فرونشست زمین در تهران به موضوعی جدی بدل شده است که در سایه ادامه بیتوجهی مردم و مسئولان، پایتخت را در فروچاله هایش بلعیده و به فرار و تخلیه آن منجر می شود.
نشست
زمین، بحرانی که بعد از تولدش، هر روز نسبت به روز قبل تشدید شده و یکباره
با شکافتن و فرو ریختن سطح آن هرچه در بستر خود گنجانده در دل خود میبلعد
و آنچه که به یادگار برجای میگذارد تنها فرو چاله های عمیق و مرگ زمین
است که هم اینک این موضوع در پایتخت 90 برابر شرایط بحرانی است.
در
حال حاضر زمین در تهران روزانه یک میلیمتر و در سال 36 سانتی متر نشست می
کند و نشست زمین به معنی مرگ و نابودی غیرقابل بازگشت آن است.
طبق
گفته ی علی بیتاللهی مدیر بخش زلزله در مرکز تحقیقات ساختمان مسکن وزارت
راه و شهرسازی ،میزان نشست تهران از کل دنیا بیشتر است و پایتخت هم اینک
به سردمدار فرونشست زمین در کشور مبدل شده است.
این بحران لاعلاج
همچون بحران کم آبی ،با اینکه آثارش کاملاً مشهود و ملموس شده اما همچنان
به باور مسئولان و مردم نرسیده و در سایه پنهان کاری آنها هر روز جدی تر و
أسفبارتر می شود.
اما باید انصاف را رعایت کنیم ؛چرا که در یک برهه
زمانی با اعلام انتقال پایتخت، بحران نشست زمین نگرانیهایی را برای
مسئولان ایجاد کرده بود طوریکه مدتی این موضوع نقل محافل شد، اما مدت عمر
این حساسیت دوامی نداشته و هم اینک از یادها رخت بربسته است.
*منطقه 18 تهران حادترین وضعیت فرونشست زمین را دارد
با
اینکه در حال حاضر اغلب دشتهای کشور از جمله اصفهان، قزوین، تبریز،
ورامین، کرج، شهریار و رفسنجان با پدیده فرونشست زمین دست و پنجه نرم
میکنند اما دشت تهران وضعیت اسفبارتری نسبت به آنها در توصیف احوالات خود
به ثبت رسانده است.
علی بیتاللهی مدیر بخش زلزله در مرکز تحقیقات
ساختمان و مسکن وزارت راه شهرسازی در این باره میگوید: فرونشستها در
تهران و اراضی جنوب و جنوبغربی آن در حال رخ دادن است و مناطق 18 ، 17و 12
تهران بیشتر از سایر مناطق دچار عارضه فرونشست هستند که در این بین منطقه
18 حادترین وضعیت را به خود اختصاص داده است.
*نشست زمین یعنی مرگ آن؟
یک
دهه است که از بحران نشست زمین عبور کرده ایم و آنچه در این بین بر تأسف و
نگرانیهایمان میافزاید این است که با پیدایش این اتفاق دیگر راه علاج و
برگشتی وجود ندارد چراکه محمد درویش مدیر کل دفتر مشارکتهای مردمی سازمان
حفاظت محیط زیست در این باره معتقد است: زمینی که دچار نشست میشود زمین
مرده است و به قولی باید فاتحه آن زمین را خواند.
* دلایل پیدایش نشست زمین
دلاور
نجفی کارشناس محیط طبیعی محیط زیست در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی
باشگاه خبرنگاران جوان؛ درخصوص فرونشست زمین در تهران می گوید :فرو نشست
دشتهای کشور از مرحله هشدار عبور کرده و در این بین تهران وضعیت اسفبارتری
نسبت به سایر دشتها دارد.
نجفی در ادامه میگوید: برداشت بیرویه
آبهای زیرزمینی سطح ایستایی خاک را بهم زده با از بین بردن رفتن خلل و فرح
سازنده مخزن نگهداری آب در خاک، منجربه نابودی (مرگ) خاک ودر نهایت
فرونشست زمین میشود.
*تخت جمشید در فروچاله ها فرو میرود
فرونشست زمین فاجعه ای است که در سایه بی توجهی و پنهان کاری مسئولان و سد سازان نیز ایجاد شده است.
اخیرا
پدیده ویرانگر نشست زمین تا ورودی مشهورترین و پربازدیدترین کهن زادبوم
ایرانی، یعنی تخت جمشید هم رسیده و مسئولین این میراث جهانی مجبور شده اند
با تخلیه چند کامیون خاک، فعلا صورت مساله را پاک کنند! غافل از اینکه ننگ
با رنگ پاک نمی شود!
محمد درویش مدیر کل دفتر مشارکت های مردمی
سازمان حفاظت محیط زیست در خصوص نشست زمین در تخت جمشید معتقد است :ماجرا
این است که متاسفانه مرگ دشتی که تخت جمشید بر روی آن بنا شده، به دلیل
برداشتهای بیش از حد به بهانه خودکفایی در گندم، قطعی است و دیگر هیچ
نیرویی نمی تواند در برابر فرآیند ویرانگر نشست زمین بایستد.
وی
ادامه داد :آقایان باید آن زمان که تعداد سدهای حوضه آبخیز کر و سیوند را
سه برابر می کردند و علاوه بر درودزن، ملاصدرا و سیوند را هم ساختند و
بختگان را نابود کردند، به فکر این بحران می افتادند! آنها باید زمانی که
وسعت شالیکاری ها در کام فیروز از سی هزار هکتار به بیش از ۱۳۰ هزار هکتار
افزایش می یافت؛ در اندیشه این درد بی درمان فرو می رفتند!
