اسرائیل در یک دهه اخیر از سه اقدام برای مقابله با ایران استفاده کرد.
اسرائیل از همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی به دنبال ضربه زدن به منافع ملی و جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا بود و در این مسیر هر اقدامی را انجام داده است.
ارتش اسرائیل که بارها حد فاصل سال های 1948 تا 1973 بر ارتش های مهم اتحادیه عرب پیروز شده بود، خود را در منطقه بی رقیب می دانست و با امضا معاهده صلح "کمپ دیوید" به دنبال گسترش سرزمین های اشغالی بود.
اما با پیروزی گفتمان انقلاب اسلامی در سال 1979 میلادی و ایجاد جنبش های مردم نهاد ضد اسرائیلی در کشور ، گروه های مقاومت از ایران اسلامی الگوی معنوی گرفتند و اعتماد به نفس خود را بازیافتند و توانستند در قرن 21 بارها ارتش اسرائیل را شکست دهند .
مقامات "تل آویو" که در جنگ سخت از رهپویان جمهوری اسلامی ایران شکست خورده بودند ، به طور کلی سه استراتژی را برای خود تعریف کردند که تضعیف مقاومت اسلامی لبنان و فلسطین، اختلاف افکنی بین ایران و کشورهای عربی و به خصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس و ایجاد جنگ داخلی در کشور همپیمان ایران (یعنی سوریه) از جمله آن بود.
***استراتژی اول: تضعیف مقاومت اسلامی فلسطین و لبنان
اسرائیل در یک دهه اخیر تلاش کرده تا با ایجاد یک جنگ سخت ، گروه های مقاومت اسلامی در منطقه را از بین ببرد که تاکنون این راهبرد شکست خورده است. جنگ 33 روزه جولای و آگوست 2006 نشان داد که دیگر "دکترین تحمیل خواسته" یا "سرزمین های سوخته" ارتش اسرائیل موثر نیست و تیپ زرهی نخبه رژیم صهیونیستی به نام "گولانی" با انبوهی از گروه های مقاومتی باید نبرد کنند که دارای انواع موشک های ضد زره و سطح به سطح هستند و این موضوع هم در اطراف "غزه" و هم در "جنوب لبنان" به خوبی اثبات شد.
فلسطین هم در جنگ با اسرائیل به موفقیت های مهمی دست پیدا کرد که مهمترین آن در جنگ تابستان سال 2014 بود که علاوه بر اینکه ارتش اسرائیل در نبرد زمینی شکست خورد، هزاران موشک به سمت سرزمین های اشغالی همجوار با غزه شلیک شد.
پس از وقوع جنگ 33 روزه با حزبالله در حقیقت اولین جنگ نامتقارن با اسرائیل صورت گرفت که یک فراز بسیار تعیین کننده درتاریخ مقاومت محسوب میشود و پس از آن ظهور جریان بیداری اسلامی در منطقه، رژیم صهیونیستی را با فضای دینامیکی جدیدی مواجه ساخت.
از این زمان به بعد اتفاق راهبردی تری رخ داد که میتوان آن را به انجام عملیات معکوس تعبیر نمود؛ جریان مقاومت که در حال توسعه قلمرو گفتمانی جدید بود، فضا را از جریانات ارتجاع عربی گرفت و یک جنبش سراسری در منطقه ایجاد کرد.
** اختلاف افکنی بین ایران و کشورهای عربی
مقامات "تل آویو" تمام تلاش خود را می کنند تا بین ایران و کشورهای عربی فاصله بیندازند که یکی از سناریوهای آن ها دوستی با عربستان سعودی است که البته در قطع رابطه اخیر رژیم سعودی با ایران، اسرائیل نقش تاثیر گذاری داشت.
پس از سقوط صدام و تحولات مصر، پادشاهی عربستان سعودی دارای اعتماد به نفس بیشتری شد و با جا به جایی نسلی در هیات حاکمه، تفکرات نوینی در دستگاه حکومتی به وجود آورد و از حالت انفعالی به حالت مهندسی شده و دینامیک تغییر یافت تا جایی که اکنون به مثابه یک بازیگر مخرب در منطقه، دو مقوله مهم "ایرانهراسی" و "شیعههراسی" را در سرلوحه امور خود قرار داده است.
در این راستا یکی از اقدامات قابل توجه رژیم سعودی تاسیس مدرسه مدینه با گرایشات سلفی و تکفیری در مقابل "مدرسه الازهر" بوده که دارای گرایش معتدلتر و "گفتمان هژمونیک" میباشد.
در خصوص سیاستهای منطقهای و بینالمللی عربستان دو نوع تفکر وجود دارد: اول اینکه تصمیمات و سیاستهای منطقهای و بینالمللی عربستان کاملا در امتداد سیاستها و دیکته شده از سوی آمریکا است .
دومین نظریه این است که با توجه به برخی رویدادها عربستان میتواند کنشگر مستقلی باشد؛ ضمن اینکه توافق هستهای ایران و 6 قدرت جهانی به حس بیاعتمادی مشترک میان رهبران جوان و ماجرا جوی عربستان نسبت به آمریکا نیز دامن زده و مجموع این توافقات میتواند این احتمال را پدید آورد که عربستان و رژیم صهیونیستی با محوریت ضدیت با جمهوری اسلامی میتواند در نهایت به هم نزدیک شوند که این سناریو در حال پیگیری است.
**تضعیف کشورهای همپیمان ایران
سناریو دیگری که اسرائیل دنبال می کند این است که همپیمانان ایران همچون سوریه را در تنگناه قرار دهد و جنگ داخلی 5 سال اخیر نشان می دهد که اسرائیل و گروه های تکفیری در تعامل هستند.
دیدگاههای راهبردی پیرامون سوریه سه موضوع را دنبال مینماید: "ایران- سوریه"، "حزبالله- سوریه" و "پرونده فلسطین" در سوریه؛ ضمن اینکه در گذشتهای نه چندان دور ارتش قدرتمند سوریه یکی از تهدیدات رژیم صهیونیستی بود که اکنون از نظر مقامات اطلاعاتی اسرائیل دیگر تهدیدی محسوب نمیشود.
"یوسی کوهن" رئیس دستگاه اطلاعاتی اسرائیل در این زمینه اظهار داشت: کشوری نیست که اسرائیل بتواند با آن جنگی تمام عیار را شروع کند. چیزی به نام ارتش سوریه دیگر در عمل وجود ندارد، اردنی ها نیز با ما نخواهند جنگید و حزب الله لبنان نیز تانک ندارد؛ ضمن آنکه با مصر هم توافق صلح امضا کرده ایم که امیدوارم به ثبات منجر شود.
در مجموع اسرائیل به دنبال بی ثبات کردن اطراف ایران است که البته تمام طرح هایش با شکست مواجه شده و گروه مقاومت بزرگی همچون حزب الله را در نزدیکی سرزمین های اشغالی می بیند که در صورت بروز درگیری هزاران موشک به "تل آویو" و "حیفا" شلیک خواهند کرد.