۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۰
کد خبر: ۲۱۳۱۷
آیا از این پس باید سفارت‌های‌مان را هم به فروش برسانیم تا از شر آمریکا و دادگاه‌هایش در امان باشیم؟
 «رضا مشتاقی» در یادداشتی در وطن امروز نوشت: 
 
جناب آقای بعیدی‌نژاد، دیپلمات برجسته کشورمان و عضو ارشد هیات مذاکرات هسته‌ای در صفحه اینستاگرام‌شان در 5 بند توضیحاتی درباره دستبرد 2 میلیارد دلاری اخیر آمریکایی‌ها به اموال کشورمان داده‌اند. در هر 3 بند اول فرموده‌اند تقصیر از ایران و دولت قبل بوده که پول‌هایش را از دسترس آمریکا خارج نکرده، در بند چهارم گفته‌اند برای جلوگیری از صدور این حکم، اقدام سیاسی از دستمان برنمی‌آمد و در بند پنجم ابراز داشته‌اند این حکم را به رسمیت نمی‌شناسیم و حق خود برای بازگرداندن این اموال را محفوظ می‌دانیم. 

پ.ن اول: جناب بعیدی‌نژاد توضیح نداده‌اند آیا این اموالی که هر چند وقت یک بار چوب مصادره بر آن زده می‌شود، همگی اوراق قرضه و اموال خریداری شده توسط دولت نهم و دهم است؟ نفرموده‌اند مصادره اموال بنیاد علوی که از پیش از انقلاب در ملکیت دولت ایران بود چه حکمی دارد؟... نفرموده‌اند آیا دولت ایران زین پس باید تمام اموال خود در اقصی نقاط جهان را از ترس خیره‌چشمی آمریکایی‌ها و اعوان و انصارشان به فروش برساند و به داخل منتقل کند؟ 

جناب بعیدی‌نژاد قطعا فراموش نکرده‌اند پاییز 85 با حکم دادگاه ایتالیایی متعاقب شکایت یهودیانی که مدعی بودند اقوام‌شان توسط حزب‌الله لبنان کشته شده‌اند، اموال سفارت ایران در رم توقیف شد... اگر چه با تلاش‌های تیم وکلای وزارت امور خارجه از سفارت ایران رفع توقیف شد اما آیا از این پس باید سفارت‌های‌مان را هم به فروش برسانیم تا از شر آمریکا و دادگاه‌هایش در امان باشیم؟ ایشان در این باره که آیا اقدام حقوقی مناسب در دعوای مطروحه در دیوانعالی آمریکا صورت گرفته است یا نه نیز توضیح نداده‌اند... نیز توضیح نداده‌اند از چه راهی و چگونه قرار است این 2 میلیارد دلار و دیگر اموال مصادره شده را برگردانیم. بیان نفرمودند دیوانعالی آمریکا مستند به کدام دلیل، ایران را به دلیل انفجار مقر آمریکایی‌ها در لبنان محکوم کرده است... 

پ.ن دوم: از نکات مثبت نوشته ایشان اما یکی این است که آمریکا را به عنوان دولت متخاصم شناسایی کرده‌اند. 

پ.ن سوم: با خواندن بندهای اول تا سوم، ناخودآگاه یاد آن حکایت قدیمی افتادم که «الاغ کشاورزی را دزد برد.همسایه‌هایش جمع شدند که «مقصر زنت است که در طویله را نبسته»، «مقصر پسر توست که نگهبانی نداده»، «مقصر تویی که دیوار خانه را کوتاه ساخته‌ای».... کشاورز به فریاد آمد که «با این حساب، همه گناهکار و مقصرند، الا دزد»...».
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر