همه ما ایرانیان سالیانی است که به نامگذاری هر سال توسط مقام معظم رهبری خو کردهایم. نامگذاری هرسال همچون نامگذاری کودکی است که با تمام ویژگیهای برآمده از فرهنگ خانواده کودک ، نامی مناسب برای او برگزیده میشود و تلاش میشود تمام صفات و ویژگیهای نام انتخابی برای کودک متحقق و متجلی گردد . چند سالی است که اقتضای خانواده بزرگ ایران ،گام زدن در مسیر اقتصادی است و نام این کودک نوپای تمدن ساز، بنا بر اقتضای تاریخی خود اقتصادی است.
سال ۱۳۹۲ نیز به روال این سالیان، نامی بر خود گرفته که از یک جهت همنوا با نامهای چند سال اخیر و ازجهتی دیگر با آنها متفاوت است. امسال مقام معظم رهبری با ایجاد یک فضای جدید سیاسی، گفتمان تمام اقتصادی حرکت انقلاب را به گفتمان اقتصادی – سیاسی مبدل ساختند که این خود فرصتی برای باز خوانی و باز سازی کلان گفتمان انقلاب اسلامی در مسیر پیشرفت و عدالت است و این تغییر را نه یک چرخش ساده که در حد یک حماسه توصیف کردند .
سال ۹۲ در یک نگاه ژرف اندیش ممکن است سرآغاز یک رویداد حماسی بزرگتر باشد .حماسه ای که شاید تمدن نوین ایران اسلامی را دستخوش حوادث خود سازد. هشت سال آینده این سرزمین، سالهای متفاوت با گذشته میتواند باشد.
در عرصه بین المللی، رودررویی یا تعامل نظام حاکم جهان با ایران، الگوگیری جنبشها و جریانهای اسلامی و غیر اسلامی از ملت ایران در ایجاد یک تمدن همگرا و موضوعات عمیق جهان همگی میتواند در هشت سال آتی شکل جدی تری به خود گیرد.
در بعد داخلی نیز علاوه بر تعیین رئیس جمهور -که بر اساس تجربه معمول دوره های گذشته ، احتمالا دو دوره را تجربه خواهد نمود- ،شاهد حوادث دیگری نیز خواهد بود که هریک در روند تحولات جاری نظام آثار غیر قابل انکاری خواهد داشت. دوران نوزایی انقلاب با پالایش درونی سال۸۸ از نیروهای واگرا و تلاش ایشان برای بازگشت همراه با تغییرات کلان، عدم صورت بندی جدید نیروهای انقلاب پس از فتنه ۸۸ ،پایان دوره مسوولیت یا به سن بازنشستگی رسیدن بخشی از نیروهای اصیل انقلاب که طی هشت سال آتی جای خود را به نیروهای جوان تر و زمام برخی امور حیاتی کشور در سطوح عالی نظام را به آنان خواهند سپرد و تاثیر گذاری جریان حاکم بر مدیریت اجرایی کشور بر مجموعه این تحولات(که هریک نیاز به تفصیل بیشتر دارد) ،مقدماتی است که ممکن است رهبر انقلاب را برای برگزیدن نام حماسه برای رویداد سال ۹۲ ترغیب نموده و دعوتی است از نیروهای انقلاب تادر این سالهای آتی نقش حماسی خود را بار دیگر ایفا کنند .
در عرصه اقتصادی نیز گرچه روند حرکت انقلاب به سمت تعالی و پیشرفت بوده اما سرعت و شتاب این حرکت در دورهای که بازدارندههای اقتصادی با همان سرعت و گاه بیشتر درجهت مخالف درحال حرکت میباشند و پیشرفت ایران را با کندی روبرو ساختهاند نیاز به حماسهای است قهرمانانه که علاوه برحرکت در مسیر پیشرفت و عدالت ،نتیجهای خارق العاده داشته و در خاطره یکایک ایرانیان به یادگار بماند و در الگوسازی تمدن اسلامی جدید ،به عنوان یک الگوی موفق مورد بهره برداری جریانات انقلابی جهان قرار گیرد.