درویش
بیان داشت :آنها باید وقتی به فکر می افتادند که ۲۵ سال با قرار گرفتن در
رکورد بزرگترین تولیدکننده گندم در بین ۳۱ استان کشور، خنده های مستانه
سرنمی داده و آن را نشانه مدیریت توانمند خود نمی پنداشتند!آنها باید آن
هنگام به فکر چاره جویی می افتادند که هنوز حدود سی هزار چاه غیر مجاز در
سطح استان حفر نشده بود!
مدیر کل دفتر مشارکت های مردمی سازمان
حفاظت محیط زیست معتقد است : آنها باید زمانی کمربندها را سفت می کردند که
هنوز رکورد نشست زمین در کره زمین که با ۳۶ سانتی متر در سال در اختیار
تهران بود، توسط دشت فسا به جهرم به میزان ۵۶ سانتی متر در سال، یعنی ۱۴۰
برابر شرایط بحرانی در جهان شکسته نمی شد!
درویش تصریح کرد: راست آن
است که بروز پدیده نشست زمین، نشانه فاجعه مدیریتی در بخش آب کشور است؛
زیرا برخی از مسئولان نخواستند یا نتوانستند به موقع بحران را هشدار داده و
ترمز توسعه ناپایدار را بکشند! حتی کاش به همین اندازه بسنده می کردند!
چرا که همچنان هم بر ساخت سدهای بیشتر و طرح های انتقال آب تاکید می کنند
تا همچنان بر طبل بیشتر وابستگی معیشتی به سرزمین کوبیده و روند بدهکاری
اکولوژیکی کشور از مرز ورشکستگی غیرقابل جبران هم عبور کند!
وی با
بیان اینکه سدسازها، تنها متهمان این فاجعه بزرگ نیستند، گفت : وزارت جهاد
کشاورزی هم مقصر است که تن به این بازی مرگبار داد و قواعد ویرانگرش را
پذیرفت؛ سازمان حفاظت محیط زیست هم مقصر است که چرا از اهرم های نظارتی
خویش استفاده نکرده و اخطار قانون اساسی نداد؟!
نمایندگان مجلس
شورای اسلامی هم مقصر هستند که نه تنها از قدرت خود برای مهار این بحران
سود نبردند، بلکه خود با وضع قوانین ضد محیط زیستی، سرعت این روند مرگبار
را شتاب بخشیدند، همانند قانونی که در سال ۱۳۸۹ تصویب کرده و دولت را
واداشتند تا برای چاه های غیرمجازی که پیش از سال ۸۵ حفر شده بودند، پروانه
قانونی صادر کند!
درویش تاکید کرد: استان فارس باید سریعا فرمان
تعطیلی هر نوع برداشت از سفره های آب را صادر کرده و میزان استحصال از
اندوخته های اندک موجودش را در حد بیست درصد کل ظرفیت سالانه کاهش دهد؛
استان فارس باید به سرعت با چرخش مدیریتی، در اندیشه رونق بخشیدن به کسب و
کارهایی برآید که به منابع آب و خاکش وابسته نباشند.
اینک البته
دیگر کار از کار گذشته و عاقبتی که امروز گریبان مردم دردمند میناب را
گرفته و پیشروی فروچاله ها از دشت های مجاور و مناطق اطراف چلوگاومیشی به
درون خانه های مسکونی در مرکز شهر نزدیک شده؛ فرجام نامیمون آنهایی است که
بی مهابای فرداها، با افتخار به تداوم کاشت محصولات پرمصرف در ایران مرکزی
ادامه دادند و متاسفانه ادامه هم می دهند!
*پرسش اصلی و راه چاره چیست؟
چرا
به سرعت نمی ایستیم، از بزرگراه خارج نشده و دور نمی زنیم؟! چرا همچنان
فکر می کنیم با کاهش سرعت می توانیم خطر را مدیریت کنیم! در حالیکه اینک بر
همه روشن شده که بیش از نیم قرن است در مسیری اشتباه بر پدال گاز فشار
آورده ایم!
شجاعت مدیریتی این نیست که همیشه سرنیزه بیاویزیم و بر
طبل جنگ بکوبیم؛ گاه شجاع ترین مدیران آنهایی هستند که بپذیرند اشتباه
کرده، از مردم خویش عذرخواهی کنند و با تقویت سرمایه اجتماعی، بکوشند درایت
مدارانه، مشکلات را مهار کنند.
برداشت بیرویه آب به نابود ساختن
خاک و مرگ آن انجامیده و متأسفانه این اتفاق قابل درمان نیست و تنها راه
چاره به گفته احمدصادقی رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران،
کنترل آبهای زیرزمینی در جهت ممانعت از توسعه نشست زمین است.
مدیر
کل دفتر مشارکتهای مردمی نیز در این خصوص معتقد است: برای آنکه بیشتر از
این دچار بحران نشویم باید دست از کشاورزی ناپایدار، حفر چاههای غیر مجاز و
احداث سد برداریم.
درویش در این خصوص می گوید: بازار استحصال انرژی
های نو، بازاری با یک میلیون شغل جدید است؛ افزون بر آن، حوزه بومگردی و
گردشگری تاریخی و فرهنگی هم از چنین پتانسیلی برخوردار است. حتی مدارس
طبیعت می توانند دورنمای ایجاد ۲۰۰ هزار شغل را در کشور بیافرینند.