پایگاه خبری ای بی سی در مقالهای نوشت: عربستان سعودی و ایران دو طرف متفاوت مرزبندی سنی و شیعه قرار دارند که خاورمیانه را چند پاره میکند. عربستان سعودی عمدتا سنی است و ایران به طور گستردهای از شیعیان تشکیل شده و هر دو این کشورها اشتیاق دارند تا رهبر منطقهیی شوند.
به لحاظ نژادی کشور ایران را ایرانیان و عربستان سعودی را اعراب تشکیل میدهند. این دو کشور توسط خلیج فارس در شرق و عراق در غرب جدا شدهاند. در بیشتر قرن بیستم آنها رقیب یکدیگر بودهاند اما تا این اواخر این رقابت بر دستور کار منطقهیی استوار نبود. با این حال چه زمانی این موضوع اهمیت پیدا کرد؟
چارلز تریپ، استاد سیاستهای خاورمیانه در دانشکده مطالعات آفریقایی و خاوری دانشگاه لندن و نویسنده کتاب "روابط ایران – عربستان و نظم منطقهیی" میگوید این رقابت پس از جنگ جهانی دوم به طور فزایندهای اهمیت یافت.
او ادامه داد: بخشی از آن رقابت ژئوپولتیکی است. این دو کشور دو قدرت در یک مسیر مشابه هستند و آنها دو قدرت تولید کننده نفت بزرگ هستند. آنها تفسیرهای متفاوتی از اسلام دارند و هردوی آنها حکومت خود را با مراجعه به تفسیر خود از اسلام توجیه میکنند. بنابراین یک ترکیب عجولانهای برای رقابت در آن منطقه وجود دارد.
ایران جایگاه یکی از کهنترین تمدنهای ادامهدار در زمین است. با وجود این که ایران از سوی یونانیان، اعراب و ترکها در طول قرنها مورد تهاجم قرار گرفت، این کشور همواره هویت ملیاش را حفظ کرده است و برخلاف همسایگانش ایران هرگز توسط قدرتهای غربی مستعمره نشد که منشا غرور ملی محسوب میشود.
سیمون مابون، مدرس روابط بینالملل در دانشگاه لنکستر و نویسنده کتاب "عربستان سعودی و ایران: رقابت نرم در خاورمیانه" میگوید ایرانیان کشور خود را آزاد از استعمار میدانند. این ایده که مرزهای ایران با وجود قرنها تقابل با همسایگان از طریق جنگها، پیروزیها و تهدیدها شکل گرفته است منشا واقعی غرور برای ایرانیان به شمار میرود.
وی ادامه داد: با توجه به این که عربستان سعودی در سال 1932 شکل گرفت، سعودیها ادعای مشابه کشور آزاد بودن را ندارند. استقلال این کشور از طریق پیروزی نظامی به دست آمد. آل سعود با کمک بریتانیا و هم پیمانی وهابیها توانست تا از دل شبکه قبیلهگرایی شبه جزیره عرب کشوری را تشکیل دهد.
در سال 1951 دولت ایران که به طور دموکراتیکی انتخاب شده بود، صنعت نفت ایران که مالکیت آن بر عهده بریتانیا بود را ملی و شاه را از اخراج کرد. این دولت در کودتای سازمان سیا آمریکا در سال 1953 سرنگون شد و شاه به قدرت بازگشت.
ایران تا سال 1979 در کنار عربستان سعودی متحد اصلی آمریکا در خاورمیانه بود. با این حال طبقه گفته تریپ سلسله مراتبی وجود داشت و ایران در راس آن بود.
تریپ میگوید: اگرچه عربستان سعودی در باورهای ضد کمونیستی شاه ایران سهیم بود اما میتوان استدلال کرد که عربستان از این که در موقعیتی پایینتر قرار داشت راضی نبود. حتی زمانی که آنها متحد ایالات متحده بودند یک نارضایتی رو به افزایش وجود داشت زیرا آنها مثل شاه جدی گرفته نمیشدند.
با انقلاب ایران در سال 1979 شاه و رژیمش کنار گذاشته شدند. این انقلاب منجر به بازگشت آیت الله خمینی، رهبر مخالف در تبعید به کشور و تاسیس جمهوری اسلامی ایران شد. این حادثهای بود که به طور کامل سیاستهای خاورمیانه را باز تعریف کرد.
تریپ درباره انقلاب ایران میگوید: مشخصا برای کشورهای کوچک و ضعیت عرب در خلیج فارس این انقلاب عمیقا تهدید محسوب میشد. این تهدید در دو سطح وجود داشت. یکی این که چون آنها همواره احساس میکردهاند که ایران کشور بسیار قدرتمند و دارای ارتش قدرتمندی بود و جاهطلبیهای زیادی در سراسر خلیج فارس دارد و دوم این که آن کشورهای کوچک عربی از جمله عربستان سعودی دارای سیستم پادشاهی هستند که در سبکی شبیه حکومت شاه مستبدانه به اداره کشور میپردازند. آنها احساس می کردند که هدف شعارهای ایران قرار گرفتهاند. آیت الله خمینی، رهبر معظم ایران یک دستورالعمل بسیار شفاف از شیعه را در سیاست خارجیاش تشریح کرد.
