مدل موفق و چشمگیر صنایع نظامی که با حضور چنین عناصری به این درجه از شکوفایی رسیده است ما را به این نتیجه محتوم میرساند که چنین ذهنیتی و چنین افرادی در بطن امورات اقتصادی باید حضور داشته باشند.
یکی از اصولی که میتوان گفت طی 25 گذشته پس از پایان جنگ تحمیلی
مغفول مانده و به فراموشی سپرده شده است، مقاومسازی اقتصاد و به تعبیر
رهبر معظم انقلاب اقتصاد مقاومتی است. اقتصادی که اکنون دولتهای پس از
انقلاب وارث آن هستند، از دوران پهلوی آغاز و اکنون با تاثیر پذیری از
سیاستهای صندوق بینالمللی پول ادامه یافته است. نتیجه این سیاستها که
توسط بیش از 170 کشور دنیا در حال اجراست، چیزی بیش از افزایش فقرا و
بیکاران نیست. در کشور ما علت بیکاری و فقر عدم توجه به استقلال اقتصادی
است. از آنجا که چنین نتایجی حاصل از هجمه فرهنگ مصرفگرایی، اصالت
فردگرایی، رشد ثروتاندوزی و در نتیجه افزایش فاصله طبقاتی است، میتوان آن
را در چارچوب خطر «نفوذ اقتصادی» ارزیابی نمود که آشکارا برخلاف منافع ملی
است.
اقتصاد مقاومتی از منظر جهانبینیهای
گوناگون توسط کشورهای مختلف اجرا شده و هر کدام به تبع دیدگاهی که به آن
معتقدند، اقتصاد خود را در برابر همجههای خارجی مقاوم نمودهاند. آلمان،
اولین کشور سرمایهداری در زمینه صنایع ماشینی است که اگر بنا بود
سیاستهای آزادی مبادله و تجارت با خارج در آن اجرا و تداوم یابد، هرگز به
کشوری پیشرو در صنایع ماشینی تبدیل نمیگردید. «فردریک لیست» اقتصاد دان
آلمانی راهحلی برای اقتصاد اروپای پس از جنگ جهانی دوم ارائه کرد و به
کشورهای حوزه اروپا توصیه نمود از تولیدات داخلی حمایت نموده و ورود
کالاهای خارجی ممنوع گردد. در نتیجه عمل به توصیههای او بود که اکنون
آلمان به یکی از قطبهای اقتصادی اروپا و جهان تبدیل شده است. دیگر کشورهای
پیشرفته از جمله ژاپن و آمریکا نیز از این نسخه پیروی کرده و به نتایج
شگرفی دست یافتند. در همین راستا، کشورهای سوسیالیستی هم اقتصاد خود را
مقاوم کردهاند. کوبا و کرهشمالی با وجود تحریمهای کامل 50 ساله همچنان
پابرجا باقی ماندهاند و چنانچه به خارج متکی بودند بدون شک تاکنون سرنگون
شده بودند.
این دو نمونه از اقتصاد مقاومتی
سرمایهداری و سوسیالیستی نشان میدهد که تنها راه پیشرفت و ترقی اقتصادی،
اتکاء به نیروهای داخلی و توجه به ظرفیت درونی است. اما نمونه سوم، اقتصاد
مقاومتی است که الگویی ممتاز و مبتنی بر مبانی اسلامی میباشد و هیچ مشابهی
در هیچ کشوری ندارد. در اقتصاد سرمایهداری تاکید بر خامفروشی و واردات
مایحتاجی است که در داخل تولید نمیشود یعنی همان سبکی که علیرغم توصیههای
فراوان کارشناسان و مسئولین دلسوز انقلاب، هنوز ادامه دارد. تنها در سال
گذشته بیش از 170 میلیارد دلار کالا و خدمات وارد کشور شده و این در حالی
است که تحریمهای سنگینی بر کشور تحمیل شده بود.
مقابله
با «نفوذ اقتصادی» که با رویکرد تغییر فرهنگ و ذائقه اقتصادی به شدت و با
تمام قوا از سوی دشمن در حال عملیاتی شدن و پیادهسازی است، فقط و فقط با
راه حل «اقتصاد مقاومتی» ناظر به اجرای صحیح قانون اساسی، اندیشههای حضرت
امام(ره) و توجه تامّ به رهنمودهای مقام معظم رهبری قابل اجراست. فلسفه
سرمایهداری لیبرال نمیتواند ضامن اجرای اقتصاد مقاومتی باشد و اساساً
امکان تحقق آن از این مجرا وجود ندارد زیرا در سرمایهداری ماکیاولیستی،
هدف وسیله را توجیه می کند اما در اقتصاد اسلامی و مقاومتی، اقتصاد وسیله
است نه هدف. در اقتصاد سرمایهداری، هدف ارتقاء و رشد مالی با هر وسیلهای
حتی با نادیده گرفتن فقراست اما در اقتصاد اسلامی، هدف خداوند و جلب رضایت
اوست که در هیچیک از اقتصادهای سوسیالیستی و لیبرالیستی مابه ازاء ندارد.
