در این مسیر، گوگل و آمازون در حال رقابت با یکدیگر برای همکاری با آن دسته از مراکز پژوهشی ژنتیک، محققان و شرکتهای خصوصی هستند که تا کنون در پروژه «ژنوم انسان» مطالعات فراوانی را مصروف نموده اند. پروژه ژنوم انسان، طرحی است که برای اولین بار با حمایت سازمان بهداشت ملی آمریکا (NIH) و سازمان های مشابه در اتحادیه اروپا از سال ۱۹۸۴ کلید خورد.
بررسی هوشمندانه ادبیات پیشین عمق و ابعاد گوناگون عداوت معاندان جمهوری اسلامی در طراحی، اجرا و بازتدوین آن ها به وضوح مؤید این حقیقت آشکار است که وقتی پروژه های کودتاهای نظامی، تفرقه افکنی قومی-نژادی، جنگ تحملیلی، تحریم اقتصادی، شبیخون فرهنگی، راه اندازی انقلاب های رنگین و ده ها نمونه مشابه دیگر با شکست مواجه شد، نه تنها به کاربری ادوات «جنگ نرم»، بلکه طراحی گونه های متنوع آن در دستور کار سرویس های اطلاعاتی و امنیتی دشمنان ایران قرار گرفت؛ چرا که این دشمنان هم به دنبال کم هزینه نمودن مقابله با نفوذ رو به گسترش جمهوری اسلامی ایران در اقصی نقاط جهان هستند و هم با درس گرفتن از شکست های پیشین خود، مایلند اثرگذاری مقابله خود را به روز رسانی کرده و بالاخره ارتقاء دهند.
از این رو جبهه جدیدی را با عنوان «کودتای بیوتروریسم» علیه ایران باز کرده و با پیگیری سناریوهای مختلفی می کوشند تا در توهم خود به آینده ای برسند که بدون استفاده از نیروی نظامی بتوانند با کشور اسلامی ایران مبارزه نمایند. برای رسیدن به این هدف، کلیپی را تدوین کردند که در آن، یکی از به ظاهر هنرمندان خارج نشین ایرانی با بهره گیری از الفاظ احساسی تلاش می کند ایرانی ها را متقاعد کند تا برای درمان بیماران سرطانی، اطلاعات ژنتیکی خود را حتی با ارائه بذاق دهان خود به غریبه هایی ناشناس تحویل دهند.
دلیل دیگری را نیز می توان برای انتخاب ایرانیان در تحقق رؤیای شوم آن ها ملحوظ نمود. ایران با وجود قومیت های مختلف یک کشور موسوم به «هتروژن» بوده که باعث می شود سرقت ها و جاسوسی های آن ها از ایرانیان متنوع بوده و لذا سودمندی بیشتری را نیز نصیب دشمنان ایران نماید.
سناریوی آن ها بر این اساس است که با روش های مختلفی در گام اول بتوانند به شناسایی «نقشه ژنتیکی ایرانیان» مبادرت نموده و در گام های دیگر به اهداف خود در مبارزه با ایران دست یابند:
فاز اول) مطالعه و بررسی جمعیت نرمال (گروه کنترل) با گروه بیمار، آغاز مسیر کشف «ژنوم ایرانی ها» محسوب می شود؛ چرا که از طریق مقایسه گروه کنترل و گروه بیمار می توان متوجه شد که تغییرات ایجاد شده ممکن است عامل بیماری باشد. لذا، گام اول این جاسوسی نرم در «ثبت اطلاعات ژنتیکی ایرانیان» با دو اولویت زیر قلمداد می شود:
- تهیه بانک های اطلاعات ژنتیکی نخبگان و برجستگان شامل فارغ التحصیلان، ورزشکاران، اساتید و هنرمندانی است که برای مسابقات، ادامه تحصیل، ارائه پروژه ها و امثالهم به کشورهای موسوم به «نخبه پذیر» سفر می کنند؛ به گونه ای که اطلاعات ژنتیکی آن ها در بدو ورود و یا در طول اقامت به بهانه هایی مانند آزمایش دوپینگ ورزشکاران اخذ و ذخیره می گردد.
- در مرحله دوم، نوبت به مسافران یا مهاجرانی است که شاید زمینه های نخبگی کمتری دارند، اما در قالب های مختلفی مثل توریستِ سلامت، بررسی ظرفیت های سرمایه گذاری، کاریابی و امثالهم به کشورهای مترصد تهیه «ژن-بانک ها» سفر کرده و اطلاعات زیستی و ژنتیکی آن ها مورد سرقت قرار می گیرد.
نکته مهم در این رابطه این است که شیوه های جمع آوری نمونه های ژنتیکی، به گرفتن نمونه خون از افراد محدود نیست، بلکه از همه سلول هایی که دارای هسته باشند می توان دی اِن اِی یا ماده وراثتی را استخراج کرد. بنابراین می توان برای نمونه گیری علاوه بر خون از گلبول های سفید، بزاق و یا حتی دیگر ترشحات بدن هم استفاده نمود.
