باید بپذیریم که برعکس باور اشتباه بسیاری از مردم، دنیا برای ما مجموعه ای بی معنا از میلیاردها واقعیت حاضر در فضای مجازی نیست، بلکه گستره ای از معنا و مفهوم است که برای و به دست انسان های مثل ما با بدن ها، احساسات، علایق، اهداف و امیال سامان داده شده است.
بدن و احساسات هر فردی، نقشی اساسی و حیاتی در زندگی وی دارد. بدون این دو، درک میزان اهمیت مسائل مختلف، درک از واقعیت و میزان آن، اعتماد به دیگران، متعهد بودن و رفتارهای مشابه غیرممکن می شود. باور این نکته که تمام موارد ذکر شده بدون در نظر گرفتن بعد جسمانی انسان قابل انجام است، ما را به اشتباه می اندازد. اشتباه دیگر خوشحالی و حس رضایت ناشی از فرصتی است که رسانه های جمعی نوین به خصوص شبکه جهانی اینترنت در اختیار ما قرار می دهد تا به واسطه آن تا به افرادی بی جسم و به اذهان مستقل از بدنهایمان که همه جا حاضر هستند، تبدیل شده و بدن های آسیب پذیر و مکان مندمان را پشت سر بگذاریم.
مایکل درتوزس مسئول آزمایشگاه علوم کامپیوتر MIT معتقد است همه ما دوست داریم ماشینی داشته باشیم که علایق ما را بداند و وقتی چیزی به آن می گوییم، متوجه منظورمان بشود و بتواند در اطلاعات شخصی ما یا وب را بگردد؛ اما هنوز چنین چیزی در این سطح نداریم.
شکست پروژه هوش مصنوعی و عملکرد ضعیف سیستم های آن برای تحلیل نظام نحوی زبان جهت بازیافت اطلاعات نیز این امر را به اثبات رسانده است. ما اگر بخواهیم از بعد جسمانی و بدن خود را برای زندگی نامحدود در فضای مجازی چشم پوشی کنیم، باید بپذیریم بدست آوردن بسیاری از اطلاعات برای ما غیرممکن است.
به عبارتی از آنجا که موتورهای جستجوگر به معنای درخواست شما توجهی نمی کنند و فقط به صورت آن می پردازد، در بهترین حالت، فقط درصد کمی از صفحه های مربوط به نیاز کاربر در وب را پیدا می کنند. بهترین مثال در این زمینه جنگ طراحان موتورهای جتسجو و هرزنامه نویسانی است که می خواهند اطلاعات نامربوطی را به جای اطلاعاتی که کاربران به دنبالش هستند، بگذارند.
طراحان وب سایت ها می خواهند احتمال پیدا شدن سایت هایشان برای کاربرانی که به دنبال نوع خاصی از مطالب هستند، بیشتر شود. در این خصوص، سرویس هایی هستند که به سازندگان سایت ها می گویند چگونه مطالب مورد نیاز خود را در سایت هایشان بارگذاری کنند تا به واسطه آن، به ذهن مصنوعی موتورهای جستجوگر جهت دهی کنند. این سرویس ها روش های مختلفی را پیشنهاد می کنند که عمومی ترین آنها روش «تکرار کلیدواژه» است. در این روش صفحه های زیادی که فقط همان کلیدواژه را دارند به وب سایت اضافه می شوند، تا احتمال پیدا شدن سایت در موتورهای جتستجوگر که تعداد تکرار کلمات را می شمرند، بیشتر شود.
در مقابله با این روش، اکنون طراحان موتورهای جستجو طوری برنامه ریزی کرده اند که موتورهای جستجو از کلیدواژه هایی که خود سازنده سایت انتخابشان کرده صرف نظر کنند. با این وجود، این روش (انتخاب کلید واژه ها توسط سازنده سایت) هنوز یکی از موفق ترین روش های نحوی فهم محتوای یک سند و یا سایت است.
