روابط ترکیه و مصر طی سال های اخیر به تیرگی گراییده است که جنبش اخوان المسلمین یکی از عوامل آن بوده است.
تاریخ روابط مصر- ترکیه به سال ۸۶۸ زمانی که «احمد بن طولون» به عنوان والی مصر انتخاب شد، بر می گردد.
سطح روابط در دوره عثمانی و از قرن ۱۶ گسترش یافت. پس از آن عثمانی ها، نزدیک به چهار قرن بر تمامی شئون زندگی در مصر تحت خلافت عثمانی تاثیر گذار بودند. با سقوط عثمانی و به ویژه غلبه تفکر لائیسیته در ترکیه ابتدای قرن بیستم و شروع جنبش اسلامگرای اخوان المسلمین در همان ایام در مصر، روابط با تنش و نارضایتی طرفین همراه بود هر چند که سطح روابط در سطح رایزن در سال ۱۹۲۵ و در سطح سفیر در سال ۱۹۴۸ شروع شد. اما با به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی توسط ترکیه در سال ۱۹۴۹ و سپس مخالفت با ملی کردن کانال سوئز و مخالفت با اتحاد مصر و سوریه بر دامنه اختلافات و واگرایی ها افزوده شد.
از طرف دیگر با فروپاشی عثمانی و ایجاد جمهوری ترکیه بیشتر توجهات به سمت داخل و حل مشکلات پیرامونی معطوف گردید. در این زمان ترکیه وارد عرصه جنگ سرد گردید و به شرقی ترین جبهه حامیان بلوک غرب تبدیل گردید. در این دوره هم علیرغم اختلافاتی که وجود داشت، هر دو کشور به ویژه از دهه ۱۹۸۰ گرایش خاصی در روابط داشتند و همکاری با سیاست های آمریکا از موارد مشترک بین دو کشور بود. با روی کار آمدن اسلام گرایان در ترکیه، سیاست بها دادن به عمق استراتژیک و همسایگان تحت عنوان نوعثمانی گرایی در سیاست خارجی ترکیه بروز کرد و مصر هم به حلقه اتصال ترکیه با آفریقا و سیاست خاورمیانه ای تبدیل شد.
پس از گذشت کمتر از یک سال از آغاز روند بهبود روابط میان مصر و ترکیه، رویدادهای سیام ژوئن ۲۰۱۳ (برکناری دولت مرسی و روی کار آمدن دولت نظامیان) سبب تخریب دوباره این روابط شد. در این زمان روابط ترکیه و مصر به حدی تیره شد که سفرای دو کشور فراخوانده شده و رابطه به سطح نمایندگان سیاسی تقلیل داده شد.
اخوان المسلمین
اخوان المسلمین یک جنبش فراملی اسلامگرای سنی است که در بسیاری از کشورهای عربی طرفدار دارد. اخوان المسلمین را میتوان بزرگترین گروه سیاسی سنی در جهان به شمار آورد. این جنبش در سال ۱۹۲۸ میلادی (۱۳۰۷ شمسی، ۱۳۴۷ قمری) در شهر اسماعیلیه مصر به رهبری حسن البنا بنیان نهاده شد و سپس فعالیت خود را به دیگر کشورهای عربی و اسلامی گسترش داد.
اصول اندیشه سیاسی اخوان را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
- ارشاد، تبلیغ و سازندگی جامعه برای تأسیس حکومت اسلامی؛
- سیاست گام به گام و اتخاذ روشهای مسالمتآمیز در فعالیتهای سیاسی و در ارتباط با نظامهای حاکم؛
- تحزبگرایی و بهرهگیری از تشکیلات برای دستیابی به اهداف سیاسی؛
- کثرتگرایی و اعتقاد به دموکراسی در درون و بیرون سازمان اخوانالمسلمین؛
-تأکید بر مفهوم امت اسلامی در برابر ملت؛
-تعامل با فرقه های مسلمان و اجتناب از جدالها و درگیریهای فرقهای؛
- ضدیت با اسرائیل؛
-تعامل با فرقههای غیرمسلمان به ویژه قبطیها در داخل مصر؛
- حمایت از مقاومت فلسطین.
