از همین رو بشر برای بدست آوردن ارزش های الهی و حقوق معنوی خویش، در برهه های مختلف بر آن شده است تا از لذتهای موقت و زودگذر خویش صرف نظر نماید و عزیزترینهای خود را در این راه به گرو بگذارد.
ملت شریف ایران نیز که سابقه مبارزاتی و عدالت محوری اش بر همگان واضح و آشکار است، در زمان رژیم خائن شاهنشاهی، جان خود را که از با ارزش ترین هدایای الهی به هر فردی است، در پیشگاه خداوند به قربانگاه فرستاد تا با قیام علیه یک حاکمیت جنایتکار، شرف و عزت خویش را بازستاندند.
قیام 17 شهریور و کشتاری که در سال 57 رخ
داد نمونه ای از حماسه آفرینی های ملت شریف ایران برای بدست آوردن جامعه ای
امن و الهی بود که دهها نفر در این راستا جان خود را تقدیم کردند.
در رمضان 57 بود که هیئت ها و نخبگان، اقدامات سیاسی خود را در حد وسیع تری آغاز کردند. در شهریور ماه آن سال تظاهرات عدیده ای در تهران و دیگر شهر های ایران اسلامی رخ داد که منجر به تسریع در تشکیل حکومت اسلامی تحت نظر حضرت امام خمینی (ره) و سقوط رژیم پهلوی شد که بی تردید می توان ادعا کرد؛ قیام 17 شهریور یکی از نقاط عطف مبارزات ملت ایران اسلامی علیه رژیم پهلوی است.
محمد رضا پهلوی حاکم غاصب آن زمان تظاهرات
مردم را به استهزاء می گرفت و با این کار مردم را در قیامشان مصمم تر می
کرد. بطوریکه در یکی از مصاحبه مطبوعاتی خود در 23 اردیبهشت 57 گفت:"این
شورش ها را دو گروه تجزیه طلبان و سیاسیون قدیمی رهبری می کنند تظاهرات
ضدمیهنی چند روز اخیر کار کسانی است که به سلامتی پیشهوری شراب می خورند و
با کسانی که می خواهند ایران را به ایرانستان تبدیل کنند و افراد این شورش
ها به عقاید بچه گانه، احمقانه، عجیب و غیرقابل درک مربوط می شوند."
اما او با گفتن این سخنان احمقانه خود تنها آتش خشم را در مردم شعله ورتر
می کرد. یکی از شراره های آتش این خشم را می توان در تظاهرات ضد رژیم پهلوی
در نماز عید فطر57 دید.
بعد از تظاهرات 13 شهریور سپهبد ناصر مقدم در رابطه با این اوضاع بحرانی به گفتگو با شاه می پردازد و با اشار به راهپیمایی های اخیر مردم و تبعات سوء ی که می تواند برای ارکان حاکمیت داشته باشد دستور حکومت نظامی را از شاه می گیرد.
با اعلام این حکومت نظامی که مردم از آن بی خبر بودند، تظاهرات 17 شهریور ماه معروف به "جمعه سیاه" آغاز می شود و صدها نفر که برای اعلام برائت از حاکمیت آن زمان به خیابانها آمده بودند با گشوده شدن آتش ساواک،به شهادت رسیدند.
قیام خونین 17شهریور نقطه ی آغازی شد برای
حرکت پرشورتر و پایداری بیشتر ملت ایران برای براندازی رژیم خائن و
جنایتکار پهلوی و شاهنشاهی.
حال با پرداختن به وقایع این روز از تاریخ ایران می توان آنچه را که باعث رخداد این آدینه سیاه شد پی گیری کرد:
بعد از آنکه تظاهرات 13 شهریور(عید فطر)تجربه ی موفقی ارزیابی شد،مردم
تصمیم گرفتند در روز دیگری به منظور برائت از دولت شریف امامی تظاهراتی
انجام دهند. شهید محلاتی در این ارتباط میگوید:"بعد از راهپیمایی عید فطر
به این نتیجه رسیدیم که این کار باید با نظم و ترتیبی ادامه
یابد، جلسهای گرفتیم و از صبح تا غروب دور هم بودیم و تصمیم
گرفتیم که روز پنجشنبه (16 شهریور) راهپیمایی کنیم."
آیتالله بهشتی نیز در جامعه روحانیت استدلال کرد که"بعد از
راهپیمایی عید فطر حالا که مردم آمدند نباید در این حرکت مردمی فترت
ایجاد شود" لذا از مردم برای راهپیمایی دعوت شد.
در روز 16 شهریور جمعیت از گوشه گوشه ی شهر
جاری می شود و مردم برای راهپیمایی حاضر می شوند. تظاهرات هایی که در
رمضان 57 و بعد از آ ن اتفاق افتاد برای رژیم بسیار سخت و شکننده بود. شاه
می پنداشت با تعویض آموزگار و سرکار آمدن شریف امامی که بیشتر اعضای او را
ساواک تشکیل می دادند و دادن برخی امتیازات، مردم را آرام خواهد کرد. ولی
سیر حوادث نشان می دهد که حرکت مردم رفته رفته پرشورتر و وسیع تر می گردید.
