سد سازی یا بند سازی از فعالیت های مهندسی به شمار می رود که شرایط تاریخی و جغرافیایی خاص مناطق در پیدایش ،شکل گیری و گسترش آن سهم به سزایی دارند. در گذشته و در هر منطقه خاص جغرافیایی بنابر ضرورت یا نیاز ساکنین آن جا نسبت به ایجاد سد،بند یا آبگیر اقدام می کرده اند تا نیازهای خود در زمینه آبیاری و آبرسانی را مرتفع سازند. در مناطقی نیز به خاطر پایین بودن سطح آبهای رودخانه ها یا نیاز جهت تغییر مسیر رود ، سد سازی انجام می گرفته تا بتوانند سطح آب را بالا آورده و برای نیازهای کشاورزی و عمرانی از آن استفاده کنند. در ایران نیز به جهت کمبود آب،شرایط اقلیمی خاص و نیازهای روزمره آب ماده ای بسیار ارزشمند محسوب می شده که این امر را علاوه بر بندسازی ، سد سازی و آثار به جا مانده می توان در فرهنگ ایرانی و ارزشی که برای آب قایل می شدند و حافظه تاریخی مردم ایران به وضوح مشاهده و مطالعه کرد.
طبق آمار 45 هزار سد در دنیا وجود دارد و در خصوص فواید و ضررهای سدسازی نیز بارها داد سخن رانده شده بسیاری کشورها به این نتیجه رسیده اند که باید سد بسازند و این رویه را با آزمون و خطاهایی دنبال کرده اند، در ایران نیز ساختن سد همانند تمام دنیا مرسوم است چرا که در شرایط عادی گاهی رودخانهها کم آبند و گاهی طغیان میکنند و گاهی هم ممکن است به صورت طبیعی خشک شوند. اما وقتی سدی احداث میشود حداقل نیاز آبیاش پیشبینی میشود اما سدهای ساخته شده ایران در 3، 4 دهه اخیر منافعی داشتهاند؟
با بحرانی تر شدن آب زمزمه های افراطی و بی رویه بودن سدسازی در کشور هر روز بلندتر به گوش می رسد تا جایی که اولین بار حمید چیتچیان وزیر نیرو در یک برنامه تلویزیونی گفت: «در زمینه سدسازی افراط کردهایم.»
برخی از کارشناسان مباحث مربوط به آب و زیست محیطی بر این اعتقادند که سدسازی سالهای گذشته در کشورهای ایران، عراق و ترکیه یکی از علل اصلی کاهش باران، خشک شدن تالابها و بستر رودهاست تا جایی که هنوز برخی بهترین راه برای احیای دریاچه ارومیه به عنوان بزرگترین تالاب کشور تخریب سدهای حوضه آبریز آن میدانند. اما در مقابل دست اندرکاران سدسازی و مدافعان سد عنوان می کنند که سد به معنای نابودی و تلف کردن آب نیست. سد میتواند بعد از آبگیری به همان اندازه که ورودی دارد، خروجی هم داشته باشد.
مروری بر روند سدسازی در برهه های مختلف زمانی نشان می دهد که بیشرین تعداد سدسازی به لحاظ آماری به دور دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد باز می گردد تا عملکرد این دولت بیش از پیش زیر ذره ذره بین قرار گیرد.
طبق آمار قبل از انقلاب اسلامی 19 سد در کشور ساخته شده بود و در فاصله سالهای 58 تا 59 یعنی دولت اول و دوم یک سد ساخته می شود. در دولت سوم از سال 60 تا 63، تعداد سدهای ساخته شده در کشور به عدد 3 رسید و در دولت چهارم یعنی از سال 64 تا 67 نیز تعداد 3 سد در کشور ساخته می شود.
بر اساس این گزارش؛ در دولت پنجم و از فاصله سال 68 تا 7تعداد سد ساخته شده در کشور 2 سد بوده و در دولت ششم از سال 72 تا 75 به رقم 13 سد و در دولت هفتم یعنی از سال 76 تا 79 نیز 13 سد در کشور ساخته م افتتاح می شود.
دولت هشتم نیز در فاصله سالهای 80 تا 84 تعداد سدهای ساخته شده کشور را به رقم 35 سد می رساند.
در دولت نهم در فاصله سالهای بین 84 تا 88، 18 سد و در دولت دهم تعداد 40 سد افتتاح شده است.
دولت یازدهم از ابتدای مهرماه تا کنون تعداد سدهایی که افتتاح و به بهره برداری رسیده نیز به رقم 9 سد رسیده است.
آنچه مسلم است پس از پایان جنگ تحمیلی در کنار راه افتادن چرخ صنعت، جان گرفتن پتروشیمی و گسترش پالایشگاهها، جادهها و... پروژه سدسازی نیز در دستور کار دولت وقت قرار گرفته و به دانشی بومی تبدیل شد.
برخی مطرح کرده اند خشک شدن آب رودخانهها ربطی به سدسازی ندارد زیرا کشور ما نیمه خشک است و حالا هم دچار خشکسالی هستیم. اتفاقاً درست به همین دلیل هرجا که روان آبی داشته باشیم حتماً باید برای آن سد بزنیم. اما باید نحوه توزیع آب را هم مدیریت کنیم. سد مثل یک بانک برای ما عمل میکند و اگر ما از این بانک درست استفاده نکنیم مقصریم.
این سالها موضوع سد، سدسازی، مدیریت سد، خشکسالی، گرد و غبار و خشک شدن تالابها و رودها به کلاف سردرگمی تبدیل شده است. پارهای از موضوعات روشن است و پارهای همچنان در سایه ابهام قرار دارد و البته سؤال اصلی همچنان باقی است؛ سد بسازیم یا نه و اگر قرار است بسازیم چگونه آن را مدیریت کنیم؟ آیا سد بانک آبی است که در خشکسالی و افت و خیز آب و هوا به کارمان خواهد آمد یا خود عاملی برای خشکاندن محیط زیست است؟