یکی از مهمترین پیامدهای همگرایی سعودی-صهیونیستی بر امنیت ملی ایران، فراهم شدن زمینه اطلاعاتی، امنیتی و جغرافیایی برای اقدامات بیثباتساز، خرابکارانه، جاسوسی و نفوذ علیه ایران از سوی صهیونیستها است.
به گزارش پایداری ملی، «خاورمیانه بار دیگر ثابت کرد که اگر درست غذا بخوری، مرتبا ورزش کنی و دخانیات استعمال نکنی، به اندازهای عمر خواهی کرد که هر چیزی را ببینی؛ از جمله اینکه روزی یهودیان کنترل بیت المقدس را بدست بگیرند و با سعودیهای سنّی متولی مساجد اعظم مکه و مدینه، اتحادی خاموش علیه شیعیان ایران تشکیل دهند.»[1] اینها را توماس فریدمن روزنامهنگار سرشناس آمریکایی در نیویورک تایمز نوشته است.
اگرچه «برجام» عمدتاً به پرونده هستهای ایران گره خورده اما واقعیت این است که پیامدهای منطقهای آن همانقدر که نباید مورد مبالغه قرار گیرد، به همان میزان نیز نباید انکار شود. یکی از مهمترین پیامدهای برجام در فضای پیرامونی ایران، نزدیکی هرچه بیشتر برخی دولتهای عرب منطقه به رژیم صهیونیستی بوده است.
دولتهای عرب که همواره سعی داشتند ایرانِ تهدیدکننده را برای ملتهای خود تصویرسازی کنند، در شرایط جدید پس از برجام به دلایل متفاوت و متنوعی، تهدید ایران را جدیتر از قبل تلقی میکنند. طبیعی است که با چنین ادراکی، الگوی رفتاری آنها در قبال ایران، منسجمتر، عیانتر و بلکه در برخی حوزهها متفاوتتر شود.
این مقاله در پی آن است تا نزدیکی اعراب به رژیم صهیونیستی را با آغاز دور جدید مذاکرات هستهای میان ایران به ریاست جمهوری دکتر روحانی با کشورهای عضو 5+1 بررسی کرده و به یکی از پیامدهای امنیتی این نزدیکی بر ایران یعنی امکان توسعه اقدامات خرابکارانه و بیثباتساز از سوی رژیم صهیونیستی بپردازد.
موازنه تهدید؛ منطق رفتاری برخی بازیگران منطقهای علیه ایران
نظریه موازنه قدرت بر مبنای دو گزاره بنیادین، قوام مفهومی گرفته است:
1. انباشت و تمرکز قدرت نزد هر بازیگری بالذات ضریب امنیتی دیگر بازیگران را کاهش خواهد داد.
2. در یک نظم آنارشیک بینالمللی، دولتها برای بقا و افزایش امنیت خود مجبور به مقابله با تمرکز قدرت هستند.[2]
این فهم واقعگرایانه از موازنه قدرت، از سوی برخی از واقعگرایان نوکلاسیک مورد چالش قرار گرفت و موازنه تهدید به عنوان بدیل موازنه قدرت که قابلیت تبیینی بیشتری دارد، مطرح گشت.[3] موازنه تهدید که از سوی استفان والت نظریهپرداز آمریکایی ساماندهی نظری شده، بر این باور است که الزاماً افزایش قدرت یک بازیگر نمیتواند منجر به برقراری موازنه قدرت شود. زمانی موازنه در دستور بازیگران دیگر قرار میگیرد که از سوی یک بازیگر مشخص، تهدیدی احساس شود. اما در این چارچوب، تهدید هم تعریف و اجزای مشخصی دارد. به گفته والت تهدید از قدرت کلی، مجاورت جغرافیایی، قدرت آفندی و نهایتاً نیات تجاوزکارانه تشکیل میشود.[4]
هر کدام از این مولفهها که کمرنگ باشد، عملاً نیازی به برقراری موازنه در مقابل آن بازیگر احساس نمیشود، اما در صورت وجود این مولفهها در یک بازیگر، باید موازنه علیه او ساماندهی شود تا مانع از تحقق «نیات تجاوزکارانه» او گردد.
اما موازنه در مسیر اجرایی شدن، به دو گونه محقق میشود: موازنهسازی مثبت و منفی. هر کدام از این دو نیز میتواند به صورت چندجانبه و یکجانبه صورت بگیرد. موازنهسازی مثبت مبتنی بر افزایش قدرت «خود» است و موازنهسازی منفی، تضعیف «دیگر» است.
