چندی پیش، زمانی که شبکهی فارسیوان با سریالهایش نُقل اغلب محفلهای خانوادگی شده بود، مسئولان داخلی این زنگ خطر را شنیدند و خط قرمزهایی را که توسط این سریالها شکسته میشد، دیدند. در همان زمان هم تمهیدات زیاد و متفاوتی برای مقابله با این شبکه و سریالهای پرطرفدارش به کار بسته شد؛ از پخش سریالهای جذاب و سرگرم کننده داخلی در زمان پخش این سریالها، تا قطع ماهواره و پارازیت و ساخت برنامههای نقد و تحلیل با موضوع تأثیر مخرب این سریالها بر خانواده.. اما همهی اینها تنها زمان کمی محور توجه بود.
شبکه فارسیوان پس از قطع موقتش دوباره از سر گرفته شد؛ با سریالهای جدیدتر و دوبلههای حرفهایتر. اما طرفداران قدیمیاش را دیگر از دست داده بود و فهمیدن این موضوع احتیاج به پژوهش سنگین میدانی و اجتماعی نداشت. مردم ما معمولا در شرایط برابر مایل به دیدن شبکههای ملی خودمان هستند. اگر کمی به اطرافیان و خانوادههای آشنا دقت میکردیم، در مییافتیم که چقدر تمهیدات داخلی جهت آگاه سازی جامعه موثر واقع شده است. اما بعد از فارسیوان، شبکههای جدیدتری همچون جمکلاسیک و پیامسی کار خود را شروع کردند. باز هم با پخش سریالهای شبانه، ساخت کشورهایی همچون ترکیه، کره و مکزیک که از نظر فرهنگی به جامعهی ما نزدیکترند و البته به سرعت مخاطبان خودشان را پیدا کردند. البته آسیبشناسی و کشف علل جذب مردم ما به این شبکههای فارسی زبان بنا نگارش این مطلب نبوده است.
مخاطب این شبکهها چه کسانی هستند؟
زنان خانهدار بیشترین مخاطبان شبکههای ماهوارهای هستند. طبیعی است. زنان خانهدار زمان بیشتری را در خانه میگذرانند، بنابراین وقت بیشتری را برای استفاده از تلویزیون و ماهواره دارند. همچنین زنان به واسطه ویژگیهای روانشناختیشان، علاقه بیشتری به داستان، موضوعات عاشقانه، رنگ و نور و … دارند. مسائلی که در این سریالها موضوعیت دارد. همچنین سازندگان این شبکهها به ظرفیت نهفته و قابل اعتنای زنان پی بردهاند. و بهترین ورودی و مناسبترین راه برای تغییر سبک زندگی ایرانی را، زنان و دختران یک خانواده دانستند. «یکی از کارکردهای رسانههای جمعی به ویژه ماهواره، مفهومسازی و به تبع آن، شکل دادن به هنجارهای مناسب با آن مفهوم است. بر این اساس، ارائه تصویرهای مستهجن و مبتذل و خلاف عفت عمومی از طریق ماهواره و نمایش آنها، یکی از عوامل گسترش بی بند و باری و به فحشا کشاندن جوانان از نوع جرائم جنسی است.»
سبک زندگی جدید
در جامعهی ما سبک زندگی نسبتا هماهنگ است. سبک زندگی نشأت گرفته از تعالیم اسلامی و متأثر از فضای انقلاب و جنگ. سبک زندگی که در آن حریم و حیا به نهایت رعایت میشود و این مسأله به گواهی تاریخ حتی پیش از ورود اسلام هم در زندگی مردم ما نمود داشته است. بنابراین تمشای سریالهایی که سبکی جدید، عجیب و نامأنوس از زندگی را به نمایش میگذارد، در ابتدا با موضعگیری همراه است. اما این جریان آنقدر نرم و آرام به فضای خانوادگی ما وارد شده که حتی خود افراد هم متوجه ورود آن نشدهاند.
تجملات!
سبک زندگی جدید، تجمل را تبلیغ میکند، چنان که تمامی سریالهایی که از شبکهی جمکلاسیک پخش میشود، همگی حول داستان زندگی افرادی میچرخد که از نظر وضعیت مالی و تجمل در صدر جامعهی خودشان هستند. خانههای بزرگ و ویلایی با وسایلی لوکس و تجملی. دغدغه خرید لباسهایی از کشورهای فرانسه و آمریکا. ماشینهای گران قیمت. به طوری که در این شبکه، حتی یک فیلم هم پیدا نمیکنید که داستان زندگی یک خانواده معمولی را روایت کند.
موضوعات عاشقانه
موضوع اغلب این سریالها و به جرات میتوان گفت تمامی آنها، عشق است. عشق و دوست داشتن و دوست داشتهشدن. مسئلهای که ذاتی وجود انسان است و در زنان نسبت به مردان شدت بیشتری دارد و بیشتر مرکز توجه است. اما این داستان به شکل جدید، بیپروا، ممنوعه، هنجارشکن در سریالهای شبکههای ماهوارهای به نمایش در میآید.