در این میان آنچه طی سالیان اخیر درمیان دستگاههای فرهنگی خودنمایی کرده، نبود برنامه واحد و هدفمند در جهت تحقق عنوان سالهای اقتصادی بوده که عمدتا ناشی از عدم تبیین صحیح و مناسب نقش و سهم بخش فرهنگ در تحقق اهداف اقتصادی و سیاسی نظام بوده است.
در این نوشتار برآنم تا در حد وسع و بضاعت، با بررسی اجزای مختلف نامگذاری سال ۹۲ به تصویر روشنتری از حماسه اقتصادی و سیاسی و نقش بخش فرهنگ در تحقق آن دست یابم.
ب) تعریف:
حماسه، ایجاد یک رویداد قهرمانانه ملی است که حاصل باز خوانی وباز تولید ادراک ملی از تواناییهای درون زای یک ملت است .
ج) رابطه حماسه آفرینی با اقتصاد و سیاست :
هنگامی که رویدادهای بزرگ ملی در عرصه های سیاسی یا اقتصادی براساس شرایط تولید حماسه رخ دهد و نتیجهای فراتر از اقدامات فردی و مقطعی آن ملت در عرصههای سیاسی و اقتصادی داشته باشد خلق حماسه رخ داده است . چنانچه رقم زدن یک نتیجه غیر قابل پیش بینی در عرصه انتخابات سیاسی یا رکورد شکنی تاریخی در عرصه اقتصادی میتواند یک حماسه تلقی گردد.
د)ویژگیهای حماسه :
هر حماسه باید دست کم پنج ویژگی اسطورهای، قهرمانی، ملی، خرق عادت و برآمدن از واقعیات اجتماعی را در خود داشته باشد .
اسطوره: ویژگی اسطورهای حماسه به معنای امکان مقایسه آن با رویدادهای ملی است که یک ملت در حافظه تاریخی خود به عنوان نقاط عطف تاریخی خود محسوب وبه آنها مباهات می کند چنانچه ایرانیان همواره به پیروزیهای خود بر رومیان مباهات کردهاند و یا رستم را اسطوره خود تلقی نمودهاند.
قهرمانی: ویژگی دیگر هر حماسه رویکرد قهرمانانه آن است که حاصل شجاعت و دلیری افراد، گروهها، اقوام یا یک ملت در رویداد آن میباشد. این ویژگی، حماسهها را از اقدامات عادی یا تصادفی که ممکن است در تاریخ رخ داده باشد جدا میسازد چنانکه کاوه آهنگر برای ایرانیان یک حماسه ساز قهرمان تلقی میشود. در این ویژگی ،وجود ضد قهرمانان یک ضرورت انکار ناپذیر و چالش میان قهرمانان و ضد قهرمانان است که حماسه را رقم میزند.
ملی بودن: حماسه الزاما باید برای یک ملت، حماسه تلقی شود . بسیاری از رخدادهای تاریخی قهرمانانه برای یک طایفه، قبیله یاقوم رخ داده که گرچه در سطح همان طایفه ارزشمند میباشد اما تازمانی که آن قوم، یک ملت محسوب نگردد ارزش ملی ندارد و حماسه ملی تلقی نمیگردد.
حماسه باید برای تمامیت یک ملت، حماسه تلقی شود و آحاد یک ملت به آن افتخار کنند چنانچه رستم و حماسه او برای ایرانیان یک حماسه ملی است.
خرق عادت: یک رویداد هرچند بزرگ که قابلیت تکرار مداوم داشته باشد و از عهده افراد زیادی برآید از دایره حماسه بودن خارج است. حماسه باید یک اقدام نوآورانه و غیرقابل تکرار باشد که بطور معمول ،کمترکسی انتظار تحقق آن را دارد .
