چندی
پیش یک خبرنگار زن صهیونیست وابسته به اسرائیل با گذرنامه اروپایی، موفق
به ورود به ایران شد و پس از خروجش که همه چیز لو رفته بود، رسانههای غربی
شروع به شانتاژ کردند و کار تا جایی پیش رفت که مجلس وارد قضیه شد. اکنون
اما تلویزیون اسرائیل از پنجره وارد شده و با استفاده از خبرنگاران
اجارهای خود اقدام به ساخت این مستند کوتاه از تهران کرده است.
این وبسایت در توضیح فضایی که از ایران در این مستند به تصویر کشیده شده، مینویسد: جوانانی که رویای تغییر را در سر می پرورانند؛ شکاف و فاصله میان سیاستمداران و مردم عادی؛ بازارهایی که دوباره شلوغ و پرهیجان گشته و امید ارتباط دوباره با دنیا در رگهای آن جاری شده. فیلم مستندی که بخش اخبار کانال 10 تلویزیون اسرائیل با همکاری ویژه خبرنگارانی از اروپا تهیه دیده است، تصاویری از تغییر و امید در خیابانهای ایران را به نمایش میگذارد.
این گزارش در ادامه آورده است: به دلایل واضح، خبرنگاران اسرائیلی اجازه ورود با ایران و تهیه اخبار در آنجا را ندارند. تلویزیون اسرائیل برای تهیه این فیلم از یک شرکت رسانهای اروپایی که با خبرنگاران ایرانی همکاری دارد استفاده کرده است. این فیلم خبری که در اسرائیل بسیار پربیننده بود، هفته پیش در کانال 10 تلویزیون پخش شد.
در بخشی از این فیلم، رضا یوسفی، داشجوی دانشگاه تهران با اشاره به فرق میان نظریات سیاستمداران و دولت با مردم میگوید: «من همه مردم دنیا را دوست دارم. همه ما انسان هستیم، همگی امید و آرزوهایی داریم.»
رضا یوسفی، دانشجویی که مانند همه افراد مصاحبه شونده، ادعا میکند ایرانیان با مردم ساکن در سرزمینهای اشغالی دوست هستند.
جوان دیگری که حاضر به مصاحبه شده خاطر نشان میکند: "زندگی جوانان در ایران غیر قابل تحمل است. بسیاری از جوانان تحصیل کرده بیکارند.»
دختر جوانی عقیده دارد: «من با مردم اسرائیل مشکلی ندارم. از آن ها متنفر نیستم.»
جوانان دیگر نیز تاکید میکنند که هیچ تنفری از مردم و کشور آمریکا ندارند. ما ایرانیها صلح دوست هستیم و حس ما در مورد مردم اسرائیل شبیه حس ما به مردم دیگر کشورهای دنیاست. هرفردی جدا از سیاستهای دولتش قابل احترام است.
«تصوی یخزکلی» خبرنگار صهیونیستی که مسئول پردازش و تهیه این فیلم است میگوید: این فیلم به خوبی نشان میدهد که مردم عادی با سیاستهای دولت موافق نیستند. جوانان ایران دیگر اظهارات تنفرآمیز دولت خود را باور نمیکنند و قاطعانه خواستار اصلاحات و تغییر میباشند. واضح است که سخنان دولتمردان ایران، هیچ نشانی از دیدگاههای واقعی مردم ایران ندارد.
وی در پایان خاطرنشان میسازد: «با اینکه مردم ایران تشنه تغییر هستند، دولت اسلامی در ایران حاضر به عقب نشینی نبوده و نخواهد بود و رویای تبدیل نمودن جمهوری اسلامی ایران به ابرقدرت منطقه را رها نخواهد کرد. ولی جوانان ایران نیز عشق و علاقه خود به آیندهای دیگر را ادامه خواهند داد».