نگاه تهدیدی به ایرانِ پس از برجام از سوی برخی بازیگران منطقهای
به ثمر رسیدن مذاکرات هستهای پس از 12 سال- فارغ از کیفیت آن- و تمایل دولت دکتر روحانی به بهبود روابط با ایالات متحده آمریکا، موجب شد تا برخی بازیگران منطقهای شرایط را بر خود سخت دیده و تهدید ایران را بهویژه در پروندههای منطقهای از جمله سوریه، یمن، بحرین و عراق، جدیتر از قبل تلقی کنند.
اندیشکده صهیونیستی مطالعات امنیت ملی در گزارشی به قلم عاموس یادلین رئیس این اندیشکده، مینویسد: «با برداشته شدن تحریمها، جریان فوری بیش از 100 میلیارد دلار به ایران به علاوهی میلیاردها دلار دیگر در دهه آینده تسهیل خواهد شد. حتی اگر بیشتر این منابع در اقتصاد ایران سرمایهگذاری شود، مقادیر کافی از آن برای تقویت نیروهای نظامی متعارف ایران؛ گسترش صنعت دفاعی ایرانیها و پشتیبانی از حفظ رژیم بشار اسد در سوریه باقی خواهد ماند.»[5]
عربستان سعودی هم که پس از رژیم صهیونیستی، اصلیترین متحد منطقهای آمریکا است، چنین نگاهی به برجام و سیاست خارجی ایران دارد. او بر این باور است که نقش منطقهای ایران پس از برجام افزایش مییابد و بر همین اساس، ایران در شرایط جدید میتواند منویات خود را- به زعم ریاض؛ منویات تجاوزکارانه- با حمایتهای بیشتر از گروههای همسو با خود در منطقه محقق سازد، لذا باید با اتخاذ کردن شیوههای موازنهساز، ایران را کنترل کرد. عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان در این خصوص میگوید کشورش حق دارد به گونهای شدیدتر در بخشهایی از منطقه مداخله کند.
او با هشدار در مورد پایان یافتن تحریمها علیه ایران گفت آزاد شدن میلیاردها دلار ثروت مسدود شده ایران باید برای هر کسی نگران کننده باشد.[6] نکته قابل توجه این است که چنین نگاهی مختص عربستان نیست و برخی بازیگران دیگر در منطقه نیز چنین نظری دارند. روزنامه الاهرام چاپ مصر پس از انعقاد برجام در مقالهای مینویسد: «در این میان جهان عرب بزرگترین بازنده توافق نهایی میان ایران و امریکا است، برای این که ایران در گذشته از متحدان قدیمی امریکا بوده و هیچ مانعی وجود ندارد که بخواهد دوباره این اتحاد را احیا کند.
به راستی هم واقعا چه کسی میتواند جلوی نزدیکی روابط ایران و امریکا را بگیرد؟ نفت ایران و عراق می تواند تمام نیازهای غرب از تولید نفت را تأمین کند در عین حال که انرژیهای جایگزین نیز میروند که به زودی به جایگاهی ویژه در اقتصاد پرتنش جهانی دست یابند. جهان عرب باید در تمامی محاسبات خود در سایه توافق بینالمللی جدید جهانی با ایران تجدید نظر کند.»[7] ایران از منظر عربستان و مبتنی بر مولفههای تهدید که در بالا ذکر شد، علاوه بر قدرت کلی، قدرت آفندی و مجاورت جغرافیایی، از نیات تجاوزکارانه هم برخوردار است! و لذا باید به سرعت با موازنهسازی مثبت و منفی، او را کنترل کرد.
بر همین اساس است که ریاض به صورت مستمر ایران را متهم به مداخله در کشورهای عربی، حمایت از شیعیان علیه سنیها، تلاش برای گسترش تشیع و... میکند. البته رژیم صهیونیستی هم در این مسیر همراه با عربستان است و این دو پس از برجام، نزدیکی قابل توجهی را تجربه میکنند. ترکیه، مصر، امارات و... هم با شدت و کیفیتهای متفاوت، رفتاری رقابتیتر و حتی بعضا خصمانهتر از گذشته با ایران دارند.
