی را برای مادرم فرستادم تا برگردد.»
رئیس
انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران معتقد است که فشارهای اجتماعی روی دختران
بیش از پسران است و این موضوع میتواند آنها را به سمت اضطراب و افسردگی
سوق دهد. مجید صفارینیا درباره خونبازی معتقد است، یکی از علل این پدیده
میتواند بروز اختلال شخصیت مرزی در فرد باشد که افراد مبتلا به این اختلال
رفتارهایی تحتعنوان خودزنی انجام میدهند. افراد دارای اختلال شخصیت مرزی
یک روی بسیار دوستداشتنی و جذاب در شخصیت خود دارند که افراد را فریب
میدهد و در روی دیگر سکه بسیار عصبی و پرخاشگر هستند که ممکن است دست به
خودزنی نیز بزنند.
چنین
اتفاقاتی ممکن است عامل دیگری داشته باشد که در طبقهبندی بیماریهای
روانی گنجانده نشده است که این عامل را تحتعنوان «رفتار آسیبرسان به خود
بدون قصد خودکشی» شناسایی میکنند که معمولا این رفتار در مدارس شایع است،
البته این رفتار نیز همانند مسائل بیشمار ریشه در خانواده دارد. ما به
فرزندانمان شیوههای درست بیان هیجانات را نیاموختهایم. هیجاناتی مثل خشم
و اندوه که به اشتباه به آنها گفتهایم باید بلعیده شوند؛ هیجاناتی که با
بلعیدهشدن از بین نمیروند بلکه ذهن نوجوان را دچار آشوب میکنند و آستانه
تحملشان را پایین میآورند.
رو
آوردن نوجوانان به خونبازی نوعی اعتراض به قوانین مدرسه، خانواده و جامعه
است برای همین خانوادهها میتوانند با ایجاد تفریحهای مناسب و مورد
علاقه نوجوانان زمینه بروز چنین رفتارهایی را کمرنگ کنند.