هر چند کنترل و مهار ایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشته است، اما استراتژی اخیر مهار ایران واجد این ویژگی است که همکاری و همراهی بازیگران منطقهای را بیشتر طلب میکند.
به گزارش پایداری ملی، احمد رشیدی نژاد - تا پیش از انقلاب (1979.م) "دکترین نیکسون" مهمترین محور نزدیکی ایران و عربستان به حساب میآمد که بر پایه آن قدرتهای منطقه میبایست مسئولیت تامین امنیت مناطق خویش را بویژه در برابر نفوذ کمونیست بر عهده میگرفتند.
هر چند در آن برهه از زمان در قیاس با ایران عربستان قدرتی به حساب نمیآمد، با این وجود پارهای مسائل همچون تقویت جبهه میانه رو اعراب (در برابر جبهه جمال عبدالناصر) و نیز ممانعت از هژمونی احتمالی شاه ایران بر منطقه، موجب شد تا آلسعود از موقعیت به وجود آمده بعنوان فرصتی به جهت تحکیم موقعیت خود و قرارگیری در دکترین دو ستونه نیکسون بهره مند گردد.
دکترینی که به موازات استراتژی وسیعتر ریملند از دسترسی شوروی به مناطق حاشیه (اوراسیا) ممانعت مینمود. هر چند در اوایل دهه 90 (1991م) اتحاد جماهیر شوروی از هم فروپاشید، با این وجود، از خروج ایران از دایره نفوذ غرب به عنوان یک بازیگر مستقل (1979م) تا تغییر نگاه ایالات متحده به منطقه در سالهای اخیر، برای بیش از سه دهه جایگاه منطقهایی عربستان بر همین محور تعریف شده است. با این تفاوت که این بار نه مهار و محدودیت یک قدرت جهانی همچون شوروی بلکه قدرت منطقهایی ایران مد نظر بوده است.
دشمنی پیدا و ناپیدایی که البته بیش از سه دهه آرامش نسبی را نیز برای این رژیم به همراه داشته است. خواب خوشی که با خروج آمریکا از عراق و بروز تحولات در خاورمیانه (فروپاشی سلطنتهای غیر رسمی) به یک باره آشفته گردید.
روندی که پیش بینی میشد به سمت و سوی سلطنتهای رسمی نیز کشیده شود. به عبارتی نگاه آمریکا به منطقه تغییر یافته است و متحدان سابق از عواقب این تغییر نگاه نگرانند.
آنچه امروز در سیاست خاورمیانهای آمریکا ملاحظه میشود، تلاش برای کاهش حضور مستقیم در منطقه است. راهبرد کلان آمریکا بر محور «ثقل آسیایی» قرار گرفته و تمرکز بر شرق آسیا (چین) بر تمرکز بر خاورمیانه و خلیج فارس اولویت یافته است.
با این وجود ویژگیهای خاص منطقه (از جمله انرژی، محوریت مقاومت و...) هیچ گاه موجب این نشده است که آمریکاییها به طور کلی از آن چشم پوشی نمایند. به طوری که اکنون مهار ایران به عنوان مهمترین مانع تحقق اهداف منطقهای آمریکا، محور اصلی سیاست خاورمیانهای ایالات متحده تلقی میگردد.
هر چند کنترل و مهار ایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشته است، اما استراتژی اخیر مهار ایران واجد این ویژگی است که همکاری و همراهی بازیگران منطقهای را بیشتر طلب میکند.
در این راستا کشورهایی هم چون عربستان که وجود و امنیت خود را مساوی با همراهی با قدرتهای خارجی میدانند، با روی آوری بر همان استراتژی قدیمی (مهار)، فرصت را غنیمت شمرده، تلاش مینمایند تا بخشی از استراتژی مهار (ایران) به حساب آیند.
بدین ترتیب ایجاد تنش و گسترش رقابت منطقهای، حمایت از گروههای تروریستی و جدائیطلب، تلاش برای محروم کردن ایران از سهم بازار نفت، سنگ اندازی در مسیر مذاکرات هستهای- به منظور ایجاد هرگونه تعامل ایران با طرفهای درگیر (با همه حواشی و حرف و حدیثها در رابطه با نتیجه آن) و... بارها گستاخی و گزافه گوییهای مقامات عربستانی، همه و همه تلاشی است برای جلب توجه آمریکا به منظور گرفتن نقشی در نمایش جدیدش در منطقه.