اندیشکده «واشنگتن» در جدیدترین گزارش خود به قدرت سایبری ایران و راههای مقابله با آن با عنوان «سایه بلند سایبری ایران» پرداخته است
به گزارش پایداری ملی، اندیشکده «واشنگتن» در جدیدترین گزارش خود به قدرت سایبری ایران و راههای مقابله با آن با عنوان «سایه بلند سایبری ایران» پرداخته است.
این گزارش در ابتدا با این ادعا که تهران بیش از یک دهه است که از سایبر به عنوان سلاحی برای مقابله با مخالفان داخلی و دشمنان خارجی خود استفاده میکند، مینویسد: «پس از کشف حملات سایبری 2010 علیه برنامه هستهای خود، و اعمال تحریمهای جدید نفتی و مالی در سال 2011 و پس از آن، ایران دست به حملات سایبری تلافیجویانه علیه اهداف بخش نفتی عربستان و نیز بخش مالی آمریکا زده است».
اندیشکده واشنگتن گزارشی در رابطه با قدرت سایبری ایران و راههای مقابله با آن با عنوان «سایه بلند سایبری ایران» منتشر کرده است
اندیشکده آمریکا سپس به این سوال که "علت علاقه روبهرشد ایران در سایبر چیست؟"، این گونه پاسخ میدهد: «اول، سایبر به خوبی در عناصر فرهنگ استراتژیک آن جای میگیرید؛ به عبارتی هنگام اجرای فعالیتهای با خطر بالا گزینهای مبهم و غیرمستقیم به حساب میآید که امکان مدیریت بهتر این خطرها را فراهم میآورد. دوم، هنجارهای سایبری بینالمللی همچنان ناقص هستند و در نتیجه امکان مانور در این حوزه را برای ایران فراهم میآورد. سوم، ایران امیدوار است که بتواند این هنجارهای سایبری نوظهور را به گونهای شکل دهد که عملیاتهای جاسوسی و تهاجمی آن تبدیل به رفتاری قابل تحمل برای جامعه جهانی شود».
اندیشکده «واشنگتن» در ادامه با بیان اینکه قابلیتهای سایبری کنونی ایران ریشه در جمعی از هکرهای میهنپرست در یک دهه گذشته دارد، به گروههایی مانند آشیانه، شبگرد، و سیمرغ اشاره میکند و مینویسد: «پس از حملات استاکسنت در 2010، که برنامه هستهای ایران را هدف قرار گرفته بود، و نیز حملات سپتامبر 2011 و می 2012 توسط جاسوسافزارهای پیشرفتهای موسوم به "دوکو" (Duqu) و فلیم" (flame) که شرکت نفت ایران را هدف قرار داده بودند، رهبر ایران برای مقابله با این چالشهای سایبری دستور ایجاد شواری عالی فضای سایبری را در مارس 2012 صادر کرد. این مسئله نشان میدهد که رهبر ایران سیاست امنیت سایبری را یک امر امنیت ملی قلمداد میکند».
اندیشکده واشنگتن: حملات استاکسنت در 2010 برنامه هستهای و نیز حملات سپتامبر 2011 و می 2012 توسط جاسوسافزارهای پیشرفتهای موسوم به "دوکو" (Duqu) و فلیم" (flame) شرکت نفت ایران را هدف قرار داده بود
این اندیشکده با اشاره به استفاده ایران از ابزار سایبری در دهه گذشته برای حمله به دشمنان که یک وسیله با فناوری پایین محسوب میشود، بیان میکند که عملیات سایبری به یک اصل از مفهوم امنیت ملی ایران تبدیل شده است و ادعاهایی را در رابطه با ایران مطرح میکند: «در واقع، سایبر میتواند به عنوان پایه چهارم سه قطب بازدارندگی کنونی این کشور به حساب آید. در حال حاضر این سه قطب شامل توانمندیهای زیر است:
· اختلال در ترافیک دریایی در تنگه هرمز.
· ایجاد جنگهای یکجانبه و نیابتی در قارههای مختلف.