- ایرانیان مقیم را می توان جامعه هدف سومی برای ثبت کنندگان نقشه جامع ژنتیکی ایرانی ها متصور بود.
فاز دوم) پس از ثبت اطلاعات، تلاش هدفمند برای رسیدن به «نقشه ژنتیکی ایرانیان» با استفاده از ژنتیک اقوام مختلف از نقاط متعدد ایران هدفگذاری می گردد.
فاز سوم) دانشمندان رشته بیوتروریسم پس از دستیابی به مخازن نمونههای ژنتیکی و زیستی جوامع هدف، با تمرکز بر نقاط ضعف ژنتیکی و زیستی به دست آمده از طرف مقابل می کوشند تا به دستکاری تروریستی محیط زیست آنها اقدام کنند. خصوصیت این کار که می توان آن را «بمباران هوشمند» نامید این است که در نقاط مرزی دو کشور و با اطلاع از الگوی ژنتیکی مردم یکی از آن کشور ها، میتوان با آلوده کردن خاک، آب، مراتع، دام و ... به مبارزه با اهدافی پرداخت که نقص یا خصوصیت ژنتیکی خاصی داشته باشند و از این طریق در حالیکه به ساکنان این سوی مرز لطمه وارد می شود، آسیبی به مردم آن طرف مرز وارد نشود.
فاز چهارم) چون ما دسترسی به بانک های اطلاعاتی کشورهای متخاصم نداریم، در صورت آغاز اقدامات مخرب آن ها، گزینه های کمتری را نیز به صورت فی البداهه برای مقابله با آنان خواهیم داشت.
برخی از مخاطرات تحقق رؤیای شوم دشمنان در کودتای بیوتروریسم عبارتند از:
- با آناتومی ژن-بانک حاصل از دزدی اطلاعات بومی و ملی، مهندسی نسل های آینده ایرانیان را در دست گیرند تا از این طریق تعداد متولدین ایرانی را بر اساس معیارهای خاصی تغییر دهند، مثلاً تولدهای دختر یا پسر را به صورت هدفمند تغییر دهند، تولد هایی را کاهش یا افزایش دهند که در نتیجه ضریب هوشی مورد نیاز برای انجام برخی امور را دگرگون نمایند.
- برای کدهای ژنتیکی خاصی مانند نخبگان برنامه ریزی ویژه ای کنند تا به عنوان نمونه فراوانی نخبگان در برخی رشته ها کاهش یابد؛
- پروژه های بیوتروریستی ویژه ای را برای افراد خاص تدوین نمایند تا به عنوان مثال آن ها را به آلرژی ها یا برخی بیماری های ناشناخته یا مهلک مبتلا نمایند؛
- بیماری های ویروسی متعددی را با توجه به آسیب پذیر بودن برخی ژن های کشف شده یا نژاد خاصی در یک ناحیه گسترش دهند. برخی اهداف آن ها در این حوزه عبارتند از تخریب یا تغییر حیات زیستی در یک منطقه یا شهر، شیوع فراوان حشرات یا حیوانات مخرب و ناقل بیماری های واگیردار در یک منطقه، بیماری های نابود کننده دام و طیور، تهدید سیستم غذایی.
- با ارسال اطلاعات تحلیل شده به شرکت های دارویی خود، درمان بیماری هایی را که خود در یک منطقه آن را شیوع داده اند ارائه دهند و در نتیجه برای شرکت های خود که در حوزه درمان و دارو فعالیت می کنند منافع مثبت اقتصادی را به ارمغان آورند. این تنها یک روی سکه است. از سوی دیگر، اگر برای مثال بدانیم استعداد ژنتیکی افراد در یک منطقه چگونه است، می توانیم در خصوص اثرگذاری محصولات و داروهای پیشنهادی به بازار مصرف مناسب تری برای آن جمعیت دسترسی پیدا کنیم.
- تسلیحات نامتعارفی که بتواند با کمترین قدرت نابودی فیزیکی، بیشترین افراد با ژنتیک خاص را متأثر و یا نابود کند بسازند؛
- بیماری های خاص را با استفاده از عوامل طبیعی از قبیل بادها و طوفان ها و بدون اینکه کشوری به عنوان مهاجم شاخته شود، شیوع دهند،
- در برنامه های راهبردی ملی مانند رشد جمعیت و افزایش نرخ باروری اختلال هایی ایجاد نمایند تا مثلاً موجب افزایش تولد های ناقص در منطقه خاصی شوند،
- تغییراتی با هدف خرابکاری ژنتیکی در محصولاتی مانند پسته و زعفران که پس از بسته بندی های مجلل دوباره به بازار داخل ایران باز می گردند اعمال کنند.
با توجه به این مسائل باید گفت علاوه بر نظارت های دقیق اطلاعاتی، امنیتی، علمی و بهداشتی کشور، همانطور که از گذرواژه های صفحات شخصی خود محافظت می کنیم، لازم است مراقب اطلاعات هویت ژنتیک خود نیز بوده و از آن صیانت نماییم.