همگرایی دولتهای عرب و رژیم صهیونیستی با محور خصومت با ایران
اگرچه برخی بر این باورند که عربستان همچنان در چارچوب رقبای منطقهای ایران قابل تحلیل است، اما واقعیت این است که عربستان اکنون در مسیر خصومت شدید با ایران گام بر میدارد. انتصاب عادل الجبیر به سمت وزارت خارجه این کشور، یکی از دلایلی است که رویکرد خصمانه عربستان با ایران را بیان میکند.
او پیش از این، سفیر عربستان در ایالات متحده آمریکا بود و یکی از تنشهای میان ایران و عربستان طی سالهای اخیر، پیرامون او رخ داد. ریاض در سال 2011 مدعی شد که یک آمریکاییِ ایرانیتبار قصد داشته است تا با اجیر کردن آدمکشهای حرفهای از مکزیک، الجبیر را ترور کند. این مسئله را رسانهها و سیاستمداران سعودی آنقدر برجسته کردند تا سرانجام سازمان ملل در آبانماه 1390 قطعنامهای در این خصوص صادر کرد.
سازمان ملل طرح ترور سفیر عربستان را محکوم کرد و از ایران خواست تا با مجامع بینالمللی در این زمینه همکاری کرده و به تعهدات بینالمللی در زمینه حفاظت از جان دیپلماتها احترام بگذارد. این قطعنامه همچنین از ایران خواسته بود تا کسانی که در این عملیات دست داشتهاند را به دادگاه تحویل دهد.[8]
بر این اساس، شخصیت عادل الجبیر در روابط تهران- ریاض، بیانگر سطح بالایی از تنش است. لذا انتصاب او به سمتِ وزیر خارجه عربستان در حالی که عضوی از آلسعود نیست، میتواند اهداف خصمانهی ریاض با تهران را بیان کند. او جایگزین شخصیتی کارکشته یعنی سعود الفیصل که یکی از نوادگان ارشد عبدالعزیز است، شده و این مسأله میتواند اهمیت ابزاری او را در نظر مقامات عالیرتبه سعودی به اثبات برساند.
فارغ از آنچه آمد، در شرایط کنونی ضدیت با ایران، عربستان را به رژیم صهیونیستی نزدیک کرده است و رژیم اشغالگر هم از فرصت پیش آمده، نهایت استفاده را میبرد.
به عنوان مثال پرفسور آزی آراد رئیس سابق شورای امنیت ملی رژیم صهیونیستی و مشاور سابق نخستوزیر در مسائل امنیت ملی در کنفرانس امنیتی هرتزلیا که در تابستان 2015 برگزار شد، در خصوص رویکرد جدید عربستان اظهار داشت: «چند سال پیش هیچ کس به فکر حمله به ایران نبود؛ نه عربستان سعودی و نه هیچ کشور عرب دیگری. اما این شرایط تغییر کرده است.»
رون پروسور نماینده تلآویو در سازمان ملل هم در این نشست گفت: «در این وضعیت حساس و هرجومرج فعلی در منطقه باید از فرصتها بیشترین استفاده را کنیم و اکنون منافع عربستان با رژیم صهیونیستی همپوشانی دارد و باید از آن به نفع خودمان استفاده کنیم. دور گردن عربستان و دیگران طنابی پیچیده شده که سر آن به مساله فلسطین نمیرسد!»[9]
برخی مواقع نیز خبرهایی در خصوص دیدارهای محرمانه میان برخی مقامات عربی و صهیونیست منتشر میشود که بعضاً تأیید میشود. به عنوان مثال در شهریور 94، نتانیاهو در سفری که به لندن داشت، با صراحت گفت: «برخی سران عرب، در مذاکرات سری و پشت درهای بسته، رژیم صهیونیستی را به رسمیت میشناسند.» و البته سپس تأکید کرد که «برخی سران عرب، موضع خود را در سایه رکود حاکم بر روند صلح (سازش) آشکارا اعلام نمیکنند و منتظر نهایی شدن موضع خود برای اعلان آن هستند.»[10]
سایت «اسرار عربی»[11] کلیپی ویدئویی را منتشر کرد که در آن «ترکی الفیصل» و «یوسی الفیر» یکی از مشاوران ایهود باراک و از افسران برجسته موساد، مشغول صحبت بر سر چگونگی مبارزه با اسلام سیاسی در منطقه عربی بودند.[12] علاوه بر این، رادیو رژیم صهیونیستی هم چندی قبل اعلام کرد که ترکی الفیصل با «مئیر شطریت» عضو کنست رژیم صهیونیستی دیدار کرده است. در این دیدار، شطریت از الفیصل دعوت کرده تا در کنست سخنرانی کند! گفته شده در این دیدار، «ایدمار رابینوفیلش» سفیر سابق رژیم صهیونیستی در آمریکا نیز حضور داشته و با ترکی الفیصل دست داده است.[13]