برآمدن از واقعیت اجتماعی: ویژگی یک حماسه برآمدن از متن جامعه است. حماسههای برساخته شده یا جعلی و رخدادهایی که دیگران برای یک ملت رقم زدهاند اگرچه ممکن است در تاریخ نقش مهمی ایفا کرده باشد اما برای آن ملت حماسه نخواهد شد .برکناری و اعدام صدام گرچه برای عراقیها یک رویداد تاریخی است اما یک حماسه نیست چرا که حاصل و بازتاب توان ملی در خلق آن نبوده است .
ه)فرهنگ و حماسه :
فرهنگ ، فضای تنفسی است که یک ملت در درون آن به خلق رویدادها میپردازد . فضایی که اگر سرشار از روح ایثار و شجاعت باشد، حماسه و اگر مملو از یاس و ناامیدی باشد، عقب ماندگی و وابستگی تولید میکند.
وظیفه فرهنگ، ایجاد فضای تنفسی است که حماسه ملی عرصههای سیاسی و اقتصاد ،در فضایی سرشار از امید و ایثار ،شجاعت ،نگاه ملی و رویدادی نوآورانه به خلق حماسههای سیاسی و اقتصادی رقم زنند و بی شک در ایجاد حماسههای سیاسی و اقتصادی، سهم فرهنگ نه تنها کمتر نیست که بسیار بر جسته ترازگذشته خود را مسؤول و وظیفه مند تلقی میکند.
و) ایران معاصر و آسیب شناسی فرهنگ حماسه سازی :
اگر به تاریخ چند هزار ساله ایرانیان بنگریم سرشار از حماسههای ملی است که یکایک ایرانیان فارغ از گرایشهای عقیدتی و سیاسی و اقتصادی به آن افتخار میکنند .اما هنگامی که از این هزاران سال میگذریم به سی و پنج سال اخیر میرسیم شاید بتوان قهرمانان، اسطورهها رویدادهای ملی و خرق عادتها ی فراوان یافت که اگر در یک بستر حماسی به نسلهای بعد منتقل میشد، آنچه امروز ایرانیان به آن مباهات میکنند از تمام آنچه در طول تاریخ به آن مباهات کردهاند سر میزد .کمتر کسی است که شکست حصر آبادان یا فتح خرمشهر را یک حماسه ملی با قهرمانان اسطورهای نداند، یا به فضا فرستادن موشکها یا موجودات زنده و تولیدات دانشی عظیم در برخی رشتهها را حماسههای ملی این کشور تلقی نکند و یا شهیدان سرفراز این سرزمین همچون چمران و جهان آرا و همت و باکری و باقری و دهها قهرمان بزرگ این ملت را اسطورههای ملی نشناسد. اما میدانیم که با این وجود کمتر نوجوان و جوانی است که نخستین پاسخش به نام بردن از یک اسطوره موارد بالا باشد.
بخش فرهنگ در ایران امروز کمتر مولد حماسههای ملی در عرصههای گوناگون بوده است و از این رو است که با وجود تولید حماسههای گوناگون ملی در عرصههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آنگونه که شایسته این حماسهها بوده است به آنها مباهات صورت نمیگیرد.
ایرانیان، فتح خرمشهر را یک حماسه میدانند اما برای برخی نوجوانان و جوانان این کشور در صدر افتخارات ملی نیست ،ایرانیان شهیدان سرافراز دفاع مقدس را اسطورههای حماسه ساز ملی میدانند اما در ردیف رستم و کاوه نمیشناسند. ایرانیان، موشک به فضا میفرستند اما برای آن لطیفه میسازند. ایرانیان اتم را میشکافند اما در فایده مند بودن یا نبودن پرداخت هزینههای آن اختلاف دارند و این موارد گرچه بعضا حاصل کارشکنیها، توطئهها و سرمایه گذاریهای ضد قهرمانان حماسی این ملت بوده اما نشانگر آن است که بخش فرهنگ که باز تولید کننده اسطورهها و حماسهها به زبان حماسی این ملت است سهم و وظیفه خود را به درستی انجام نداده است.