سیمون مابون میگوید: آیت الله خمینی با حمایت از ستمدیدگان میراثی از شیعه را برجای گذاشت که علیه وضعیت موجود در منطقه بود.
او اضافه کرد: این نگرش تنشهای زیادی را در منطقه به وجود آورد. برای این که ایران این کشور گسترده با ثروت و جمعیت انبوه از شیعیان سراسر دنیا حمایت میکند.
یک سال پس از انقلاب در ایران در 22 دسامبر 1980 عراق به ایران حمله کرد و جنگ عراق – ایران آغاز شد. انگیزه این اقدام عراق ترس از این بود که انقلاب اسلامی ایرانی ممکن است شورشهایی را در میان اکثریت شیعیان ستمدیده در عراق با الهام از این انقلاب به وجود آورد و همچنین آرزوی عراق برای تسلط بر خلیج فارس محقق میشد. این جنگ 8 سال طول کشید و منجر به کشته و زخمی شدن صدها هزار نفر شد.
تریپ میگوید: عربستان سعودی توسط آل سعود اما در اتحاد با اسلامگرایان وهابی بسیار متعصب و افراطی شکل گرفت. موجودیت عربستان سعودی تا حدی در نتیجه تفسیر بسیار افراطی و رادیکال از اسلام بود.
وی اضافه کرد: در حالی که عربستان سعودی ثروتمندتر میشد، برخی از حاکمان آن بخشی از ماموریت خود را گسترش نسخه اسلام رادیکال به دیگر نقاط جهان میدانستند.
پس از سال 1979 عربستان سعودی متحد اصلی آمریکا در منطقه شد و از حمایت نظامی آمریکاییها برخوردار شد. این موضوع درها را برای امکان شکلگیری یک عربستان سعودی مجهز باز کرد.
تریپ میگوید: در سال 1990 زمانی که عراق به کویت حمله کرد با وجود این تقویت تجهیزات نظامی عربستان که برای مدت یک دهه ادامه داشت، آنها مجبور شدند تا از ایالات متحده بخواهند تا از پیشروی عراق جلوگیری کند. پس از حادثه یازدهم سپتامبر آمریکا مستقیما در منطقه در گیر شد. ابتدا طالبان در افغانستان را سرنگون و سپس به عراق حمله کرد. این مداخله به طور کامل توازن قدرت را در خاورمیانه تغییر داد و این تغییر کاملا مورد علاقه ایران بود.
تریپ در این باره گفت: آمریکا طالبان افغانستان را سرنگون کرد که دشمن قسم خورده ایران محسوب میشد. بعد در سال 2003 ایالات متحده و متحدانش صدام حسین را سرنگون کردند. بنابراین پارادکسی بوجود آمد و اثرات حمله آمریکا و اشغال عراق منحرف شد و منجر به تقویت ایران در منطقه و مشخصا تقویت این کشور در عراق شد.
بهار عربی که در 18 دسامبر 2010 در تونس آغاز شد، منجر به بیثباتی در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا گشت و امروز شاهد ناآرامی سیاسی در عراق، سوریه، یمن، بحرین و لبنان هستیم. به نظر میرسد ایران و عربستان سعودی در همه این مناقشات درگیر باشند.
مابون میگوید: در سوریه شاهد آغاز شورشها بودیم و ایرانیان نگران بودند که متحدشان بشار اسد ممکن است سرنگون شود. سعودیها این را فرصتی برای بازگرداندن سوریه به جهان عرب و کاهش نفوذ ایران و تضعیف حزب الله لبنان دانستند و در نتیجه شروع به حمایت از گروههای شورشی کردند.
او اضافه کرد: ایرانیان قصد عقبنشینی ندارند و به حمایت از بشار اسد ادامه میدهند. سعودیها نیز نمیخواهند وجهشان را تغییر دهند. ما شاهد یک جنگ نیابتی در فرمهای مختلف هستیم که این جنگ نیابتی ماهیت سیاستهای منطقهیی را شکل میدهد.
مابون میگوید: من فکر میکنم حل تنشهای بین این دو کشور در کاهش تنشهای منطقه ضروری باشد. توافق سال 2015 بین ایران و گروه 1+5 (ایالات متحده، بریتانیا، روسیه، فرانسه، چین و آلمان) همراه با اتحادیه اروپا به طور موثری به تحریمهای ایران خاتمه داد و آزادی سیاسی بیشتری را برای ایران به ارمغان آورد.
همانگونه که چارلز تریپ خاطرنشان میکند: این توافق ممکن است برای عربستان سعودی تهدیدی به شمار رود و سعودیها دیگر امتیاز دسترسی به ایالات متحده مانند قبل را نخواهند داشت.
وی اضافه کرد: ایران و عربستان ممکن است هرگز به یکدیگر اعتماد نکنند اما میتوانند با یکدیگر رابطه داشته باشند و اگر آنها در بخشهای خاصی رابطه برقرار کنند، بعد ممکن است این یک شروع باشد.