بحران آب در ایران، بیشتر ریشه در مدیریت آن دارد در حالیکه برخی مسأله آب را به جمعیت پیوند میزنند و سیاست افزایش جمعیت و به تعبیر بهتر جوان کردن جمعیت را متضاد با وضعیت آب در کشور میدانند.
تنش یا بحران آب، طبق تعریف جهانی به معنی عدم توان پاسخگویی منابع آب به تقاضای انسانی و زیستمحیطی است. بنا به استانداردهای سازمان ملل، با پایینتر آمدن ذخیره سرانه آب یک کشور از ۱۰۰۰ متر مکعب، زنگ خطر بحران آب به صدا درمیآید، که این رقم طبق گزارش فائو در ایران ۱۶۵۹ متر مکعب است، و این یعنی ذخایر آبی کشور در وضعیت نسبتا مطلوبی قرار دارد. (۱)
بحران آب، بیشتر از آنکه تابع میزان ذخایر آب باشد، به مدیریت آب بستگی دارد، چراکه کشوری مثل آلمان، با ذخیره ۱۳۲۶ متر مکعب، که بسیار کمتر از ذخایر ایران است، با یک مدیریت بهینه، کمبود آب ندارد. از ۴۲۴ میلیارد متر مکعب آب ورودی به کشور، ۲۹۴ میلیارد متر مکعب تبخیر شده، و فقط ۱۳۰ میلیارد متر مکعب از آن وارد چرخه بهرهبرداری انسان و طبیعت میشود که مهمترین علت این اتلاف، عدم توجه به آبخیزداری و شیوه غلط و منسوخ ذخیره آب در پشت سد است، زیرا در یک اقلیم گرم و خشک، نگهداری آب در برابر وزش باد و تابش آفتاب، باعث تبخیر و اتلاف آن میشود که متاسفانه این اتفاق در مسیر انتقال آب به مزارع کشاورزی از طریق بستر رودخانهها و زهکشیهای روباز توسط مدیران بخش آب تکرار میشود. مدیریت توزیع و نگهداری آب در کشور، همواره جمعیت، کشاورزی و اسراف در مصرف خانگی را عامل کمبود آب معرفی میکند، اما طبق گزارش مرکز تحقیقات استراتژیک مجلس، ۲۵ درصد از آب شهری، در شبکه توزیع هدر میرود، و اگر از اتلاف همین میزان جلوگیری شود، مشکلات این بخش حل میشود.
همانطور که دیده میشود بحران آب در ایران، بیشتر ریشه در مدیریت آن دارد. در حالیکه برخی مسأله آب را به جمعیت پیوند میزنند و سیاست افزایش جمعیت و به تعبیر دقیقتر، جوان کردن جمعیت را متضاد با وضعیت آب در کشور میدانند. همانطور که گفته شد ذخیره سرانه آب ایران، ۱۶۵۹ متر مکعب است. این در حالی است که طبق آمار بانک جهانی، کشورهایی مثل دانمارک، بلژیک و هلند، با ذخیره سرانه آبی در حدود یک-سوم ذخایر ایران و به ترتیب ۱۰۶۸، ۱۰۷۳ و ۶۵۴ متر مکعب، و نزدیک به شاخص بحران آب، سیاستهای افزایش جمعیت دارند و بخش عمدهای از صادراتشان مربوط به محصولات کشاورزی است. هند نیز، که سرانه ذخایر آب آن ۱۱۳۰ متر مکعب و در حد بحران است، تمایلی بر اتخاذ سیاست کنترل جمعیت ندارد.
بنابراین در مجموع باید گفت اولاً مسأله آب در ایران، بیشتر مربوط به شیوه مدیریت است تا ذخایر موجود. ثانیاً با ذخایر مشابه ایران یا کمتر از آن، کشورهای دیگر، سیاست افزایش جمعیت را اتخاذ کردهاند. لذا میتوان با ذخایر موجود و با بهبود مدیریت آب، سیاست جوان کردن جمعیت در ایران را به طور مؤثر پی گرفت.
وقتی سیاستهای جدید افزایش جمعیت با اظهارات مدیران آب مقایسه شود، آمارها نشان میدهد که بحران پیری جمعیت یک واقعیت عینی، و بحران آب یک فرافکنی مدیریتی است، بنا به گزارش سازمان ملل تا ۳۵ سال آینده، یکچهارم جمعیت ایران را سالمندان تشکیل خواهند داد، و سیاست افزایش جمعیت یک ضرورت علمی است، اما مشخص نیست که القای توهم کمبود آب، بر مبنای کدام چارچوب علمی مطرح میشود، در حالی که کشورهایی چون آلمان، هلند، بلژیک و دانمارک با وجود اینکه سرانه آب آنها بسیار پایینتر از ایران است، سیاست افزایش جمعیت پیش گرفتهاند.
۱ - Food and Agriculture Organization, AQUASTAT data