فرهنگ چه در سطح عمومی چه در سطح تخصصی حماسه ساز و حماسه آفرین و اسطوره ساز نبوده است. نه درکتب درسی مدارس و نه در دانشگاهها کمتر ردپایی میتوان از خلق حماسههای ملی این سرزمین در دهههای اخیر یافت و نه در سطح عمومی میتوان محصولات فرهنگی چشمگیری در حوزه ادبیات و فیلم و رمان و… یافت درحالی که اندک محصولات تولید شده که روح حماسی بالایی داشتهاند به شهادت آمار و ارقام، بسیار مورد اقبال قرار گرفتهاند که نشانه عطش جامعه به پذیرش و روبرو شدن با اسطورهها و ناکامی بخش فرهنگ در عرضه آنها بوده است.
کشوری که ارکان آن فرهنگی است اگر نتواند سالانه چند رمان، چند فیلم، چند سریال و چند جشنواره بزرگ ملی در طراز جهان داشته باشد سهم خود را در ایجاد فضای تنفسی حماسه ایفا نکرده است.
ز) الزامات حماسه سازی در بخش فرهنگ:
۱- تولید و حرکت در گفتمان حماسه محور: برای ایجاد فرهنگ حماسی لازم است گفتمان حماسهمحور جایگزین سایر گفتمانهای رایج و حاکم بر فضای فرهنگی کشور گردد و تمام عناصر فرهنگی کشور در چارچوب همین گفتمان سیر و تنفس کند.
۲- ملی نگری: لازمه ایجاد فضای حماسه در حوزه فرهنگ، نگاه ملی به رویدادهای بزرگ سیاسی اقتصادی و پرهیز از نگرش جناحی، فردی و گروهی به اقدامات کلان ملی است. برای بخش فرهنگ، اقدامات ملی باید در راس باشد و اینکه آن را دولت، گروه، حزب یا جریان خاصی رقم زده است فرع میباشد. وظیفه بخش فرهنگ ایجاد فضای افتخار آفرین نسبت به هر رویداد ملی است.
۳- ایجاد پیوند تاریخی میان گذشته و آینده ملت: برای ایجاد فضای تنفسی حماسهساز لازم است یک ملت خود را در بستری حماسه آفرین بداند و یقین کند که در گذشته و حال، صلاحیت و توان خلق حماسههای بزرگ را داشته و دارد و فرهنگ «ما میتوانیم» در عمق وجود او جاری و ساری باشد.
۴- پرهیز از قهرمان کشی: آفت بزرگ هر نظام فرهنگی، به زیر کشیدن قهرمانان ملی در عرصههای گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. قراردادن قهرمانان ملی در ردیف اعضای یک گروه یا حزب خاصی و مصادره نمودن چهرههای ملی به عنوان اعضای یک جریان سیاسی و فرهنگی و اقتصادی خاص، آنان را به افراد عادی تبدیل و قدرت خلق حماسه با وجود ایشان را به شدت کاهش میدهد. بخش فرهنگ لازم است فهرستی از قهرمانان ملی این سرزمین را تنظیم و با آنان برخرد ملی و نه جناحی داشته و بر ملی بودن ایشان همواره توافق داشته باشد.
۵- ایجاد زمینه آشنایی با ضد قهرمانان: در کنار شناخت قهرمانان ملی، نسلهای مختلف یک ملت باید با ضد قهرمانان که همواره درصدد نابودی یا ناکارآمدی اقدامات یک ملت بودهاند آشنا باشند و همواره آنان را همچون دیو سیاه خود بشناسند.
۶- پرهیز از شبهه افکنی در حماسهها: بسیاری از ملتها و دولتها برای ایجاد پیوستگی ملی به جعل و خلق حماسههای دروغین ملی میپردازند که در اصل رخداد آنها هیچ اتفاق نظر تاریخی نبوده است اما از سوی دیگر گاه شاهدیم که در فرعیات یک رویداد تاریخی – ملی که در اصل آن هیچ تردیدی نیست شبهه افکنی رخ میدهد که اساس آن را زیر سؤال برده یا قدرت حماسه آفرینی از آن را میگیرد.