رژیم شاه بعد از راهپیمایی گسترده 16 شهریور تصمیم گرفت این حرکت ها را سرکوب کند. به روایت فریدون هویدا، اغلب فرماندهان نظامی پس از تظاهرات به شاه فشار آوردند که حکم حکومت نظامی را از او بگیرند. شریف امامی که پنداشته بود با تغییر تاریخ شاهنشاهی به هجری شمسی و بستن چند قمارخانه، مردم و رهبری نهضت را آرام خواهد کرد با دیدن این تظاهرات متوجه شد که در اشتباه است. به همین دلیل بلافاصله طی بیانیه ای اعلام کرد: "به منظور تامین آسایش عموم و جلوگیری از اقدامات خرابکارانه، دولت مقرر می دارد که تشکیل اجتماعات با اجازه ی شهربانی و فقط در محل هایی که موجب سد معبر نباشد آزاد است و مسئولان انتظامی باید از تشکیل اجتماعات بدون اجازه در معابر عمومی شدیدا جلوگیری نمایند.
بدیهی بود که اجتماعات در خیابانها و معابر عمومی شکل می گرفت. به این ترتیب دولت شریف امامی روی سخت گیری خود را به مردم نشان داد.
بعد از تظاهرات شهریور و ناکامی رژیم در مهار کردن جمعیت با نیروی پلیس در آن روز از شهریور ماه ساعت 20 شب اعضای شورای امنیت ملی جلسه ای تشکیل دادن و حکومت نظامی را از همان زمان آغاز کردند.
سردمداران رژیم از حرکت مردم چنان به وحشت افتاده بودند که جرات یک روز به تاخیر انداختن حکومت نظامی را نداشتند. لذا بعد از جلسه تصمیم گرفته شد که اعلام حکومت نظامی صبح گاه روز 17 شهریور از رادیو اعلام شود اما اکثر مردم از آن بی خبر بودند.
عده ای از مردم در راهپیمایی 16 شهریور فریاد می زدند: فردا صبح در میدان ژاله. ولی گفته شده که یک روحانی به نام علامه یحیی نوری که بطور انفرادی عمل می نمود مردم را برای راهپیمایی در روز 17 شهریور و برپایی نماز جمعه به امامت خود دعوت کرده است. لذا مردم در صبح روز 17 شهریور ماه بدون اطلاع از حکومت نظامی برای راهپیمایی به خیابانها می ریزند. و در حالی که در نزدیکی میدان کامیون های مملو از نظامیان را می بینند بی اعتنا به راه خود ادامه می دهند.
نزدیک ساعت 7.30 آن روز میدان و اطراف میدان پر از جمعیت می شود. فرماندهان نظامی به مردم هشدار می دهند که حکومت نظامی است و متفرق شوید. مردم به اطاعت از روحانیت به زمین می نشینند، ولی ظواهر امر نشان می داد که نیروهای نظامی قصد متفرق کردن مردم را ندارند بلکه درصدد زهر چشم گرفتن از مردم است. راه عبور را از چهار طرف بر روی مردم می بندند و ناگهان صدای رگبار بلند می شود. در مدت چند ثانیه صدهانفر جان خود را از دست می دهند و مردم مجروهان و شهیدان را بر روی شانه های خود به بیمارستان حمل می کنند. فرماندار نظامی در اطاعیه ای ضمن متهم کردن مردم، اعلام می کند که 58 نفر کشته و 205 نفر مجروح شده اند. دوروز بعد طبق اعلام دادگستری تعداد کشته شدگان به 95 نفر رسید گرچه تعداد شهدای آن روز رسما اعلام نشد ولی آگاهان، آمار وحشتناکی را از آن روز ارائه کردند.
جان دی . استمپل که خود از مسئولین رده بالای سفارت ایالات متحده آمریکا در ایران بود، بعدها کتابی منتشر کرد. وی در کتاب خود درباره واقعه میدان شهدا مینویسد: ...در ابتدا دولت مدعی شد که مقتولین 58 نفر بودهاند اما در عرض یک هفته این رقم به 122 نفر افزایش یافت که به این رقم بین 2000 تا 3000 زخمی نیز افزوده گردید... پزشکانی که مدت 36 ساعت کار کرده بودند عقیده داشتند که رقم 300 تا 400 کشته و 3000 تا 4000 مجروح که در بیمارستانها و مراکز درمانی درمان سرپایی شده اند برآوردی منطقی است.
یکی از موضوعاتی که مردم شرکت کننده در راهپیمایی روز هفده شهریور و بازماندگان شهیدان و مجروحان حادثه در پی آن بودند، اطلاع از نظر رهبر انقلاب حضرت امام خمینی ( ره ) در این باره بود. اعلامیه امام ( ره) که بلافاصله پس از این واقعه در نجف منتشر شد و به سرعت اکثر مردم ایرن از آن آگاهی یافتند، در واقع به حرکت مردم مشروعیت بخشید و مردم شادمان از مهر تأیید مرجع و رهبرشان به مبارزه تا سرنگونی حکومت پهلوی ادامه دادند. امام خمینی در پیام به ملت ایران آرزو کردند که"ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته میشد." امام خمینی کشتار 17 شهریور را آشکارشدن ماهیت دولت آشتی ملی اعلام کردند که "شاه با حکومت آشتی ملی میخواست روحانیت شریف ایران و سیاسیون محترم را در کشتارخود سهیم گرداند، ولی فریب او خیلی زود برملا گردید. انّ کیدَ الشیطان کان ضعیفاً". امام خمینی بار دیگر از ارتش خواستند به مردم بپیوندند تا نام خود را در تاریخ که به سود ملت ایران به راه خود ادامه میدهد هر چه زودتر ثبت کنند. امام خمینی خطاب به علما فرمودند: "در این موقع حساس نه تنها باید استقامت کنید، بلکه روحیه عالی مقاومت جامعه را هر چه بیشتر تقویت کنید و هر چه بیشتر صفوف خود را برای مقابله با دشمن مردم ایران متشکلتر کنید."