الفیصل در اواخر آبان 94 با هاآرتص مصاحبه کرد و از دشمنی مشترک عربستان و رژیم صهیونیستی با ایران سخن گفت.[14] پایگاه خبری والا در اواخر بهمن 94 با انتشار تصویری فاش کرد که ترکی الفیصل، شاهزاده سعودی و رئیس سابق سازمان اطلاعات این کشور در جریان کنفرانس امنیتی مونیخ با موشه یعالون، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به گرمی خوشوبش کرده است.[15]
یک هیئت از روزنامه صهیونیستی معاریو هم در اقدامی بیسابقه در اواخر مهر ماه 94 به ریاض رفت و با وزیر خارجه و برخی از مقامات عالیرتبه عربستان مصاحبه کرد. روزنامه رأی الیوم در این خصوص نوشت که وزیر خارجه عربستان در دیدار با هیات اعزامی روزنامه معاریو به ریاض ضمن ارسال پیام دوستی به رژیم صهیونیستی از این رژیم خواست تا فرصت را برای اجرایی کردن طرح صلح عربستان که در سال 2002 مطرح شد، غنیمت بشمارد.[16] سایت اسپوتنیک که وابسته به روسیه است هم چندی قبل مدعی شد عادل الجبیر به همراه خالد الحمیدان رئیس دستگاه اطلاعات عربستان به تلآویو سفر کردهاند.[17]
علاوه بر عربستان، روابط رژیم صهیونیستی با برخی کشورهای عربی دیگر هم افزایش پیدا کرده است. به عنوان مثال، توماس فریدمن روزنامهنگار برجسته غربی در 20 نوامبر 2013 یعنی پس از آغاز دور جدید مذاکرات هستهای ایران و 5+1، در مطلبی در نیویورک تایمز مینویسد: «خاورمیانه بار دیگر ثابت کرد که اگر درست غذا بخوری، مرتباً ورزش کنی و دخانیات استعمال نکنی به اندازهای عمر خواهی کرد که هر چیزی را ببینی؛ از جمله اینکه روزی یهودیان کنترل بیت المقدس را بدست بگیرند و با سعودیهای سنی متولی مساجد اعظم مکه و مدینه اتحادی خاموش علیه شیعیان ایران تشکیل دهند... من در یک کنفرانس امنیتی در اینجا در ابوظبی شرکت کردم که مقامات و کارشناسان زیادی از سرتاسر جهان عرب و اسلام در آن حضور پیدا کردند.
شیمون پرز، رئیس رژیم صهیونیستی، در جلسه افتتاحیه از طریق ارتباط ماهوارهای از دفتر خود در بیتالمقدس در حالی که پرچمهای این رژیم اطرافش قرار داشتند نطقی ارائه داد. حامیان مالی کنفرانس ترتیب انجام این کار را داده بودند... اما این همکاری پنهان بین رژیم صهیونیستی و اعراب سنی بر اساس هیچگونه مصالحهای نیست مگر این سنت طایفهای که دشمنِ دشمن من، دوست من است و دشمن در حال حاضر ایران است.»[18] در اوایل اکتبر 2013 یعنی در حالی که دولت روحانی در ایران آغاز به کار کرده بود و مذاکرات هستهای دوجانبه ایران و آمریکا نیز آغاز شده بود، شبکه دو تلویزیون رژیم صهیونیستی گزارش داد که نشستهای میان مسئولان صهیونیستی و مقامهای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در هفتههای اخیر افزایش یافته است و هدف از این دیدارها، هماهنگی تلاشها و اقدامات ضد ایران و نیز نزدیک شدن این کشورها به آمریکا است.
این شبکه با بیان اینکه همه جزئیات را نمیتوان فاش کرد، ادامه داد؛ آنچه قطعی به نظر میرسد، این است که چند نفر از شخصیتهای بلندپایه حاشیه خلیج فارس بهتازگی ورود رژیم صهیونیستی شدهاند تا به شکل محرمانه، راههای هماهنگی برای اتخاذ تصمیمات ضدایرانی را بررسی کنند.[19]
همین شبکه اعلام کرد که سیلوان شالوم وزیر انرژی رژیم صهیونیستی برای شرکت در کنفرانس انرژیهای تجدیدپذیر به امارات خواهد رفت. به گفته مشاور رسانهای شالوم، مسئولان وزارت خارجه و برخی از نمایندگان بخش خصوصی او را در این کنفرانس همراهی خواهند کرد.