عشق مثلثی
عشق مطرح شده در این سریالها اغلب در قالب عشق مثلثی به نمایش درمیآید (سریالهای میوه ممنوعه، ایزل، عمر گل لاله، ویکتوریا) تعریف این سریالها از عشق، نامأنوس و خارج از شرع و عرف است.، تعریفی مغایر با تعاریف جامعهی ما.
وقاحت اما به جایی رسیده است که در موج جدید این سریالها، عشقها و روابط معمولا میان افراد نامحرم در خانواده رخ میدهد، عشق و رابطهی دخترِ جوان با شوهر خواهرش، عشق و رابطه نامشروع زن میانسال با برادرشوهرش در سریال عمر گل لاله. عشق زنِ جوان به پسر برادرشوهرش در عشق ممنوعه! عشق دو دوست صمیمی به یک زن در ایزل و …
طبیعی است که در جامعهی باحیا و حریممدار ما به این مسائل در ابتدا با دید قبیح و زشت، نگاه شود؛ اما تلاشی که در جهت عادیسازی این مسائل صورت میگیرد بالاخره و پس از چندی موثر واقع خواهد شد. «تکرار» یکی از این تمهیدات است که باعث عادی سازی میشود. استفاده از هنر برای پوشش این مسئله، شنیدن موسیقیهای نرم و عاشقانه و گوشنواز هنگام مطرح شدن این به اصطلاح عشقها، به شکل غیرمستقیمی دارد به ما میگوید که گارد نگیرید، عشق در هر شکلی لطیف و زیباست و به حق!!
خشونت و خودکشی
خشونت و خودکشی، مسائلی است که در این سریالها به شکل گستردهای دیده میشود، به طوری که پایان دو سریال که پخش همزمانی داشتند، شخصیت اصلی دست به خودکشی میزند. کشتن و استفاده از اسلحه به وفور دیده میشود.
تبلیغ خانواده مدرن
در تمامی این سریالها، تعریف جدیدی از ازدواج و خانواده ارائه میشود، تعریفی کاملا غربی. در جامعهی ما تا عقد شرعی میان دو نفر اتفاق نیفتد، آن دو همسر محسوب نشده و به آنها خانواده نمیگویند. زندگی قبل از ازدواج زوجین بدون عقد شرعی تنها در کشورهای غربی مقبولیت عرفی دارد. در این سریالها به کرات شاهد اینگونه روابط هستیم. به طوری که در سریال عشق و جزا، پس از به دنیا آمدن ۲ بچه، تازه شخصیت اصلی داستان موفق به ازدواج قانونی میشود در واقع این سریالها به دنبال مشروعیت بخشیدن به روابط خارج از خانواده هستند.
دغدغههای سخیف
در اغلب این سریالها زنانی به تصویر کشیده میشوند با دغدغههای مادی، جنسی، تجملاتی و در یک کلام دغدغههایی سخیف. زنانی که تمام زندگیشان به «چه بپوشم»، «چگونه بیشتر به چشم بیایم» و «حسادت» محدود شده است. گویا که تنها هدف از خلقت زن و تنها رسالت زنان همین مسائل است. اینگونه، زن در شأنی دور از انسانیت به تصویر کشیده میشود.
مدهای ناهنجار
نوع و مدل لباسها و پوشش زنان در این سریالها که دیگر جای خود دارد. لباسهایی که به هیچ عنوان با فرهنگ و دین ما همخوانی ندارد و متأسفانه کم کم به الگویی برای زنان و دختران جوان تبدیل شده است. حتی گاه با بهداشت و سلامت هم در تضاد است. پوشیدن کفشهای مجلسی و پاشنهدار در خانه نمونهی بارزی است که در این سریالها به تصویر کشیده میشود.
«از طرف دیگر زنان و دختران جوان، با دیدن فیلمها و سریالهای پخش شده از شبکههای ماهوارهای و به خصوص شبکههای فارسی زبان و با حس همذاتپنداری با بازیگران و هنرپیشگان این فیلمها، به تقلید از نوع پوشش و آرایش آنان، سعی در هرچه شبیهتر کردن خود با این افراد دارند.»
«پوششها و مدهای ناهنجاری که این دسته از افراد در جامعه و در انظار عمومی به کار میبرند، در دراز مدت سبب از بین رفتن کرامت و شرافت در میان افراد جامعه و برچیده شدن پردههای حیا در میان دختران و پسران میشود.»
«اغلب سریالهای به ظاهر خانوادگی این شبکهها حاوی داستانهایی از عشقها و روابط نامتعارفی است که بیننده را بعد از مدتی به طور غیر ارادی و ناخودآگاه وادار به همسانسازی با زندگی واقعی و شخصیاش میکند. امری که در جامعهای مثل کشور ما بسیار ناپسند و خلاف عرف و اخلاق عمومی است. موضوعی که اگر گسترش بیشتری بیابد در سالیان نه چندان دور باعث بروز بیگانگی فرهنگی و شکاف فرهنگی در کشور خواهد شد.»
چنانچه چندی پیش خبرگزاریهای محلی ترکیه، به افزایش میزان طلاقها در ترکیه تحت تأثیر سریالهای تلوزیونی این کشور پرداختند.
منبع: زنان پرس