به گزارش پایداری ملی، 24 اوت 2014 میلادی، «استیو لیند» سردبیر سابق و «دیوید برین»، معاون سردبیر روزنامه صهیونیستی جروزالمپست در «مرکز صلح پرز» واقع در بندر حیفا در سرزمینهای اشغالی فلسطین با «شیمون پرز»، رئیس جمهور سابق اسرائیل دیدار کردند. وی در این دیدار بهطور محرمانه نکتهای را به این دو نفر میگوید: «من جلوی حمله نتانیاهو به ایران را گرفتم.»
به گفته پرز که نخواسته درباره جزئیات طرح نتانیاهو سخن بگوید، «او [نتانیاهو] آماده حمله بود و من جلوی او را گرفتم. به او گفتم که نتایج [چنین حملهای] فاجعهبار خواهد بود.»
پرز خطاب به لیند و برین تاکید کرده بود که تا زمانی که زنده است، خبر فوق منتشر نشود. روایت فوق روز جمعه، 9 مهر 95 در روزنامه صهیونیستی جروزالمپست منتشر شده است؛ یعنی دو روز پس از مرگ شیمون پرز، قصاب قانا.
عین عبارتی که جروزالمپست بهعنوان علت مخالفت شیمون پرز بهکار برده چنین است: «I told him the consequences would be catastrophic».
Consequences عموما در مورد نتایجی بهکار میرود که «ناخواسته یا ناخوشایند» باشند. Catastrophic هم عموما در خصوص مواردی بهکار میرود که مشمول خسارات و ناملایمات جدی باشند. نتایج فاجعهبار در عبارات پرز بهمعنی آن است که «اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران نتایج ناخوشایندی را دربرخواهند داشت که دربرگیرنده خسارات جدی هستند.» در گزارش جروزالمپست دقیقا مشخص نیست که تاریخ منع مورد ادعای پرز مربوط به چه سالی است. شاید این مساله مربوط به همان موردی باشد که در سال 2010 از آن سخن به میان آمد. در آن سال گفته شد که «گابی اشکنازری»، رئیس اسبق ستاد مشترک ارتش صهیونیستی و «مئیر داگان»، رئیس اسبق موساد، با دستور نتانیاهو برای اقدام نظامی علیه ایران مخالفت کردهاند.
به نوشته جروزالمپست، شخص داگان در خصوص این مساله میگوید: «این دستوری غیرقانونی بود. ما همواره آماده اطاعت از دستورات قانونی هستیم و هرگز از یک دستور قانونی تخلف نمیکنیم.» اما اشکنازی در این خصوص به خبرنگار پرسشگر گفته بود: «تصمیمی در این خصوص وجود نداشت.»
به هر روی، آنچه پرز گفته واقعیت داشته باشد یا نه و همان مساله مطرح شده در سال 2010 باشد یا نه، یک واقعیت تغییر نمیکند؛ «رئیس سابق رژیم اسرائیل، نگران نتایج فاجعهبار حمله به ایران بوده است.» یقینا این نتایج فاجعهبار، ناشی از موارد متعدد میتوانند باشند که در بین آنها قطعا توان تدافعی جمهوری اسلامی ایران و متحدین منطقهای این کشور در آن زمان به چشم میخورده است؛ اما نکته مهمتر آن است که در بین عوامل بازدارنده در آن زمان، هیچ توافقی بهچشم نمیخورد، چون اصولا توافقی وجود نداشته که بخواهد بازدارنده جنگ باشد.
آنچه پرز مدعی آن است، حتما پیش از 24 اوت 2014 رخ داده، اما توافق هستهای وین، در تاریخ 14 جولای 2015 به دست آمده است. از سوی دیگر این فرض که طرح نتانیاهو برای حمله بر ضد ایران به دوران فاصله بین حصول توافق ژنو تا توافق وین بازگردد هم چندان محتمل نیست؛ چرا که در آن دوران مذاکراتی بسیار جدی بین ایران و شش کشور موسوم به 1+5 جریان داشت که معقول بهنظر میرسید دستکم صهیونیستها تا زمان مشخص شدن نتیجه این مذاکرات صبر کنند. از سوی دیگر اقدام نظامی در شرایطی که دنیا به نتیجه مذاکرات امیدوار بود، میتوانست هزینه سنگینی برای تل اویو از پی داشته باشد. با این اوصاف بهنظر میرسد آنچه پرز مطرح میکند – در صورت واقعیت – به دوران پیش از توافق ژنو و به احتمال بسیار زیاد، به دوران پیش از دولت آقای روحانی بازمیگردد.
با فرض صحت موارد فوق، تنها چیزی که سایه شوم جنگ را از سر ایران رفع کرده، «نتایج فاجعهبار تجاوز نظامی به ایران» است. این نتایج فاجعهبار، حتما با توان نظامی ایران و نفوذ منطقهای ایران بیارتباط نبودهاند؛ بلکه میتوان گفت هراس از پاسخ ایران و متحدان منطقهایش پرز را بر آن داشته تا از نتانیاهو بخواهد دست نگه دارد (البته اگر شخص نتانیاهو اساسا چنین قصدی به ذهن متبادر کرده باشد).
رهبر انقلاب اسلامی، در تاریخ 28 شهریورماه سال جاری و در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی لازمه رفع تهدیدهای نظامی را اقتدار روزافزون نیروهای مسلح دانستند و افزودند: در طول سالهای گذشته گاهی اوقات سخنانی از جانب برخی مسئولان مطرح شده مبنی بر اینکه رفع تهدید نظامی و جنگ بهدلیل فلان اقدام بوده است، درحالی که این سخنان صحیح نیست، زیرا تنها عامل رفع تهدید نظامی، «اقتدار دفاعی و نظامی» و «ایجاد ترس و رعب در دشمن» بوده و خواهد بود.
اکنون پس از مرگ شیمون پرز، روشن شده که رعب وی و دستکم بخشی از دستگاه حاکمه اسرائیل از اقتدار دفاعی ایران باعث شده که سایه شوم جنگ از سر ایران برخیزد. در خصوص موارد دیگر سایهبرافکن مورد ادعای برخی دیگر از مسئولین کشور، فعلا که شاهدی در دست نیست.