· شلیک موشک دوربرد و حملات راکتی به اهداف موجود در سراسر منطقه.
سایبر، طیفی از گزینههایی را در اختیار تهران قرار میدهد که سه قطب دیگر بازدارندگی نمیتواند برای آن فراهم آورد. از آنجا که هنوز هنجاری تعیین نشده است که حملات سایبری را به عنوان اقدام جنگی تعریف کند، لذا میتوان از سایبر در زمان صلح نیز استفاده کرد. برای تهران سایبر هم تهدیدی موجود و هم فرصتی استثنایی است. به همین دلیل تهران در حال توسعه توانمندیهای سایبری خود است تا بتواند چالشهای سایبری و نظامی سنتی را باز دارد، نسخه جنگ نرم خود را برپا دارد، و نیز قادر باشد تا به دشمنان خود در سراسر جهان بلافاصله و به صورت پایدار حمله کند، کاری که در حوزه فیزیکی امکان آن وجود ندارد».
اندیشکده واشنگتن: تهران در حال توسعه توانمندیهای سایبری خود است تا بتواند چالشهای سایبری و نظامی سنتی را باز دارد، نسخه جنگ نرم خود را برپا دارد، و نیز قادر باشد تا به دشمنان خود در سراسر جهان بلافاصله و به صورت پایدار حمله کند، کاری که در حوزه فیزیکی امکان آن وجود ندارد
این گزارش سپس به علاقه ایران برای عملیات سایبری با اهداف نظامی اشاره و یکی از موفقیتهای سایبری نظامی ایران را اینگونه بیان میکند: «گرفتن پهپاد آرکیو 170 آمریکا در ایران در دسامبر 2011. همچنین پس از این که آمریکا اعلام کرد که در صورت شکست مذاکرات هستهای آماده انجام یک کمپین سایبری علیه ایران است، این کشور نیز دست به بررسی استفاده نظامی از سایبر زده است تا بتواند از آن جهت ایجاد اختلال در سامانههای موشکی دفاعی دشمن، مقر فرماندهی و کنترل، سامانههای بدون سرنشین هوایی و دریایی، عملیاتهای لجستیک یا زیرساختهای حیاتی استفاده کند».
اندیشکده «واشنگتن» در قسمت پایانی این گزارش با بیان اینکه عدم وجود پذیرش هنجارها یا قوانین مرتبط با جاسوسی سایبری یا حمله سایبری و نیز آسیبپذیری آمریکا به تلافیهای سایبری سبب شده تا واشنگتن در خصوص واکنش به حملات سایبری ایران به شدت محتاط باشد، به فقدان استراتژی لازم آمریکا جهت مقابله با تهدیدات سایبری و نیز توانایی دفاع از زیرساختهای حیاتی در برابر حملات سایبری پیچیده اشاره میکند و مینویسد: «واشنگتن از اقداماتی که منجر به تشدید تنش بیشتر با ایران میشود اجتناب ورزیده است. آمریکا میتواند دست به اقداماتی بزند که بازدارندگی در برابر ایران در حوزه سایبری را افزایش دهد، از جمله اعلام اینکه هم از نظر بازدارندگی و هم تنبیه دست به اقداماتی میزند تا در محاسبات تهران شک و تردید ایجاد کند، و همچنین واکنش دادن به صورت نامقتارن و نگهداشتن داراییهای حیاتی ایران برای مواقع بروز درگیری، که باعث میشود آمریکا تبدیل به رقیبی غیرقابل پیشبینیتر برای ایران شود».
این گزارش و گزارشهای فراوان مشابه نشان میدهد که اندیشکدهها و مراکز مطالعاتی غربی علیرغم قربانی شدن ایران بابت حملات سایبری از طرف غرب مانند ویروس «استاکسنت»، حساسیت زیادی بر روی افزایش قدرت سایبری ایران دارند و تقریبا اخبار و فعالیتهای سایبری ایران را بهصورت دائم رصد میکنند و نسبت به این افزایش قدرت ایران که میتواند در صورت لزوم آسیبهای جدی به دشمنانش وارد کند، هشدار میدهند.