نظام های سیاسی در بهترین حالت، زمانی در ثبات به سر می برند که با عناصر فرهنگی، که پایه های اساسی شکل دهنده به ماهیت و هویت آنها میباشند، در تطابق و هماهنگی قرار داشته باشند.
مقام معظم رهبری در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت، با بیان اینکه «دستگاههای مختلف، دستگاههای اقتصادی، دستگاههای فرهنگی توجّه داشته باشند که ما در داخلِ نقشهی طرّاحی شدهی دشمن قرار نگیریم و بازی نکنیم» به تلاش دشمن برای رخنه و نفوذ در کشور اشاره کردند و در ادامه به توصیههایی در زمینههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... پرداختند. ایشان اقتصاد را اصلی ترین اولویت کشور دانستند و در خصوص مسائل فرهنگی نیز فرمودند: «دو کار اساسی و اصلی است که باید انجام بگیرد؛ یکی تولیدات فرهنگی سالم در زمینههای مختلف، و یکی جلوگیری از تولیدهای مضر و بهاصطلاح متاع و کالای مضرّ فرهنگی؛ به نظر من این جزو کارهای اساسی است».
با توجه به آنچه گفته شد، به نظر می رسد که تلاش برای نفوذ و رخنه در کشور از سوی دشمن، بیش از هر طریق از حوزه فرهنگ است که جای نگرانی دارد. اهمیت این موضوع نیز از آن روی است که فرهنگ به مثابه عنصری بنیادین در هر جامعه ای، زیربنای ایجاد و شکل گیری نظام های سیاسی است. بدین معنا که اساساً نظام های سیاسی مصنوعاتی فرهنگ پایه هستند. توجه به این نکته از یک سو و دقت در راهبرد آمریکا برای استحاله ماهیت و براندازی جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر، اهمیت مضاعف این موضوع را می رساند. به بیان دقیق تر، همانگونه که گفته میشود، برای سرنگونی دولت ها باید از آنها سلب مشروعیت کرد و برای سلب مشروعیت نیز باید ارزشهای آنان را تغییر داد، تلاش برای رخنه و نفوذ در کشور اساساً برای تغییر ارزش های مردم کشورمان میباشد که خود ارزشها مقوله بنیادین شکل دهنده به فرهنگ هستند.
بنابراین، هدف دشمن برای نفوذ در کشور این است که با تغییر نگرش ها و ارزش های مردم کشورمان، زمینه تغییر رفتار (استحاله) و در نهایت براندازی نظام اسلامی را فراهم سازد، زیرا همانگونه که تلویحاً اشاره شد، نظام های سیاسی در بهترین حالت، زمانی در ثبات به سر می برند که با عناصر فرهنگی، که پایه های اساسی شکل دهنده به ماهیت و هویت آنها میباشند، در تطابق و هماهنگی قرار داشته باشند. مسلم است چنانچه این عناصر فرهنگی دچار تغییر شوند و به نوعی ارتباط آنها با روبناهای خود (نظام های سیاسی) مخدوش شود، تغییراتی را نیز در نظم سیاسی موجود ایجاد میشود. به بیان دیگر، هرگونه تغییر و دست کاری در عناصر زیربنایی فرهنگی، تغییر در عناصر روبنایی سیاسی را در پی خواهد داشت.
توضیح آنکه چنانچه عناصر فرهنگی و ارزش های مردم کشوری دستخوش دگرگونی شوند یا به عبارتی، مردم یک کشور تغییر ذائقه دهند، در این صورت خواسته های آنها مغایر با آرمان های نظام سیاسی حاکم بر آنها خواهد بود. این موضوع بویژه برای نظامهای ارزش پایه و ارزش محور اهمیت دارد که حاصل آن یا تغییر ماهیت (استحاله) نظام سیاسی یا بیثباتی سیاسی است؛ بدین معنا که چنانچه ارزشهای مردم یک جامعه تغییر کنند، نظام حاکم بر آنها یا باید این تغییرات را بپذیرد و در راستای آنها سیاستگذاری و اقدام کند که در این صورت تغییر رفتار داده است، یا اینکه آنها را نپذیرد که در این صورت با نارضایتی اجتماعی و به احتمال زیاد با شورشها و بیثباتیهای سیاسی مواجه خواهد شد. از این رو، تلاش دشمن برای نفوذ در کشور بیشتر معطوف به حوزه فرهنگ است. هرچند ارتباطات اقتصادی و در مجموع آنچه که مربوط به حوزه اقتصاد میشود نیز میتواند در این زمینه نقش تسهیل کننده و زمینه ساز داشته باشد.