* خانم افتخاری! همانطور که می دانید، دهه چهارم انقلاب توسط مقام معظم رهبری تحت عنوان دهه پیشرفت و عدالت نام گذاری شده و سیاست هایی هم در قالب برنامه های توسعه به سازمان های مختلف ابلاغ شده است ، اما این روزها به نظر می رسد این موضوع و سیاست های ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری به صورت شعاری در بین مسئولان و مدیران سازمان ها بیان می شود، آیا شما هم به این موضوع معتقد هستید؟
قبل از پاسخ به سوال شما باید در ابتدای بحث به یک نکته اساسی اشاره داشته باشم، که نام گذاری دهه چهارم انقلاب به نام دهه پیشرفت و عدالت به دلیل دید وسیع و درایت رهبر انقلاب در تبعیین استراتژی راهبردی کشور است، و به همین جهت تمامی برنامه هایی که در حال حاضر در کشور اجرایی می شود باید در راستای برنامه کلانی به نام دهه پیشرفت و عدالت باشد، چرا که عقبماندگي جامعه بشري در تاريخ انبياء الهي و از صدر اسلام تاكنون به دليل ناديده گرفتن فرامين ولايت بوده است.
اما در پاسخ به سوال شما باید بگویم که من هم به این موضوع معتقدم که در حال حاضر سیاست های ابلاغی توسط مقام معظم رهبری در دهه چهارم انقلاب به صورت شعاری در بین برخی مدیران بیان می شود، سیاست های دهه چهارم انقلاب كاملا حساب شده است، شايد بعضي ازمدیران در نگاه اول آن را شعاری ببينند، اما هرچه وارد عرصه ميشويم، پيش ميرويم و به امور بينالمللي و مسائل دخلي كشور توجه ميكنيم فرمايشات مقام معظم رهبري و به خصوص اين سياستهاي ابلاغي را بستهاي هدفمند و كاملا حساب شده و پازلي ميبينيم كه بايد همه موارد آن رعايت شود.
*خب! پس ما با دو پارامتر اصلی مواجه هستیم، یکی اهمیت سیاست های ابلاغی در دهه چهارم انقلاب و دیگری شعاری گرفتن این سیاست ها توسط برخی مدیران، پس در این شرایط باید چه راهکاری برای اجرای این سیاست ها مد نظر داشت؟
در سياستهاي ابلاغي كلي نظام، همه جوانب در نظر گرفته شده و بايد دقيقا اجرا شود و اگر اينگونه شود ركني هم كه پيش ميآيد ركني كاملا متعادل و حساب شده است و پيشرفت هم در اين راه قطعا صورت ميگيرد چون برنامهريزي شده و هدفمند و متناسب با نياز و ضرورتهاست.
مسئولان بايد به سياستهاي كلي نظام در دهه پیشرفت و عدالت كاملا توجه داشته باشند، در لوايحي كه دولت به مجلس تقديم ميكند بايد كاملا این موضوع را مدنظر داشته باشد و اگر نگاههاي سليقهاي در آن بخواهد اعمال شود، قطعا برنامه های این دهه با مشکل مواجه خواهد شد.
*یعنی این احتمال وجود دارد که جدی نگرفتن دهه پیشرفت و عدالت باعث ایجاد مشکلات بعدی در کشور شود؟
بله!دقیقا اگر امروز هم متوجه این موضوع نباشيم ، مسائل و مشكلات آن در آينده نه چندان دور مشكلات خودش در بخش های مختلف از جمله مراکز علمی و پژوهشی نشان خواهد داد.
*براسا س سند چشم انداز که شما هم به اهمیت آن اشاره داشتید، باید در سال های آینده دانشگاه ها و مراکز علمی در کشوردر راستای سیاست های اسلامی شدن و تحقق کامل اصول اسلامی حرکت کنند، به نظر شما بهترین راهکار برای تحقق کامل این موضوع چیست؟
من به جرات اعلام می کنم که در حال حاضر يكي از مطالبات اصلي رهبرمعظم انقلاب، اسلامي شدن دانشگاه است و اين امر بدون ترويج قرآن محقق نخواهدشد، سياست ما درخصوص گسترش فرهنگ قرآني، تنها برگزاري جشنواره ها نيست، بلكه بايد آموزش قرآن را در سطح دانشگاهها گسترش دهيم.
