ترکیه قصد دارد ضمن پاک کردن ننگ حمایت از داعش، با جنگ علیه آن محبوبیت از دست رفته اش در منطقه را به دست آورد و جلوی تکرار خطراتی مثل حمله تروریستی سوروچ را که برای اردوغان گران تمام شد، بگیرد.
ترکیه سرانجام پس از چند ماه تحرکات گسترده در مناطق مرزی سوریه و چند
تجاوز محدود و موقت به خاک این کشور، روز جمعه گذشته -دوم مرداد- بدون
اعلام قبلی، حملات گستردهای را به شهر حلب، شمال عراق و چند روز بعد به
کوبانی سوریه آغاز کرد. آنکارا دلیل این حملات را که هنوز هم ادامه دارد،
«مقابله با تروریستهای تکفیری» عنوان کرده است. این کشور همزمان، عملیات
بسیار گستردهای را نیز در سرتاسر ترکیه برای دستگیری آنچه «عوامل گروههای
تروریستی داعش و پ.ک.ک» نامیده، شروع کرده است که طبق آخرین گزارشهای
منتشر شده، تا این لحظه با حمله به صدها مرکز تصمیم گیری آنها، بیش از ۱۰۰۰
نفر را دستگیر کرده است. اکنون که در حال مطالعه این وجیزه هستید، ترکیه ۵
روز است که در داخل و خارج این کشور درگیر جنگ است. جنگندههای ارتش ترکیه
در شمال عراق و سوریه و نیروهای امنیتی این کشور در قلب ترکیه یعنی آنکارا
در حال جنگ با کسانی هستند که میگوید تروریستند.
اما تقریبا همه
میدانیم که ترکیه، دست کم تا پیش از آغاز این حملات، از حامیان پروپاقرص
تکفیریهای داعش بوده و این مسئله حتی از سوی مقامات و رسانههای آمریکایی و
حتی برخی سیاستمداران و رسانههای ترکیه به کرات تایید شده است. به عنوان
نمونه، جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا در مهر ماه سال ۹۳ و در دانشگاه
«هاروارد» ماساچوست، به حمایتهای اردوغان از تکفیریها با این جمله که
«متاسفانه کشورهای همپیمان ما در منطقه از جمله ترکیه مسئول بروز پدیدهای
به نام داعش هستند» اذعان کرد. بایدن این را هم گفت که ترکیه به راحتی
اجازه تردد تروریستها به سوریه را میدهد.
دستگیری ۱۰۰۰ عضو فعال
داعش در استانهای سراسر این کشور و فعالیت این همه مراکز تروریستی در
ترکیه، آن هم با وجود سازمان اطلاعاتی قوی مثل «میت» نیز منطقی به نظر
نمیرسد. میتوان این سوال را پرسید که، سازمان میت-که از قویترین
سازمانهای اطلاعاتی منطقه است- آیا تاکنون متوجه حضور این همه تکفیری در
کشورش نبوده و در عرض همین یکی دو روز گذشته، آنها را شناسایی و دستگیر
کرده است؟! نفس وجود این همه مراکز تروریستی و تروریست در ترکیه نشان
میدهد، آنها پیش از این «قطعا» سر و سری با هم داشتهاند.
اما آیا
ترکیه واقعا تغییر رویه داده و قصد نابودی داعش را دارد؟ اگر پاسخ مثبت
است، دلیل این چرخش آشکار چیست؟ و چنانچه پاسخ منفی است، اردوغان با این
بازی به دنبال چیست؟ بخوانید:
الف- فرضیه نخست این است که، اردوغان تغییر رویه داده و در پی مقابله با تکفیری هاست. درباره این چرخش موضع احتمالی میتوان گفت:
۱-
چنانچه چنین رویکردی را صحیح بدانیم، باید گفت، داعش با توجه به جنایات
هولناکی که طی چند سال گذشته مرتکب شده، به گروهی منفور و بدنام بدل گشته
است. طوری که هیچ شخص، کشور و گروهی حاضر نیست از این تروریستهای آدم خوار
به صورت علنی و رسمی حمایت کند، مگر گروهی مثل خود داعش یا صاحبان آنها آن
هم به شکل پنهانی. از طرفی، همه متفق القولند که، سرنگونی یا تضعیف مقاومت
به رهبری ایران، جزو اهداف راهبردی صاحبان داعش بوده و هست.
با
توجه به این دو مسئله و اینکه داعش تاکنون در رسیدن به اهداف خود موفق
نبوده و جز نفرت و آدمکشی، ثمرهای نداده است و از طرفی این هیولا، افسار
پاره کرده و خطراتی را متوجه صاحبانش کرده است (مثل حادثه شارلی ابدوی
فرانسه یا انفجار اخیر در شهر سوروچ ترکیه) احتمالا صاحبان این گروه، به
این نتیجه رسیدهاند که باید با آن مقابله کرد. اصولا هم، داعش با هدف
«ماندن» تاسیس نشده بود؛ چرا که، اگر گروهی قصد تشکیل حکومت و خلافت و
ادامه حیات را داشته باشد، اقدام به ارتکاب جنایت «با این حجم» و
تصویربرداری و انتشار جنایاتش «به آن گستردگی» نمیکند؛ زیرا اولین شرط
ضروری برای تشکیل یک حکومت، جلب رضایت و علاقمندی مردم است و نه، ارائه
تصویری در اوج وحشیگری و جنایت.