ایجاد شبهه در تاریخ خاتمه جنگ تحمیلی یا مسائل مرتبط با فتح خرمشهر و …از جمله مواردی است که بی جهت ،یک حماسه ملی که هیچ شکی در اصل آن نیست را به سبب کم توجهی ها و یا اغراض خاص از جنبه اسطورهای خود ساقط و باعث میشود تا نقش حماسهای خود را ایفا نکند. بخش فرهنگ وظیفه دارد با تولید محتوا و تبیین و تبلیغ و ترویج آنها، باورهای ملی در خصوص یک حماسه را تقویت و بریک مبنای ثابت و محکم استوار سازد.
۷- امیدآفرینی: حماسهها جز در فضای سرشار از امید ایجاد نمیشود. امیدآفرینی در سطح کلان یکی از بهترین کارکردهای بخش فرهنگ در تولید حماسه است. جامعه و ملتی که در عمق باورهای خود به امکان تولید و خلق حماسهها باور دارد میتواند حماسه ساز شود و اگر به توان خود در خلق حماسهها ایمان و امید نداشته باشد به روز مرگی عادت خواهد کرد .
۸- برنامه محوری بخش فرهنگ برمبنای حماسی : فرهنگ، یک کل واحد است که اگر چه در تنوع فعالیتها نیازمند دستگاههای مختلف و قالبهای عرضه محتوایی گوناگون است اما روح و برنامه همه آنها باید واحد و مبتنی بر یک دستورالعمل مشخص باشد . خنثی سازی اقدامات و فعالیتهای هر دستگاه فرهنگی توسط دستگاههای دیگر فرهنگی آسیبی است که گاه ناخودآگاه و گاه آگاهانه رخ می دهد و تلاشها و اقدامات یک نهاد فرهنگی را خنثی میسازد . بخش فرهنگ، علاوه بر چشم انداز واحد نیازمند نقشه راه واحد است که سهم هردستگاه فرهنگی را در تحقق یکی از محورهای آن مشخص نموده وبر اجرا و مؤثر بودن آن نظارت گردد.
۹- پیوست فرهنگی داشتن هر رویداد ملی: برای ایجاد فضای تنفسی حماسه ساز در کشور باید مدام به تزریق روح حماسه پرداخت و بر این اساس لازم است با لحاظ سایر الزامات فوق ،چند رویداد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را به عنوان رویدادهای ملی تلقی و صرفنظر از تعلق به حزب و گروه خاصی، نسبت به ایجاد رویکرد حماسی در خصوص آنها به فرهنگ سازی پرداخت. در این زمینه لازم است صورت بندی خلق حماسه، قهرمانان آن رویداد، ضد قهرمانان آن و جنبههای ملی و اسطورهای آن را برجسته نمود و با خلاقیت هنری و ادبی به ثبت آن رویداد به عنوان یک رخداد ملی در اذهان و حافظه ملت پرداخت .
به عنوان مثال میتوان از فرستادن ماهوارهها و موشکها به فضا یاد کرد که میتوان با زمان بندی روشن و طراحی پیوست فرهنگی و تبلیغی مناسب در قالب روز شمار این رویداد ملی قبل و بعد از آن به خلق یک هیجان ملی و طبعا یک افتخار ملی اقدام نمود به گونهای که پس از آن، هرکودک و نوجوان، همانگونه که از پیروزی یک تیم ورزشی در سطح ملی و محلی خوشحال می گردد از آن رویداد به عنوان یک خاطره تاریخی یاد کند چنانکه در جریان رفتن تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی که نه یک حماسه و نه یک اقدام قهرمانانه و نه یک خرق عادت برجسته تلقی می شد ،خاطرهای شیرین در اذهان جوانان ایران باقی ماند .
