جنبش حماس تلاش میکند از آرامشی که در روابطش با مصر به وجود آمده است به عنوان کانالی برای ارتباط گرفتن با عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس استفاده کند.
این روزها جنبش حماس چندان حال و روز خوبی ندارد. جنبشی که تا قبل از بهار
عربی خود را متحد ایران می دانست و همه جا وانمود می کرد، ایران تنها
پشتیبان اوست با آغاز انقلاب های عربی در سال 2011 ناگهان رنگ باخت و با به
قدرت رسیدن اخوان المسلمین در مصر رویه خود را کاملا عوض کرد. از آن جا که
جنبش حماس خود را شاخه فلسطینی سازمان جهانی اخوان المسلمین می داند، گمان
کرد به قدرت رسیدن اخوانی ها در مصر به این معنا است که جریان مادر به
قدرت رسیده و باید خود را به آن نزدیک کند. برای همین حماسی ها رویه دور
شدن از ایران و نزدیک شدن به مصر اخوانی و ترکیه و قطر (حامیان اصلی سازمان
جهانی اخوان المسلمین) را در دستور کار خود قرار دادند. با آغاز بحران
سوریه، حماس تصمیم گرفت که رسما رابطه خود را با ایران و سوریه متحول کند.
از آن جا که طرف های جنگ در سوریه اخوانی ها بودند و هسته اصلی مخالفان
سوری را اخوان المسلمین با حمایت ترکیه و قطر تشکیل می دادند، حماسی ها
میهمان نوازی سابق سوری ها را فراموش کردند و چنان در صف مخالفان اسد
ایستادند و در میدان نبرد علیه او جنگیدند که تمامی امکانات نظامی و
تسلیحاتی خود را در اختیار مخالفان قرار دادند. امکاناتی که ساخته و
پرداخته خودشان نبود بلکه از متحدانشان دریافت می کردند.
با سقوط
اخوان المسلمین در مصر و ایستادگی بشار اسد در برابر مخالفان که به دلیل
استفاده مفرط از خشونت همگی می رفتند به جمع تروریست های سوریه بپیوندند،
شمارش معکوس برای به نفس افتادن حماس و تحلیل توانایی هایش نیز آغاز شد.
حکومت جدید مصر که با حمایت عربستان سعودی و امارات متحده عربی، دو کشور
دشمن اخوان المسلمین، به قدرت رسیده بود روی خوشی به حماسی ها نشان نمی داد
و این مساله حماسی ها را که در غزه در تنگنای شدید محاصره اسرائیل بودند،
بیش از پیش آزار می داد. کار به جایی رسیده که اکنون نوار غزه دچار بحران
شدید انسانی – اقتصادی شده به گونه ای که سازمان ملل متحد نسبت به خالی از
سکنه شدن آن تا چند سال آینده هشدار داده است.
برای همین حماس چاره
ای ندید جز این که تغییر رویه دهد. اما به جای آن که به آغوش متحدهای سابق
خود برگردد و بابت اشتباهات گذشته اش ابراز ندامت کند، در جبهه مخالف
غلطید. خالد مشعل، دبیر دفتر سیاسی حماس که در قطر به سر می برد بارها از
سفر به ایران سرباز زد و به صراحت گفت در وضعیت فعلی که جهان عرب با ایران
رابطه خوبی ندارد، نمی خواهد به ایران برود و ترجیح می دهد با ایرانی ها در
کشور ثالثی دیدار کند. مساله ای که بارها از سوی ایرانی ها رد شده است. در
مقابل خالد مشعل بر رابطه با مصر عبدالفتاح السیسی و عربستان سعودی اصرار
دارد. تا کنون نیز دو بار هیئت هایی را برای مصالحه با عربستان به ریاض
فرستاده است. مشعل گمان می کند رابطه با ایران که اعراب سنی مذهب با آن
مشکل طایفه ای دارند برایش گران تمام می شود. برای همین به فکر احیای روابط
با مصر و عربستان افتاده است. حتی روزنامه العرب یک بار نوشت که او در
محفلی گفته است تا زمانی که بحران سوریه حل نشده و بشار اسد در قدرت است،
به صلاح نیست به ایران برویم و به آن نزدیک شویم.
از سوی دیگر جنبش
حماس تلاش می کند از آرامشی که در روابطش با مصر به وجود آمده است به عنوان
کانالی برای ارتباط گرفتن با عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج
فارس استفاده کند، به ویژه بعد از حمایت قدرتمند مالی و سیاسی ای که
کشورهای عضو شورای همکاری از قاهره داشته اند و بر روی آن به عنوان یک محور
مهم در پیمان عربی – اسلامی برای رویارویی با ایران حساب کرده اند. حالا
که رهبران عرب شورای همکاری یک به یک به مصر می روند تا با سرمایه گذاری
های اقتصادی خود در این کشور از امکانات ایدئولوژیک و معنوی آن به سود
منافع خود استفاده کنند، حماس به فکر افتاده از در دوستی با مصر و به دنبال
آن عربستان در آید شاید که در این گیر و دار چیزی هم نصیب آن شود. برای
همین از اخوان المسلمین تبری جسته است و وعده داده علیه تروریسم در کنار
مصر بجنگد. حالا که کشورهای عربی در نبود رهبر کاریزماتیک و موثری چون مصر
قدیم، مساله فلسطین را به دست فراموشی سپرده اند و زمام امور خود را به
عربستانی داده اند که تنها از دریچه تنگ طایفه ای به امور می نگرد، این
سوال به وجود می آید که حماس برای رسیدن به کدام آرمان و هدف می خواهد
امتیازهای کلان دهد و به دامان آل سعود بیفتد؟