قرآن در دل همه جوانان ما حك شده است، پس با گسترش آموزش ها مي توان فرهنگ سازي دراين زمينه را بيشتر كرد، مجلس شوراي اسلامي از دانشجويان فعال دراين حوزه قرآني به صورت جدي حمايت مي كند تا بتوانيم مطالبات مقام معظم رهبري را محقق كنيم.
*شما به قرآن و ترویج فرهنگ قرآنی در دانشگاه ها برای ترویج فرهنگ اسلامی اشاره کردید، وزارت علوم هم در سال های اخیر با برگزاری جشنواره های مختلف به دنبال ترویج این فرهنگ بوده است، فکر می کنیداین اقدامات به تنهایی اثربخش خواهد بود؟
دغدغه های جناب آقای دانشجو وزیر محترم علوم در این باره بسیار قابل تقدیراست ، اما باید توجه داشت که اسلامی شدن دانشگاه ها تنها با ترویج فرهنگ قرآنی محقق نمی شود، البته همانطور که اشاره داشتم ، فرهنگ قرآنی اصل اولیه برای این کار ارزشمند است ، اما در کنار آن باید اصل تربیت فرهنگی _ اجتماعی دانشجویان با تدوین دروس ویژه مورد توجه باشد، نهاد دانشگاه درهرجامعهاي سهكاركرد عمده توليد علم، آموزش متخصص و جامعهپذيري و تربيت فرهنگي- اجتماعي مخاطبين را برعهده دارد و مشخص است كه اصول حاكم بر اين سه كاركرد مذكورباید متأثر از مباني و ارزشهاي هر جامعه باشد .
*بحث وحدت حوزه و دانشگاه در کناراسلامي شدن دانشگاهها و متعاقب آن جنبش نرمافزاري و كرسيهاي آزاد اندیشی را ميتوان ادامه گفتمان انقلاب اسلامي و احياگري ديني در حوزه انديشه ورزي و علم و آموزش دانست، به نظر شما برای تحقق کامل وحدت حوزه و دانشگاه از ابتدای پیروزی انقلاب تا به امروز موفق بوده ایم؟
من نسبت به این موضوع انتقاد دارم ، برخلاف صحبت هایی که درباره وحدت حوزه و دانشگاه ها توسط برخی افراد و صاحب نظران بیان می شود در طول سال های گذشته نه تنها این وحدت به شکل کامل محقق نشده بلکه در بعضی از جریانات دانشگاهی شکاف هایی هم بین حوزه و دانشگاه پدید آمده است.
آنچه تا به امروز و در 32 سال گذشته در محافل و مجامع پيرامون وحدت حوزه و دانشگاه صورت گرفته، متأسفانه ريشه اى و مبنايى نبوده است و معمولاً راهکارهاى ارایه شده، صورى و به دور از يك طرح جامع جهت هماهنگى بوده اند.
نباشد فراموش کرد که ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه يكى از مسائل مورد نياز و ضرورى جامعه ما و انقلاب جهانى اسلام در شرايط كنونى، ايجاد انسجام بين مراكز دينى و مراكز علمى متداول و تعيين جايگاه مناسب براى هركدام است، به نحوى كه جايگاه هركدام و نسبت و نحوه ارتباط آنها با يكديگر معلوم شده، با ارتباط هماهنگ و منسجم، بتوانند تئورى واحد و جامعى را براى اداره شئون گوناگون جامعه ارایه كنند.
*یعنی شما هیچ کدام از برنامه های سال های گدشته برای تحقق وحدت حوزه و دانشگاه را قبول ندارید؟
ببینید، این روزها دیگر دانشجوی ما در دانشگاه ه و طلبه ما در حوزه از مباحث کلی خسته شده ، ديگر جاى بحث از اهداف كلى نيست.
بايد نسبت بين دو مجموعه حوزه و دانشگاه مشخص شود، هر يك در جاى خود و به طور هماهنگ، مانند اجزاى يك سيستم بايد به يك سازمان تبديل شوند و رفتارشان شكل سازمانى پيدا كند؛ سازمانى بزرگ و در تحت يك مديريت واحد كلان كه آنها را اداره كند، حوزه و دانشگاه بايد مكمل يكديگر باشند و به عبارتى ديگر، بايد يك نوع علاقه و پرورش سازمانى صورت گيرد كه اينها را به سازمانى واحد و هماهنگ تبديل كند.
