محمد درویش در ارتباط با اهمیت مسائل زیست محیطی برای دولت یازدهم گفت: دولت یازدهم محیط زیستیترین دولت در ۱۰۰ سال اخیر ایران است، اما فقط در مقایسه با دولتهای دیگر میتوانیم؛ چنین نتیجهای را بگیریم، زیرا دولت آقای روحانی بسیاری از الزاماتی که یک دولت محیط زیستی باید داشته باشد را ندارد.
وی ادامه داد: دولتی که نام خود را دولت محیط زیست میگذارد باید بیشترین میزان توجهاش به اقتدار دستگاه متولی محیط زیست باشد؛ در حالی که سازمان حفاظت محیط زیست فقیرترین سازمان در کابینه ۲۵ عضویست. علاوه بر آن دولت محیط زیست باید به آموزش و پرورش فشار وارد کند تا به سرعت مدارس محیطزیستی تاسیس شود، این در حالی است که دولت وارد سومین سال فعالیت خودش شده است و هنوز حتی یک مدرسه محیط زیستی نیز راه نیفتاده است.
چشم اداره کل محیط زیست استانها به دست استانداریهاست
درویش با اشاره به اینکه دولت باید به اقتدار اداره کل محیط زیست استانها کمک کند، افزود: این در حالیست که اکنون مدیران کل ما در استانها چشمشان به استاندار است که بودجهشان را پرداخت کنند و در چنین شرایطی مشخص است که هیچ وقت نمیتوانند با اقتدار از ملاحظات زیست محیطی دفاع کنند، زیرا ممکن است این مساله به قطع شدن بودجهشان منتهی شود، در حالی که تا پیش از دولت نهم بودجه ادارات کل، ملی بود و به همین خاطر ادارات کل به راحتی میتوانستند از مسائل زیست محیطی در برابر توسعه بیرویه دفاع کنند.
مدیرکل آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست اظهار کرد: همه این موارد دست به دست هم میدهد تا اتفاقات ناگواری مانند احداث سد شفارود، سد خرسان، سد گتوند و دهها سد در حال ساخت دیگر رخ دهد.
وی در ارتباط با نتیجه مخالفتهای سازمان حفاظت محیط زیست با برخی پروژههای تخریبکننده محیط زیست، توضیح داد: سازمان حفاظت محیط زیست میگوید ما نسبت به احداث میانگذر ارومیه اعتراض داشتیم، اما حاصل آنچه چیزی شد؟ من نامهای محرمانه از رئیس وقت سازمان محیط زیست دیدم که صریحا در آن گفته بود سد گتوند نباید آبگیری شود اما نتیجه آنچه شد؟ در نهایت سد گتوند آبگیری شد و هیچ واکنشی هم از سازمان حفاظت محیط زیست دیده نشد.
هزینه تامین داروی سرطان در کشور ۶۰ برابر بودجه سازمان است
درویش با بیان اینکه هزینه تهیه داروی سرطان در کشور ۶۰ برابر بودجه سازمان حفاظت محیط زیست است؛ ادامه داد: ۱۰ هزار ۲۰۰ میلیارد تومان باید برای خرید داروی سرطان هزینه کنیم تا مشکل سرطان هموطنانمان حل شود؛ اما اقدامی نمیکنیم که آب و خاکمان سالم باشد تا مردم مریض نشوند؛ بلکه میگذاریم تا مردم مریض شوند و آن وقت این مقدار برای درمان هزینه کنیم. آیا این کار خردمندانه است؟
جنگ آب بین استانها راه افتادهاست
این فعال محیط زیست اظهار داشت: سازمان حفاظت محیط زیست خود نیز جایگاهش را باور ندارد و باور نمیکند که مطابق اصل ۵۰ قانون اساسی میتواند؛ وتوکننده باشد. اصل ۵۰ قانون اساسی میگوید؛ «فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است.» حال این سوال پیش میآید که آیا سازمان حفاظت محیط زیست چقدر توانسته از این اهرم قانونی خود استفاده کند؟ در دولت نیز وقتی مسالهای مطرح میشود، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست تنها ۱ رای دارد و اگر بقیه افراد موافق اجرای طرح باشند رای ایشان در نظر گرفته نمیشود؛ در غیر این صورت نباید چنین فجایعی در عسلویه اتفاق بیفتد و این گونه با بحران جنگ آب در یزد، اصفهان، چهار محال بختیار و خوزستان روبرو باشیم.
سازمان محیط زیست برای جلوگیری از خشک شدن ارومیه چه کرد؟!
وی ادامه داد: با وجود چنین اهرم قانونی نباید دریاچه ارومیه به اینجا برسد، در حالی که ۱۵ سال پیش معاون وقت منابع طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست آقای نجفی گفت که در صورت ادامه این روند دریاچه ارومیه ۱۵ سال دیگر خشک میشود. بنابراین سازمان محیط زیست که از ۱۵ سال پیش این مساله را میدانسته، چرا هیچ کاری انجام نداده و از ابزارهای قانونی خودش استفاده نکرده است؟ چرا سکوت کرده و اجازه داده است تا ۷۲ سد ساخته شود؟
محیط زیست فقیرترین کارمندان دولت را دارد
این مقام مسوول در سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به برخی نقطه ضعفهای این سازمان که مانع از اجرای صحیح وظایفش میشود، توضیح داد: سازمان حفاظت محیط زیست به دلیل فقر بنیادی که دارد و نوع نگاه معیشتی که به آن میشود، فقیرترین کارمندان دولت را دارد که متوسط حقوقشان کمتر از دومیلیون تومان است، در حالی که خط فقر بالای ۲ میلیون ۲۰۰ هزار تومان است. در چنین شرایطی پرسنل سازمان چگونه میتوانند به وظایف خود به درستی عمل کنند؟
درویش ادامه داد: کسی که مدیر سازمان حفاظت محیط زیست میشود، تامین نیازهای معیشتی پرسنل را باید در اولویت اقداماتش قرار دهد و بعد از آنها کار بخواهد، آموزشهای ضمن خدمت بدهد و کارکنانش را از نظر نرمافزاری ارتقا دهد؛ یک سازمان فربه و کند که بسیاری از نیروهای جذب شده آن فاقد معیارهای علمی و فنی بوده، مشخص است که نمیتواند مشکلات محیط زیستی کشور را حل کند و معلوم است که میشود به «محیط ایست» تبدیل میشود و نه محیط زیست و تنها هنرش این میشود که بگوید که چه کاری نباید انجام شود، زیرا ارائه گزینههای جایگزین نیاز به فکر، خرد و دانش دارد، اما دانش از سازمان محیط زیست گرفته شدهاست.
وی تصریح کرد: هر یک از پرسنل که دکتری میگیرد از سازمان میرود، زیرا با او به عنوان یک پژوهشگر رفتار نمیشود و حقوق چندانی نیز نمیگیرد. چرا باید اینگونه باشد که نیروهای ارزشمند سازمان بروند؟ چرا سازمان دیگر نمیتواند نیروهای ارزشمندی همچون «هنریک مجنونیان» یا «بیژن فرهنگ دره شوری» وبسیاری از بزرگانی که در سازمان حفاظت محیط زیست را دوباره داشته باشد؟