از همین جمله است پخش زنده برخی رویدادهای ملی همچون اعلام نتایج المپیادهای علمی جوانان ایران با لحاظ پیوست مناسب و چهره سازی از هریک از این قهرمانان علمی پیش از برگزاری این المپیادهاو …
۱۰- تولید و مدیریت محتوا در سازمانهای فرهنگی با رویکرد حماسی: هر دستگاه فرهنگی صرفنظر از وظیفه دستگاهی خود یک وظیفه کلان دارد و آن تولید محتوای مناسب با وظایف خود جهت ایجاد و خلق حماسههای مختلف است. دستگاههای فرهنگی متولی مکتوبات وظیفه نگارش کتب، مقالات و مطالب علمی مختلف در حوزه خلق حماسههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و وظیفه دستگاه های سمعی و بصری، خلق حماسههای ملی در ابعاد عمومی و با رویکرد ترویجی و تبلیغی است که البته تنها براساس یک نقشه راه واحد فرهنگی قابل تحقق خواهد بود .برهمین اساس لازم است دستگاههای سیاستگذار و ناظر فرهنگی، ضمن تدوین نقشه راه دستگاههای فرهنگی جهت تدوین و تبیین و خلق حماسههای علمی شاخصههای اثر سنجی و عملکردی مناسب برای سنجش تاثیر اقدامات دستگاهها در تولید حماسههای ملی یا انحراف از مسیر حماسه آفرینی را نیز تدوین نمایند.
ح) نهاد کتابخانههای عمومی و حماسه سازی :
بی شک سهم و نقش دستگاههای فرهنگی در تولید فضای حماسی یکسان نیست و هریک در این زمینه نقشی متفاوت دارند.
دستگاههای متولی فرهنگ تخصصی همچون وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم ،تحقیقات و فناوری در نهادینه سازی بلند مدت فرهنگ حماسه نقش موثرتری دارند درحالیکه شاید درایجاد فرهنگ عمومی حماسه درصدی از توان صدا و سیما را نداشته باشند و یا نهادهایی مثل سازمان تبلیغات اسلامی وظایفی دارند که با وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم سطحی نداشته باشد. دراین بین، کتابخانه های عمومی گرچه ممکن است نقشی فراگیر و حیاتی در ایجاد فرهنگ تخصصی یا عمومی حماسه سازی به اندازه برخی دستگاههای زودبازده فرهنگی نداشته باشند اما نمیتوان از تاثیرات مختلف محیطی و محتوایی آنها به سادگی گذشت.
بیش از سه هزار محیط آماده همراه با پنج هزار مشاور امین و تزریق سالانه میلیاردها تومان کتاب با محتواهای گوناگون و چند میلیون مراجعه کننده مستقیم و غیر مستقیم، ظرفیتی است که قابلیت توجه حداقل در سطح مدیران این مجموعه را دارد و لذا مدیران این مجموعه نیز همچون سایر متولیان حوزه فرهنگ، تلاش وافری برای برنامه ریزی در این عرصه آغاز نمودهاند ودراین مسیر البته هدایت و راهنمایی اهالی فرهنگ را مسالت دارند.
در سطح کلان، کتابخانههای عمومی در چند بخش تولید محتوا، توزیع محتوا، تبلیغ و ترویج محتوا، آموزش نیروی انسانی، نقد محتوا، بزرگداشت مفاخر و قهرمانان ملی و محلی ،برگزاری سیرهای مطالعاتی ،برگزاری نشستهای هویتی و تاریخی در حوزه انقلاب اسلامی برگزاری مسابقات متعدد فرهنگی در سطح ملی و مجازی، بهره گیری از ایستگاههای مطالعه، انتشار و ترویج کتب صوتی و بلوتوثی، مشارکت جویی نیکوکاران برای رقم زدن حماسهای بزرگ در کتابخانه سازی و کتابخوانی و دهها فعالیت هدفمند دیگر در راستای حماسه سازی در عرصه های سیاسی و اقتصادی با لحاظ شرایط پیش گفته میتوانند فعالانه به دمیدن هوای تازه در فضای تنفسی حماسه آفرین کشور بپردازند که امید است با بهره گیری از اندیشه فرهیختگان بویژه کتابداران ارجمند سراسر کشور تدوین و اجرا گردد.
فارس