اندیشکده "مؤسسه آمریکن اینترپرایز" طی مطلبی با عنوان "آیا آمریکا اکنون متعهد است ایران را از لیست تروریسم حذف کند؟" به قلم "پال ولفوویتز" جانشین وزیر خارجه سابق آمریکا و رئیس سابق بانک جهانی به تشریح یکی از بندهای توافق هستهای میپردازد: عبارتی در بند 29 بخش C توافق هسته ای 159 صفحه ای اخیر با ایران (موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک) ذیل عنوان "تحریم ها" مستتر شده که به خودی خود حائز اهمیت بسیار است: "بر این اساس، اتحادیه اروپا، کشورهای عضو آن و آمریکا همسو با قوانین داخلی خود از اتخاذ سیاست هایی که به صورت مستقیم بر عادی سازی روابط تجاری و اقتصادی با ایران تاثیر سوء دارد، خودداری خواهند کرد، چنانچه تعدی از این موضوع مغایر با تعهدات آنها مبنی بر عدم دخالت در اجرای موفق برجام تلقی خواهد شد.
چنین تعهدی که تنها مشروط به پذیرفتن تمامی مفاد توافقنامه از جانب ایران است، بسیار الزام آور و قوی به نظر می رسد. البته امکان دارد حقوقدانان، ادبیات مبهم به کار گرفته شده در عبارت "همسو با قوانین داخلی کشورها" را زیر سوال ببرند؛ چرا که این عبارت با رویه معمول شناسایی کشورهای حامی تروریسم که در فهرست کاخ سفید قرار گرفته اند، منافات دارد. به طور قطع می توان گفت استمرار در قرار دادن نام ایران در این فهرست (در کنار سوریه و سودان، تنها کشورهایی که همچنان در این فهرست جای دارند) با موضوع "عادی سازی روابط تجاری و اقتصادی با این کشور" در تعارض است.
به علاوه گمان می رود اصرار ایرانی ها بر این موضوع به عنوان پیش شرط اجرای تعهدات شان در چارچوب توافق صورت گرفته سبب خواهد شد تا آمریکا با در نظر گرفتن آن به عنوان یک مسئله سیاسی تاثیرگذار، در آینده نزدیک اقدام به حذف نام ایران از این فهرست نماید؛ چنانکه پیشینه مراودات آمریکا و کره شمالی در دولت قبل نیز موید این واقعیت است، اگرچه نمی توان امید چندانی به آن بست.
در ژوئن 2008 در تلاش برای وادار ساختن کره شمالی به ایفای تعهدات خود در چارچوب توافق هسته ای سال 1994، جورج دبیلو بوش اعلام کرد ضمن حذف آن دسته از مفاد قانون "تجارت با دشمن" که ناظر بر این کشور است، یک فرصت 45 روزه در اختیار کنگره قرار می دهد تا بنا به خواسته او نام کره شمالی را از فهرست تروریسم حذف کند.
در پی این تصمیم، کره شمالی در واکنشی صریح در مقابل دوربین های تلویزیونی برج خنک کننده رآکتور "یانگ بیون" را منهدم ساخت. پس از آنکه کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، اعلام کرد خروج نام کره شمالی از فهرست کشورهای تروریستی در پایان این بازه 45 روزه منوط به بازبینی برنامه هسته ای این کشور است؛ پیونگ یانگ بلافاصله تصریح کرد که چنانچه کاخ سفید در عمل به تعهدش تعلل نماید کره شمالی نیز انهدام تاسیسات هسته ای را متوقف کرده و آنها را مجددا راه اندازی خواهد کرد.
بدین ترتیب در تاریخ یازدهم اکتبر آمریکا اقدام به خروج نام این کشور از فهرست تروریسم نمود. با این حال در ادامه دولت کره بازرسی های آژانس بین المللی انرژی هسته ای را محدود کرده و اجازه نداد بازرسان این سازمان نمونه خاک یا ضایعات هسته ای را از محل سایت خارج کنند. به علاوه کره شمالی در می 2009 دومین سلاح هسته ای خود را مورد آزمایش قرار داد. در نوامبر سال 2010 نیز آنها از یک کارخانه غنی سازی اورانیوم در "یانگ بیون" رونمایی کردند که دارای 2000 سانتریفیوژ گازی بود. در فوریه همان سال "جیمز کلاپر" رئیس اداره اطلاعات ملی آمریکا به کنگره گفت:
"با توجه به وسعت تاسیسات هسته ای کره شمالی و پیشرفتی که در ساخت و ساز آن حاصل شده است دور از انتظار نیست که این کشور برای مدت زمان طولانی تری به غنی سازی اورانیوم ادامه دهد. بدین ترتیب بی تردید آنها اقدام به راه اندازی تاسیسات هسته ای دیگری از جمله واحد تحقیق و توسعه و تولید سانتریفیوژ در کشور خود خواهند نمود."