هرزنامه نویسان نیز کلیدواژه ها را در عباراتی جای می دهند که از نظر گرامری درست ولی بی معنا هستند. مثال مشهور از زبان شناسی چنین جمله هایی جمله "ایده های بی رنگ سبز عصبانی میخوابند" است. طراحان سعی می کنند با این کارها موتورهای جستجو را تحت تأثیر قرار دهند و موتورهای جستجوگر سعی میکنند تحت تأثیر طراحان قرار نگیرند. این نزاع جالبی است که میتوان در مورد آن مقاله ها و کتاب ها نوشت. اما نتیجه ساده است: شما می توانید به موتور جستجوگر کلک بزنید، چون ماشین نحوی است که فهم بشری ندارد و راهی به درک معنا ندارد.
انسانی که دارای قدرت تحلیل است و معنای نحوی و ساختاری جملات را درک می کند، با جمله های گرامری بی معنا به اشتباه نخواهند افتاد، اما بدیهی است که احتمال اشتباه موتور جستجوگر که فقط میتواند از معیارهای صوری برای پیدا کردن محتوا کمک بگیرد، بالا است. باید بپذیریم برای کاهش اشتباهات ماشینی و رسیدن به نتیجه مطلوب، خود انسان باید در جستجو نقش داشته باشد. گوردون ریوز پیش بینی می کند، به زودی گروه جدیدی از واسطه ای حرفه ای (بین انسان و کامپیوتر) به وجود می آیند که معنا را می فهمند و فهم مشترک بشری را درک می کنند. آنها می توانند کاستی های موتورهای جستجو را جبران و دست هرزه نویسان را کوتاه کنند. این واسطه ها در بعضی حوزه های خاص متخصص خواهد شد و مثل کتاب داران قدیم خواهند توانست از بین تمام مطالبی که موتورهای جستجوگر پیدا کرده اند، مطالب مربوط را انتخاب کنند.
انسان های متجسد را به واسطه قدرت فهمی که دارند، نمی توان از دور خارج کرد؛ بلکه روش صحیح آن است که رابطه همزیستانه ای بین انسان ها با ماشین های بی جسم برقرار شود. وقتی اولین بار موتورهای جستجو به وجود آمدند از آنها به خاطر کاری که انسان ها نمی توانستند آن را انجام دهند، استقبال شد: همان اول پیدایش از نرم افزارهای واسطه برای پیدا و فهرست کردن سایت ها استفاده کردند فقط با نوشتن یک کلمه در کمترین زمان، دورترین صفحه مرتبط به آن کلمه را هم پیدا می کردند. اما با رشد صفحات بارگزاری شده در وب این ویژگی موتورهای جستجو کم رنگ شده است. هم اکنون تعداد بالایی صفحه در محیط اینترنت وجود دارد و هر روز بر شمار آن افزوده می شود. همانطور که گفته شد بیشتر طراحان موتورهای جستجو فهمیده اند که راه حل این مشکل فقط فهرست کردن صفحه های بیشتر نیست. به جای این، آنها تصمیم گرفتند به منبعی اعتماد کنند که زمانی اصلا به کار نمی آمد؛ یعنی قضاوت بشری!
بنابراین،باید بپذیریم که برعکس باور اشتباه بسیاری از مردم، دنیا برای ما مجموعه ای بی معنا از میلیاردها واقعیت حاضر در فضای مجازی نیست، بلکه گستره ای از معنا و مفهوم است که برای و به دست انسان های مثل ما با بدن ها، احساسات، علایق، اهداف و امیال سامان داده شده است. یک مساله مسلم است، با گسترده شدن محیط وب، کاربران اینترنتی که بدن هایشان را نادیده می گیرند و به ذهن مصنوعی موتورهای جستجوگر اکتفا می کنند، باید از جستجوی خروارها آشغال به امید پیدا کردن اطلاعاتی که دنبالش هستند دست بکشند.