در سال ۲۰۱۱ میلادی در پی سرنگونی حسنی مبارک در مصر، این جماعت بهگونهای رسمیت یافته، فعالیتهای اجتماعی و سیاسی خود را آغاز کرد. در نخستین انتخابات ریاست جمهوری دموکراتیک در مصر که در سال ۲۰۱۲ میلادی برگزار شد، محمد مرسی رییس حزب آزادی و عدالت که یک حزب تاسیس شده توسط اخوان المسلمین بود، بر اساس آمار رسمی در رقابت با ژنرال احمد شفیق پیروز انتخابات گردید. پس از کودتای سال ۲۰۱۳ ارتش علیه دولت محمد مرسی و دستگیری تعداد زیادی از هواداران آن، حزب التجمع که یک حزب چپگرای مصری است، دادخواست انحلال جماعت اخوان را به دادگاه برد و در تاریخ ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۳ دادگاه، اخوانالمسلمین را ممنوعالفعالیت و تمامی اموال آن را مصادره کرد. دادگاه قاهره پس از جلسه اعلام کرد که فعالیت اخوان المسلمین از این پس غیرقانونی است و تمام اموال آن به نفع دولت ضبط میشود.
براساس رای دادگاه جنایی قاهره که هفته گذشته صادر شد، محمد مرسی رئیس جمهوری برکنارشده مصر و ۲ تن دیگر از متهمان پرونده جاسوسی برای قطر به حبس ابد محکوم شدند و حکم اعدام ۶ نفر از متهمان این پرونده که پیشتر برای تایید مفتی مصر فرستاده شده بود، پس از تایید مفتی، نهایی شد.
دادگاه جنایی قاهره همچنین محمد مرسی و ۷ تن دیگر از متهمان این پرونده را به اتهام سرقت اسناد امنیت ملی و فروش آن به شبکه الجزیره قطر به ۱۵ سال حبس محکوم کرد.
بر اساس اتهامات ادعایی، اشخاص مرتبط با این پرونده به درخواست پول برای فعالیت به نفع یک کشور بیگانه، ضرر رساندن به مصلحت مصر، شرکت در توافق جنایی برای ارتکاب جرم، تاسیس و هدایت گروه تروریستی بر خلاف قانون، دعوت به توقف اجرای قانون اساسی، جلوگیری از فعالیت نهادهای دولتی، تعدی به آزادی، وحدت ملی و اجتماعی مردم مصر با هدف تغییر نظام با استفاده از زور، اخلال در نظم عمومی و به مخاطره افکندن امنیت جامعه متهم هستند.
این در حالی بود که وزارت خارجه ترکیه با صدور بیانیه ای رسمی اعلام کرد: ما حکم زندان ابد صادر شده برای مرسی اولین رئیس جمهور منتخب زندانی شده مصر را محکوم می کنیم و در این خصوص ابراز نگرانی می کنیم. ما معتقدیم این حکم موجب ثبات و آسایش برای مصر نخواهد بود.
ترکیه و اخوان المسلمین
عمده ترین جریانی که سیاست ترکیه در حال حاضر به آن در خاورمیانه تکیه دارد، اخوان المسلمین است، جریانی که قدرت را در مصر از دست داده، حضورش در سوریه کم رنگ شده، در تونس از قدرت کنار رفته، در لیبی در کشمکش سیاسی است و خلاصه این که آرمان نهایی اش برای تصرف جهان عرب و کشورهای اسلامی در معرض تهدید قرار گرفته است. اکنون پیروزی حزب عدالت و توسعه در ترکیه جان تازه ای به این جریان داده تا بتواند برای ستاندن قدرت در کشورهای منطقه خیز بردارد.
بعضی کشورهای منطقه بر این باورند که نتایج انتخابات ترکیه به اخوان المسلمین این امکان را داده است تا بسیاری از امکاناتی که در منطقه از دست دادند را بازستانند به ویژه در مصر که با به قدرت رسیدن عبدالفتاح السیسی بسیاری از امکانات و نفوذ خود را در مصر از دست دادند.
هشام الحاجی، پژوهشگر سیاسی و رسانه ای می گوید: پیروزی اردوغان تاثیر معنوی بر جریان های اسلام گرای سیاسی به خصوص اخوانی ها در مصر گذاشته، همچنین حرکت النهضه اسلامی در تونس نیز توانسته جان تازه ای بگیرد و مشابه تجربه ترکیه را در کشورش دنبال کند.