نتیجه این که، به نظر میرسد، پس
از اینکه داعش نتوانسته به شرح وظایفش به خوبی عمل کند، خباثت را از حد
گذرانده و یا حتی به دلیل پایان تاریخ مصرفش، ترکیه قصد دارد ضمن پاک کردن
ننگ حمایت هایش از آن، با جنگ علیه آنها، محبوبیت از دست رفته اش در منطقه
را نیز به دست آورد و احتمالا جلوی تکرار خطراتی مثل حمله تروریستی سوروچ
را که برای اردوغان گران تمام شد بگیرد.
۲- انتخابات داخلی ترکیه
مسئله دیگری است که میتواند به این چرخش موضع مرتبط باشد. ترکیه اخیرا
انتخابات بسیار مهم پارلمانی را پشت سر گذاشت. حزب حاکم عدالت و توسعه به
رغم کسب بالاترین میزان آراء، بر خلاف همه تصورات نتوانست همچون چند دوره
گذشته، حدنصاب لازم برای تشکیل یک دولت یکدست و قوی را کسب کند.
اردوغان
دو راه بیشتر ندارد. یا یک دولت ائتلافی و ضعیف را تشکیل دهد- که اصلا
برای اردوغان و برنامههای توسعهطلبانه داخلی و منطقهای اش خوب نیست- یا
انتخابات تکرار شود. نظر سنجیهای صورت گرفته در ترکیه نشان میدهد، در
صورت تکرار انتخابات، حزب اردوغان به سختی میتواند بنا به دلایلی، این بار
حد نصاب لازم را به دست آورد. حال چه چیزی میتواند احتمال پیروزی اردوغان
در این انتخابات را افزایش دهد؟ وقوع یک حمله تروریستی به خاک ترکیه و
بلافاصله حملات گسترده علیه داعش! این حمله حتی فرصت مناسبی شد برای قلع و
قمع کردهای ترکیه و پ.ک.ک.
ب- عدهای اما معتقدند، تغییر موضعی در
کار نیست و حملات ترکیه به داعش- نه کردهای سوریه و پ.ک.ک- تاکتیکی است،
چرا که آنکارا هنوز به این تکفیریها نیاز دارد! در این باره گفتنی است:
داعش
و تکفیریها «ابزار» خوبی هستند برای اولا، قلع و قمع پ.ک.ک، ثانیا ورود
به خاک سوریه و تشکیل منطقه امن یا همان پرواز ممنوع. امری که هم آمریکا و
هم ترکیه امروز «صراحتا» از آن سخن میگویند. طبق اعلام رسمی مقامات ترکیه و
آمریکا، این دو برای حمله به سوریه به تفاهماتی رسیدهاند. بدین ترتیب که،
ترکیه در مقابل تحویل دو دستی پایگاه اینجرلیک به آمریکاییها، اجازه
ایجاد این منطقه به اصطلاح امن را به دست میآورد. آمریکا تا پیش از این به
شدت با ایجاد منطقه امن و پرواز ممنوع در شمال سوریه مخالفت میکرد. لذا
این حملات میتواند نه با هدف نابودی کامل داعش بلکه، موقتی و با هدف
پاکسازی بخش کوچکی از سوریه (حلب) صورت گرفته باشد. نباید فراموش کرد که
سوریه امروز به محل جولان انواع و اقسام تکفیریها از دستکم ۱۰۰ کشور جهان
تبدیل شده است که فقط در یک مسئله مشترکند یعنی کشتار مردم. این قماش، حتی
به خودشان نیز رحم نمیکنند و با انجام حملات انتحاری و... یکدیگر را قتل
عام میکنند. بنابر این ترکیه با حمله به مناطقی در شمال سوریه، فقط
«عدهای» از این تکفیریها را به قتل میرساند و به دنبال مقابله جدی با
داعش نیست.
نتیجه این که، «تضعیف مقاومت منطقه» و «کردها»، جزو
آرزوهای اردوغان است. آنچه از مجموع این تحلیل و خبرها به دست میآید نیز
به همین دو نقطه میرسد. اردوغان برای رسیدن به این آرزوها کشورش را وارد
جنگی کرده که شاید پایان آن با ترکیه نباشد. ترکیه امروز دقیقا در حال
گرفتار شدن در وضعیتی است که، آلسعود ۴ ماه است در آن گرفتار شده است.
آلسعود هم میگوید، با هدف جلوگیری از گسترش و تقویت مقاومت به یمن حمله
کرده است. جای پای آمریکا اما در هر دو جنگ به خوبی نمایان است. هم آل
سعود و هم ترکیه با یک «طعمه» مشترک یعنی مقاومت منطقه -بخوانید جریان الگو
گرفته از جمهوری اسلامی ایران- گرفتار یک جنگ تمام عیار شدهاند که خارج
شدن از آن چه بسا، به سادگی ورود به آن نباشد. این روزها خبرهای زیادی از
دربار آل سعود و شاهزادگان سعودی منتشر میشود که چکیده آن یک جمله است: آل
سعود به دنبال یک راه آبرومندانه برای خروج از باتلاق یمن است، جملهای که
دیر یا زود آن را از رسانههای ترکیهای خواهیم شنید. این دو از یک سورخ
مشترک یعنی آمریکا گزیده میشوند.