*چه پارامتری باید حوزه و دانشگاه را به سازمانی واحد تبدیل کند؟
این موضوع نيازمند يك الگو و مدل است.
*خب! با این وجود کدام نهاد را متولی اصلی ترسیم این مدل و الگو می دانید؟
به نظر من در این بین وزارت علوم به لحاظ شکل ساختاری و امکان تحقیق و پژوهش در اولویت قراردارد و می تواند با کمک و راهنمایی کار شناسان حوزه این الگوی وحدت حوزه و دانشگاه را ترسیم کند.
*خانم افتخاری! حالا امدیم و این الگو هم ترسیم شد، چه تضمینی وجود دارد که این الگو هم همانند برنامه های دیگر در کشور با چاشنی شعاری و کلیشه ای بودن مواجه نشود؟
بعد از ترسیم این مدل ، اجرای برنامه ها بر عهده دو نهاد مسئول یعنی حوزه و دانشگاه است و هر کدام از این بخش ها در این زمینه کوتاهی کند، نه تنها ظلم بزرگی به دانشجو و طلبه روا داشته بلکه ظلم مضاعفی هم به نظام مقدس جمهوری اسلامی داشته است، فراموش نکنیم که تأثير ديگر بخشها در كل نظام، مستقيم يا غيرمستقيم، به نوبه خود برخاسته از كيفيت عملكرد اين دو و پيامد ارتباطشان با يكديگر است.
*اگر موافق باشید، سوالی هم از علوم انسانی غربی و نفوذ این علوم در دانشگاه ها مطرح کنم، آیا به نظر شما در حال حاضر دانشگاه های ما در خطر محاصره علوم غربی قرار دارند؟
همانطور كه مقام رهبري فرمودند در حال حاضر علاوه بر تهديدات و تحريم ها عليه ملت ايران يك نوع ورود فرهنگي هم وجود دارد، مي بينيم كه در همه عرصه ها اين مساله بارز است به ويژه در دانشگاه ها كه تحت تاثير علوم ترجمه اي هستند.
با مشاهده اين نوع رفتارها متوجه خواهيم شد كه فرهنگ بيگانه و نكات منفي غربي وارد شده و اين كار انجام گرفته و نوعي استحاله بر فرهنگ اصيل ايراني و اسلامي حاكم شده است.
بنابراين در حال حاضر براي مقابله و اصلاح اين فرهنگ و علوم ترجمه اي نياز به هم انديشي، حمايت و نظارت هست تا همانطور كه طي ماه هاي اخير عزم مسئولان در دولت و مجلس و شوراي عالي انقلاب فرهنگي بر اصلاح منابع علوم جزم شده است به همان اندازه دانشجويان و مردم هم مي بايست تلاش كنند تا با يك اجماع محكم و قوي اين كار انجام شود.
*مدتی است که وزارت علوم کار تغییر و بازبینی برخی کتب غربی در دانشگاه ها را آغاز کرده ، به نظر شما این اقدام می تواند برای مقابله با استحاله فرهنگی در دانشگاه ها موثر باشد؟
قطعا هرگونه فعالیت و اقدامی موثر و اثربخش خواهد بود اما باید توجه داشت که كتب و منابع علوم انساني بايد مطابق با فرهنگ ايراني اسلامي اصلاح شود، در واقع يكي از مهمترين عوامل گسترش فرهنگ اصيل ايراني و فحواي اسلامي منابع علوم انساني خودي و نه ترجمه اي است.
همانطور كه دين اسلام علاوه بر اينكه عامل ماندگاري فرهنگ اصيل ايراني است، الگوي مناسبي براي مقابله با تهاجم فرهنگي و ناتوي فرهنگي قلمداد مي شود بنابراين همه مسئولان بايد براي گسترش فرهنگ اسلامي و ايراني، به صورت عملياتي كار كرده و اين مقابله نوعي جهاد اكبر است كه مسئولان بايد نظارت دقيق داشته باشند تا انحرافي در اين مسير رخ ندهد.
*علی تهرانی فرد