در
قانون اساسی به صراحت آمده است که اقتصاد کشور از سه بخش دولتی، خصوصی و
تعاونی متشکل است و دو بخش دیگر باید مکمل بخش تعاونی باشند. اندیشههای
امام(ره) راه روشنی بر اساس فلسفه حیات بخش اسلامی ترسیم کرده است اما سوال
اینجاست که آیا از سیاستهای اقتصادی جاری کشور بوی معنویت به مشام میرسد
یا بوی لیبرالیسم و نفوذ اقتصادی غرب ؟ پاسخ متاسفانه به اندازه کافی گویا
و روشن است ! در مقام سخن، تجلیلها و تحلیلهای مختلفی و رنگارنگی از
اقتصاد مقاومتی میشود اما در عمل، صبغههای اقتصاد لیبرالی کاملاً قابل
مشاهده است.
پیادهکردن اقتصاد مقاومتی و جلوگیری
از نفوذ اقتصادی که امنیت غذایی و صنعتی کشور را نشانه گرفته، متوقف به
حضور مجریان و مسئولان از خودگذشته، فداکار و جهادی است. مدل موفق و چشمگیر
صنایع نظامی که با حضور چنین عناصری به این درجه از شکوفایی رسیده است ما
را به این نتیجه محتوم میرساند که چنین ذهنیتی و چنین افرادی در بطن
امورات اقتصادی باید حضور داشته باشند. رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار اخیر
خود با فرماندهان گردانهای بسیج بر این امر تصریح کرده و بر ضرورت
استفاده دولت از نیروی عظیم و آماده بسیج در مسائل اقتصادی تاکید نمودند.
برای تحقق این منویات، اجرای دو مورد ذیل ضروری به نظر میرسد:
1-
استفاده از نیروی بسیج که ارزشمندترین افراد این مرز و بوم هستند. کسی که
از بذل جان و مال خود دریغ ندارد در عالیترین حدّ خود شایسته حضور در
حساسترین نقاط و گردنههای نظام از جمله گردنه اقتصادی برای مسدود کردن
نفوذ اقتصادی است.
2- بهرهگیری از ظرفیت
رسانههایی که اکنون در اختیار اقتصاد مقاومتی نیستند میتواند نقشی برجسته
در اطلاعرسانی درباره ناکارآمدی سیاستهای فعلی داشته باشد. کاهش سود،
کار بر اساس اقتصاد تعاونی، ایجاد صنایع صنعتیکننده کشور توسط دولت، معرفی
عناصر فاسد و مخلّ اقتصاد که در مراکز حساس اقتصادی از جمله بانکها حضور
دارند، شناساندن افرادی که مخلصانه نقش رهبری در اقتصاد مقاومتی دارند به
آحاد مردم و رصد دائمی مسئولین متخلف و غافل از نفوذ اقتصادی و اقتصاد
مقاومتی، میتواند بخش مهمی از وظایف رسانهها در راستای مقاومسازی اقتصاد
باشد. متاسفانه دشمن با استفاده از غفلت و خواب سنگین برخی مسئولین
اینگونه تبلیغ میکند که ظرفیت کنونی جمهوری اسلامی همین است و بیش از این
نیست! و برای مأیوس کردن مردم از انقلاب، ضعفهای اقتصادی را به پای اصل
نظام مینویسند در حالی که دروغی رسواتر از این وجود ندارد. مبانی اقتصادی
قانون اساسی، اندیشههای امام(ره) و مدیران جهادی صنایع دفاعی ثابت میکند
نسخه بیماری اقتصاد در جای دیگری است و چنانچه به این مبانی عمل میکردیم و
از نیروهای دلسوز و انقلابی بهره میبردیم، هرگز به شرایط فعلی دچار
نمیشدیم. راه چاره، بازگشت به مبانی و جهانبینی ناب انقلابی و به کارگیری
نیروهای اصیل انقلاب است که خوشبختانه اکنون جمعیتی پرشمار از آنان،
مشتاقانه در رکاب انقلاب، مترصد ورود به میادین اقتصادی هستند و تکرار
پیروزیهای دفاع مقدس در عرصه اقتصادی بدون شک، در گرو رجوع و پایبندی به
آرمانهای انقلاب و ولایت مطلقه فقیه است.