آخرين روز از اولین ماه سرد زمستاني، نخستين سازه بلندمرتبه و مدرن ايران در قلب پايتخت طعمه حريق شد؛ حريقي كه از طبقات مياني آغاز شده و به بالا سرايت كرده بود، بعد از ساعاتي به صدر اخبار مبدل شد و پسوند گستردگي را يدك كشيد، اما كاش همه تلخيها به خاكستر شدن سرمايههاي بخش كثيري از صنف پوشاك و بيكاري جمعي از كارگران زحمتكش توليدي اين سازه قديمي خلاصه ميشد؛ چراكه در ميان بهت و ناباوري مردم كه منتظر خاموش شدن هر چه سريعتر شعلههاي آتش و خروج كسبه از در خروجي ساختمان بودند، پلاسكو به تلي از خاك و آهن تبديل شد.
آخرين روز از اولین ماه سرد زمستاني، نخستين سازه بلندمرتبه و مدرن ايران
در قلب پايتخت طعمه حريق شد؛ حريقي كه از طبقات مياني آغاز شده و به بالا
سرايت كرده بود، بعد از ساعاتي به صدر اخبار مبدل شد و پسوند گستردگي را
يدك كشيد، اما كاش همه تلخيها به خاكستر شدن سرمايههاي بخش كثيري از صنف
پوشاك و بيكاري جمعي از كارگران زحمتكش توليدي اين سازه قديمي خلاصه ميشد؛
چراكه در ميان بهت و ناباوري مردم كه منتظر خاموش شدن هر چه سريعتر
شعلههاي آتش و خروج كسبه از در خروجي ساختمان بودند، پلاسكو به تلي از خاك
و آهن تبديل شد.
سازه قديمي شهر تهران در حالي بعد از 3/5 ساعت
آتشسوزي فرو ريخت كه به گفته حاضران در صحنه، مالكان و صاحبان واحدهاي
تجاري پلاسكو بر خلاف هشدارهاي امنيتي، براي خارج كردن اسناد و مدارك و
كالاهاي خويش به داخل ساختمان هجوم برده بودند و علاوه بر اين، در تلخترين
قسمت حادثه هنوز تعداد زيادي از زحمتكشان و فداكاران نيروهاي آتشنشاني به
منظور مهار آتشسوزي، در قسمتهاي مختلف پلاسكوي 53 ساله حضور داشتند.
همزمان با گستردهشدن عمق بحران در فاجعه ريزش پلاسكو بود كه تعدادي از
مسئولان شهري و مديران دولتي به منظور مديريت ميداني وارد محل حادثه شدند و
از نزديك در جريان اتفاقات قرار گرفتند و دستورات لازم را نيز صادر كردند.
در
اين ميان شهردار تهران نيز كه طي برنامهاي قرار بود با سفر به شهر مقدس
قم ضمن زيارت بارگاه كريمه اهل بيت (س) به ديدار تعدادي از مراجع عظام
تقليد برود، سفر خود را نيمهكاره رها كرد و با حضور در محل حادثه، شخصاً
مديريت بحران را بر عهده گر فت. گستره فاجعه تا حدي بود كه از همان ساعت
ابتدايي فضاي مجازي و كانالهاي تلگرامي به مدد برخي از مردم هميشه در
صحنه كه متأسفانه فاقد قدرت تشخيص شرايط بحراني از عادي هستند، پذيراي گوشه
گوشه تلخيهاي اين حادثه شد.
هرچند در اين ميان عدهاي با تلاش
براي تسكين افكار عمومي و التيام بخشيدن به احساسات عامه مردم قدم
برداشتند، اما عدهاي ديگر كه همواره مستعد موجسواري از جريانهاي مختلف
كشور براي بهرهبرداري مقاصد خود هستند، اينبار نيز به جاي آرام كردن شرايط
پيش آمده، با اظهارنظرهاي ضد و نقيض افكار عمومي را بيش از آنچه بود،
جريحهدار كردند و تحتالشعاع مقاصد خود قرار دادند. ماجرا وقتي شروع شد
كه برخي كانالهاي خاص تلگرامي ضمن كپيبرداري از خط كانالهاي ضد انقلاب،
همياري و همدردي با بازماندگان را به شكل انتقام و تخريب سياسي رو به جلو
بردند.
از آنجايي كه فضاي مجازي فرصت مغتنمي براي انتشار هرگونه
تهمت، جريانسازي يا عمليات رواني با كمترين هزينه است، جريانسازي عليه
شخصيتها و مجموعههاي مختلف كليد خورد تا اينچنين با هدف تسويهحسابهاي
سياسي، زمينهچيني بياعتمادي ميان افكار عمومي با گم كردن ميان اصل و
واقعيت فراهم شود.
آواربرداري سياسي از پلاسكو، لاشخوري سياسي،
مردهخوري سياستبازان از جناح رقيب، بازي كثيف، موجسواري، تسويهحساب قبل
از انتخاباتي و ماهيگيري سياسي مواردي بود كه در مقابل يك هشتگ به ذهنها
متواتر شد، هشتگ: #قاليباف_استعفا فراخواندن مردم به هشتگگذاري عليه
شهرداري و شوراي شهر و سوءاستفاده از احساسات عمومي در حالي شكل گرفت كه
بر اساس اسناد منتشر شده از سوي شهرداري تهران، براي جلوگيري از چنين
اتفاقي بارها به مديران ساختمان پلاسكو اخطارهاي لازم داده شده بود.
اتفاقاً همينهايي كه امروز عملكرد شهرداري تهران را زير سؤال بردند، در
زمان تخريب طبقات علاءالدين به عنوان يكي ديگر از سازههاي غير اصولي،
طرفدار ساخت و ساز غيرمجاز شدند. هر چند كه در اين ميان نيز ساير
مسئولاني بودند كه حتي به ظاهر خود را به اتاق سيار مديريت بحران در محل
حادثه رساندند و فارغ از هشتگگذاريهاي تخريبي، حداقل از نزديك شاهد تلاش
شبانهروزي نيروهاي خدمتكار بودند، اما در مقابل بوي مشمئزكننده انتقام،
وجه ديگري از ماجرا بود كه از برخي كانالهاي خاص متصاعد شد.
اينچنين
است كه آتشسوزي پلاسكوي تهران فرصت ديگري براي ماهيگيران سياسي شد تا
جناح رقيب را مقصر بدانند. تلاش بر اين امر خود دليل موجهي براي سنگپراكني
به قطار در حال حركت است؛ چراكه هيچ جماعتي به قطار ايستاده سنگ نميزند،
اما اين داعيهداران صوري جانباختگان و مالباختگان حادثه پلاسكو، گويي
نميدانند كه پرسنل آتشنشاني كه از جان خود مايه گذاشتند، نيروهاي همين
شهرداري هستند. البته نه ادعايي دارند و نه با حقوق 2 ميليون توماني به
دنبال سهمخواهي از سفره انقلاب هستند.
تلخ است وقتي اينگونه
سوءاستفادههاي سياسي هربار با هر حادثهاي تكرار ميشود و بازي كثيف
سياست، اشكهاي خانوادههاي چشم انتظار و داغديده را دستخوش اميال خود
ميكند، گويي با فروكش كردن هر واقعه تلخي در كشور خواه قطار باشد، خواه
سقوط از ساختمان باشد و خواه زير آوار ماندن عدهاي زير ساختمان 15 طبقه
باشد، عدهاي منتظر هستند تا فرصت بعدي براي بهرهبرداري و موجسواري پيش
آيد. خودتان بگوييد، چه كسي هشتگ ميزند و چه كسي خدمت ميكند؟!