بیشک الگوی ترکیه که هیئت حاکمه آن از چهرههای نزدیک به اخوان المسلمین محسوب میشوند نیز پیش روی اخوانیها قرار دارد. غرب به ویژه ایالات متحده تمایل بسیار دارد که ترکیه بر این جریان اثر گذاشته و سیاستهای اخوانیها را کنترل کند. به ویژه این که اعضای حزب عدالت و توسعه ترکیه در حقیقت خود را شاخهای از اخوان المسلمین میدانند. ترکیه نیز بیمیل نیست که به اخوانیها نزدیک شده و بر آنها اثر بگذارد.
اما در حال حاضر مصر از ترکیه انتظار دارد که اخوان المسلمین و اسلامگراها را از خاک این کشور اخراج کرده و هرگونه فعالیت علیه نظام مصر را متوقف کند اما ترکیه مطلقا در شرایط فعلی یا حتی در آینده این کار را انجام نمی دهد.
آینده روابط همگرایانه و یا واگرایانه مصر و ترکیه
آینده روابط مصر و ترکیه تحت تاثیر متغیرهایی مانند حاکمیت گروههای سیاسی، موضوع فلسطین و همچنین قدرت یابی طرفین است. بدین معنا که باید روی کار آمدن عوامل سیاسی را در روابط دخالت داد. بدین معنا اگر زمانی احزاب تندرو و یا پان عربیست ها در مصر حاکم گردند، ما کاهش سطح روابط طرفین خواهیم بود و یا اگر در ترکیه گروههای ناسیونالیست و ارتش حاکم گردد، ممکن است این همگرایی به واگرایی تبدیل شود و یا اگر نوع نگاهها و برداشت ها از موضوع فلسطین و رابطه با رژیم صهیونیستی فرق کند، روابط تحت تاثیر قرار گیرد. همچنین با توجه به اینکه ترکیه، مصر را رقیب بالقوه خود در منطقه می داند، هر گونه نشانه ای مبنی بر عهده گرفتن وظایف ترکیه توسط مصر ممکن است، بر روابط تاثیرگذار باشد. اما باید توجه داشت که همگرایی و واگرایی در روابط بین الملل، تحت تاثیر سه عامل، هویت و منفعت و امنیت قرار دارد، بدین معنا که اگر سویه های هویتی و سیاست های اعلامی و اعمالی به طوری باشد که افراد و کشورها ، از آن برداشت تصوری مثبت داشته باشند آنگاه کشورها به سمت همگرایی پیش می روند و در نتیجه امنیت و منفعتشان افزایش می یابد اما در غیر این صورت ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد و علاوه بر واگرایی به منازعه نیز کشیده شود.
نقش ایران در همگرایی و یا واگرایی ترکیه و مصر
ایران در معادله همکاری های مصر و ترکیه نقش اساسی دارد و به عنوان کشور تاثیرگذار مطرح است در عین حالی که یک رقیب منطقه ای برای آنان نیز مطرح می گردد. بدین معنا که دو تصور ایران به مثابه تهدید یا فرصت و تاثیرگذار از سویی بستگی به برداشت تصوری دو کشور از ایران و از سوی دیگر بستگی به سیاست های اعلامی و اعمالی ایران دارد. آنان اگر سیاست ها و موضع گیری ایران را همسو با منافع خود ببینند، به سیاست های همگرایی روی می آورند. همچنین ایران به عنوان یک قدرت منطقهای در آینده هم می تواند مطرح باشد، بدین معنا که بروز هر گونه اختلاف در روابط دو کشور، جذب و همراهی با ایران می تواند، وزنه ای در شکل گیری معادلات منطقه ای باشد.
نقش آمریکا در همگرایی و واگرایی ترکیه و مصر
نقش آمریکا در فرمول همکاریهای دو جانبه ترکیه و مصر پررنگ است. این کشور درصدد است تا با تشویق به گسترش همکاریها به نحوی به تقویت جبهه طرفدار خود کمک کند و از سوی دیگر با همکاری این کشورها و ایفای نقش نیابتی به آنها، بخشی از اهداف خود از جمله گسترش آرمانهای خاورمیانه بزرگ را محقق کند. این همان ایده باری بوزان در کاهش حضور مستقیم آمریکا در عرصه منطقه ای و بین المللی است. البته نباید کاملا با این تحلیل، سطح روابط دو کشور را به تئوری توطئه تقلیل دهیم، بلکه نیازهای اقتصادی و همکاریهای منطقه ای دو طرف بعلاوه جبر جغرافیایی از همکاریهای دو طرف است. هر چند که معتقدم با رشد اقتصادی مصر، ما شاهد یک سری دعوای درون گفتمانی بین این دو کشور خواهیم بود.