وب سایت بیبیسی انگلیس نیز با اشاره به سفر مقام بلند پایه رژیم صهیونیستیی به همسایه جنوبی ایران نوشت: «سیلوان شالوم، وزیر انرژی رژیم صهیونیستی برای شرکت در یک نشست بینالمللی به ابوظبی سفر میکند. این نخستین سفر یک مقام ارشد رژیم صهیونیستیی به امارات در چهار سال اخیر است و ناظران نگرانی مشترک دو طرف در مورد برنامه هستهای ایران را انگیزه از سرگیری تماس آنها دانستهاند.»[20] وقتی شالوم به امارات وارد شد، روزنامه القدس العربی نوشت که رژیم صهیونیستی به برافراشته شدن پرچمش در یک کشور عربی حوزه خلیج فارس افتخار میکند.[21]
پایگاه فلسطین الان نیز نوشت که امارات چند روز پیش از آغاز کنفرانس انرژیهای تجدیدپذیر مرگ آریل شارون نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی ملقب به جنایتکار صبرا و شتیلا را به این رژیم تسلیت گفته است.[22] چندی پیش حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین در دیدار اخیرش با مارک شنایر خاخام یهودی در منامه گفت: «گشودن کانالهای دیپلماتیک میان برخی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی مطرح است. رژیم صهیونیستی نه تنها قدرت دفاع از خود را دارد بلکه از کشورهای عربی نیز میتواند دفاع کند.»[23]
نزدیکی عربستان و رژیم صهیونیستی، زمینهساز اقدامات خرابکارانه و بیثباتساز علیه ایران
وقتی مبنای نزدیکی بیشتر اعراب و رژیم صهیونیستی به گفته مقامات و نخبگان این دو، انسجام بیشتر برای دشمنی پویاتر با ایران است، طبیعی است که خروجی این همگرایی، پیامدی بر امنیت و منافع ملی ایران داشته باشد.
واقعیت این است که صهیونیستها همواره به دنبال راهی مطمئن برای نزدیکی جغرافیایی به ایران بودهاند تا ضریب امنیت و موفقیت طرحهای ضدامنیتیشان علیه ایران را افزایش دهند. یکی از دلایلی که رژیم صهیونیستی حامی استقلال کردستان عراق است، همین مسأله است.[24] اقلیم کردستان عراق هم اکنون روابط غیررسمی اما معناداری با رژیم صهیونیستی دارد. نمونه بارز استفاده رژیم صهیونیستی از اقلیم در اجرای عملیاتهایش علیه ایران را میتوان در ماجرای ترور برخی از دانشمندان هستهای ایران یافت. در بیانیهای که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در 8 تیرماه 1391 صادر کرد، آمده: «اماکن استقرار عناصر سازمان تروریستی موساد در یک اقلیم هممرز کشور و پادگانهای آموزشی دشمن صهیونیستی در آن اقلیم شناسایی گردید.»[25]
طبیعی است که هرچقدر رژیم صهیونیستی، فارغ از رفتارهای غیرهماهنگشده، بتواند مبتنی بر یک هماهنگی با طبقهبندی بسیار زیاد، در کشورهای پیرامونی ایران حضوری امن داشته باشد، توانایی اجرای عملیات علیه تهران را بیش از پیش خواهد داشت. بر همین اساس، همگرایی عیان عربستان و رژیم صهیونیستی، حاوی یک پیام امنیتی خاص به تهران است، پیامی که فارغ از ابعاد مختلفش، بُعد خرابکاری و بیثباتسازی آن میتواند حائز اهمیت باشد.