این مستند به طور واضح در تلاش است تا میان مردم و حکومت جمهوری اسلامی فاصله انداخته و با استفاده از تعدادی مصاحبه، جوانان ایرانی را در مقابل حکومتشان قرار دهد. ضمن آنکه در این مصاحبهها سیاهنمایی از وضعیت اقتصادی و فرهنگی کشور به نهایت رسیده است. اما نکتهای که فراتر از این مسائل باید مورد توجه قرار گیرد، آزادی عمل بیش از حد این رسانهها در ارائه تصویر مخدوش از ایران است.
طی سالهای اخیر بارها و بارها در گزارشات مختلف نسبت به ضعف دیپلماسی عمومی و عدم انجام کار رسانهای قوی توسط تلویزیون و سینمای ایران هشدار داده و متذکر شدهایم در فضایی که دشمن از تمام ابزارآلات خود برای اسلامهراسی، ایرانهراسی و اشاعه تصویر غلط و هدفدار از ایران ادامه میدهد و ما در پاسخ تقریبا هیچ عکسالعملی نشان نمیدهیم، نمیتوانیم توقع بهبود چهره ایران اسلامی در جهان را داشته باشیم. به علاوه اینکه به دلیل قدمت و تجربهای که دشمنان ما در کار رسانهای دارند، هرگاه تصمیم به خلق بحران سیاسی، اقتصادی و یا رسانهای میگیرند، از تمام توان خود علیه ما مانند آنچه که در سال 88 اتفاق افتاد استفاده میکنند.
چندی قبل در گزارشی با عنوان «توهین به ایرانیان در قالب خاطرات وقیحانه خبرنگار گاردین از تهران» به مسئلهای پرداختیم که این روزها در حال تبدیل شدن به یک معضل دائمی است. معضلی به نام هرزهگردی و انتشار آزادانه اخبار دروغین توسط خبرنگاران غربی در ایران. همانطور که در همین گزارش اشاره شده بود، همه این آزادیهای بیحد و حصری که این افراد معلومالحال به نام خبرنگار و تهیه خبر در ایران به دست آوردهاند در نسبت با آزادی خبرنگاران ما در کشورهای غربی به جهت فشار فراوان سرویسهای جاسوسی روی آنان، غیرقابل مقایسه است. غیر از گزارش همجنسبازی خبرنگار گاردین در تهران، بررسی وضعیت خبرنگاران جاسوس، رابطه خبرنگار نیویورک تایمز با یک زن ایرانی، دختربازی خبرنگار آمریکایی در ایران، گزارش الجزیره درباره تکخوانی زنان در ایران، گزارش خبرنگار شبکه فرانسوی از رقص و پارتی و مشروب در بیابانهای ایران، گزارش شبکه آمریکایی از رشد فشن و مدلینگ در ایران، ورود مکارانه خبرنگار زن صهیونیست به ایران و مسخره کردن جمهوری اسلامی در رسانهها به خاطر تشخیص ندادن هویت وی، و دهها مورد مشابه دیگر طی سالهای اخیر در مشرق مورد بررسی قرار گرفته است و همگی نشان از آن دارد که رسانههای غربی تنها به دنبال نیات شرخواهانه خود در ایران هستند.
باید
در واکنش به این مقام محترم پرسید که مگر بیبیسی در دورههای قبلی چنین
تعهداتی نداده بود؟ و اگر داده جایگاهش در فتنه 88 چگونه قابل پذیرش است؟ و
با چنین کارنامهای، مسئولان جمهوری اسلامی چگونه مجددا به آنان اعتماد
کردهاند؟ آیا این بوق دروغگوی انگلیسی نیامده است که بماند؟
در انتهای این لیست باید مستند «نگاهی از داخل ایران» را هم اضافه کنیم؛ چرا که این مستند به زعم کانال 10 رژیم صهیونیستی توسط این رژیم و به سادگی و توسط همکاری با چند خبرنگار اروپایی و ایرانی تهیه شده است. حال اینکه نیروهای امنیتی و وزارت ارشاد کجا بودند و چطور اجازه دادند که چنین مستند جهتداری در روز روشن و در تهران تهیه و در تلویزیون اسرائیل پخش شود، سوالی است بیجواب و البته قصهی تکراری این سالها.