علی رغم تمام موارد فوق، همچنان نامی از کره شمالی در فهرست کشورهای حامی تروریسم به چشم نمی خورد. از این رو، حصول نتیجه مشابهی در خصوص ایران در راستای تلاش به منظور تشویق این کشور برای اجرای تعهداتش در چارچوب این توافق تاریخی، چندان دور از انتظار نیست. این در حالی است که بنا بر گزارش سال گذشته وزارت امور خارجه، ایران همچنان به عنوان یکی از اصلی ترین حامیان تروریسم به شمار می رود و ضمن تسهیل اقدامات القاعده، به شورشیان جنوب آسیا و سوریه نیز کمک می رساند.
ایران در سال 2014 نیز به فعالیت های تروریستی خود ادامه داد که از جمله آنها می توان به حمایت این کشور از گروه های تروریستی فلسطینی در غزه، حزب الله لبنان و عراق و خاورمیانه اشاره کرد. در سال جاری، بر حجم کمک های ایران به شبه نظامیان شیعه عراقی افزوده شد؛ گروهی که به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی در پی حضور داعش در عراق اقدام به جنگ افروزی در این کشور نمود. البته این کشور از سایر گروه های شبه نظامی منطقه نیز حمایت کرده و در تلاش است تا تسلیحات نظامی را به دست گروه های تروریستی فلسطینی در غزه برساند.
البته دولت ایران عمدتا بر تحقق اهدافش در خاورمیانه و به ویژه سوریه متمرکز شده است؛ در واقع ایران و گروه های مورد حمایت آن به طور ضمنی در تلاش هستند تا بر میزان نفوذ خود در دیگر مناطق جهان از جمله آفریقا، آسیا و تا حدودی آمریکای لاتین بیفزایند. این کشور به منظور پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود از سپاه قدس بهره می گیرد که علاوه بر آنکه به عنوان پوششی برای انجام عملیات اطلاعاتی عمل می کند، به ایجاد بی ثباتی در خاورمیانه منجر می شود. نیروهای قدس سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران اهرم اصلی دولت این کشور برای بسط و حمایت از تروریسم در خارج از این کشور به شمار می روند.
از زمان پایان یافتن جنگ اسرائیل و حزب الله در سال 2006 تاکنون، ایران با تجهیز تسلیحاتی حزب الله لبنان آشکارا قطعنامه 1701 سازمان ملل متحد را نقض کرده است. به گفته سردار "امیرعلی حاجی زاده" فرمانده نیروی هوافضای سپاه در ماه نوامبر، "سپاه پاسداران ایران و حزب الله لبنان یک سازمان واحد متصل به یکدیگر" هستند. به علاوه، "نعیم قاسم" نائب رئیس حزب الله لبنان نیز در اظهارنظر جداگانه ای بر کمک موشکی ایران به حزب الله لبنان صحه گذاشته است. تاکنون ایران میلیون ها دلار صرف حمایت از حزب الله لبنان نموده و هزاران تن از نیروهای حزب الله در پایگاه های نظامی ایران تحت آموزش قرار گرفته اند. توانمندی های این دسته از نیروها در پشتیبانی از دولت بشار اسد و همچنین حمایت از عملیات ضد داعش در عراق به کار گرفته می شود. همچنین آنها به حملات خود علیه اسرائیل در مرزهای لبنان ادامه می دهند.
ایران تمایلی به مجازات سران ارشد القاعده نداشته و آنها را همچنان در بازداشت نگاه داشته است و از افشای نام آنها خودداری می کند. همچنین از سال 2009 با صدور مجوز عبور یک شاهراه اصلی از سوی تهران، امکان نقل و انتقال پول و نیرو به آسیای جنوبی و سوریه برای القاعده تسهیل شده است.
متاسفانه موضوع شناسایی کشورهای حامی تروریسم معضلی است که بنا بر توافق هسته ای در صورت استفاده از هرگونه فشار برای مقابله با اقدامات آشوبگرایانه ایران در خاورمیانه و جهان و یا تلاش در جهت بهبود رفتار این کشور، با آن مواجه خواهیم بود. تهدید بالقوه ایران برای خروج از مفاد توافق و همچنین الزام اتحادیه اروپا و آمریکا برای ممانعت از انجام هرگونه اقدامی که تاثیر نامطلوب بر فرایند عادی سازی روبط تجاری و اقتصادی با این کشور داشته باشد، استفاده از اهرم اقتصادی را به منظور مقابله با تحریکات ایران غیرممکن می سازد.
بنابراین به طور خلاصه می توان گفت تلاش برای ایجاد وقفه ای موقت در قابلیت ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای سایر موضوعات را تحت الشعاع قرار داده و ابزارهای قدرت نرم در روابط میان آمریکا با ایران را بلااستفاده و ناتوان ساخته است. جای تعجب است در حالی که اوباما از توافق هسته ای به عنوان تنها جایگزین اقدام نظامی نام می برد، روسای جمهور آینده این کشور خود را در شرایطی می یابند که برای تعامل با ایران هیچگونه ابزار غیرنظامی در دست ندارند.