در همین خصوص مرکز تحقیقات امنیت ملی دانشگاه تلآویو به تازگی در پژوهشی جدید به طبیعت روابط میان رژیم صهیونیستی و عربستان پرداخته است. در این پژوهش آمده که عربستان و رژیم صهیونیستی درباره مسایل مختلفی از جمله مسائل مربوط به ایران به طور مستمر و سرّی در حال ارتباط و رایزنی هستند. همچنین شرکتهای صهیونیستی به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس مشاورههای امنیتی میدهند. این شرکتها در زمینه آموزش نیروهای ویژه و مجهز کردن آنان به سامانههای فناوریهای پیشرفته نیز به این کشورها کمک میکند. همچنین بین مقامات بلندپایه دو طرف سعودی و اسراییلی دیدارهای محرمانه و مستمری وجود دارد.[26]
هماهنگیها و حتی همکاریهای میان عربستان و رژیم صهیونیستی[27] در حالی که ریاض آشکارا نبردهای دیپلماتیک و فرقهای علیه ایران را از مدتی قبل تشدید کرده، میتواند بیشتر از قبل محقق شود. این همکاریها در اجرای پروژههای مشترک قابلیت مییابد. نکاتی در این خصوص قابل تأمل است:
- هزینههای اجرای عملیاتهای ضدامنیتی مشترک از سوی رژیم صهیونیستی و عربستان علیه ایران، احتمالاً از سوی ریاض تأمین خواهد شد. به نظر میرسد عربستان در شرایط کنونی، خود را نیازمندتر از رژیم صهیونیستی به مقابله امنیتی فوری با ایران میداند و بر همین اساس ثروت سعودی میتواند در خدمت طراحیهای صهیونیستی قرار بگیرد.
- رژیم صهیونیستی با هماهنگی عربستان، میتواند از زمینه جاسوسی مطلوبتری در ایران برخوردار باشد. حضور امن در عربستان و بهرهبرداری از خدماتدهی و هماهنگی اطلاعاتی و امنیتی با ریاض، به کمک صهیونیستها برای جاسوسی از ایران میآید.
- تبحر و تجربهی موساد در طراحی عملیاتهای ترور، خرابکاری، تحریک قومیتها و جهتدهی ضدامنیتی عناصر همسو، میتواند با کارگزاری و اجرای سعودی همراه شود. اگرچه نشانی عینی مبنی بر دست داشتن صهیونیستها در ماجرای دختر مهابادی[28] دیده نمیشود اما از منظر تحلیلی، حساسیت ویژه آنها به مسأله کردی میتواند ذهن را به سوی یک طراحی صهیونیستی ببرد که عوامل اجرای آن را سعودیها تشکیل میدادند؛ امری که رئیس سازمان پدافند غیر عامل کشور در نشست سراسری فرماندهان تهران و مراکز استانی بسیج صداوسیما در اوایل تیرماه 94، اینگونه آن را تشریح کرد: «حادثه مهاباد حادثهای است که عناصر امنیتی میگویند 80 درصد فراخوان جمعیتی مردم از طریق پیامکهای شبکه اجتماعی در مهاباد از مقصد عربستان ارائه شده است.»[29]
جمعبندی
یکی از مهمترین پیامدهای برجام در فضای پیرامونی ایران، نزدیکی هرچه بیشتر برخی دولتهای عرب منطقه به رژیم صهیونیستی بوده است. دولتهای عرب که همواره سعی داشتند تهدید ایران را برای ملتهای خود تصویرسازی کنند، در شرایط جدید پس از برجام به دلایل متفاوت و متنوعی، تهدید ایران را جدیتر از قبل تلقی میکنند. طبیعی است که با چنین ادراکی، الگوی رفتاری آنها در قبال ایران، منسجمتر، عیانتر و بلکه در برخی حوزهها متفاوتتر شود. یکی از مهمترین پیامدهای همگرایی سعودی- صهیونیستی بر امنیت ملی ایران، فراهم شدن زمینه اطلاعاتی، امنیتی و جغرافیایی برای اقدامات بیثباتساز، خرابکارانه، جاسوسی و نفوذ علیه ایران از سوی صهیونیستها است. موساد اکنون میتواند با بهره بردن از فضای تعاملی میان خود و عربستان، از ریاض به عنوان یکی از بازوان خود برای اقدامات ضد امنیتی علیه ایران استفاده کند. قطعی است که این امر باید بیشازپیش در برآوردهای امنیتی مسئولان مربوطه در ایران قرار گیرد.
پی نوشت ها:
[1]. http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1924865
[2]. علی احمدی و محمد زارع. تحلیلی بر روابط آمریکا و چین در پرتو تئوری توازن قوا.فصلنامه رهنامه سیاستگذای. شماره چهارم. 1390
[3] ن.ک؛ حمیرا مشیرزاده. تحول در نظریههای روابط بینالملل. انتشارات سمت. 1394.
[4]. گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390