نشانههای شیطانپرستی در صنعت سرگرمی آمریکا به وفور یافت میشود
یکی از فیلمهای هالیوود که به ترویج شیطانپرستی کمک میکند، «بچه رزماری» محصول سال ۱۹۶۸ به کارگردانی فردی یهودی به نام «رومان پلانسکی" است. در این فیلم، شیطان از جهنم به زمین نازل میشود و رزماری را باردار میکند. در نتیجه فرزندی شیطانی به نام "آدریان" به دنیا میآید. گهواره این کودک سیاه است و صلیبی معکوس از آن آویزان کردهاند. علاوه بر صلیب معکوس، گهواره سیاه هم یکی از رایجترین نشانهها و نمادهای شیطانپرستی است.
آدریان صورتی بسیار عجیب دارد و حتی مادرش هم از دیدن او وحشت میکند و حتی در ابتدا از او فاصله میگیرد. روز تولد نوزاد هم همه به شیطان درود میفرستند. صاحبخانه هم علناً اظهار امیدواری میکند که این فرزند بتواند معابد و کلیساها را نابود و تنفر را در دنیا پخش کند، احساس انتقام را در دلهای مردم زنده نماید و به سلطنت خداوند پایان دهد.
اولین برخورد «رزماری" با فرزندش در فیلم اینگونه به تصویر کشیده میشود: وقتی به کنار گهواره سیاه میآید، چاقو در دستانش است. با اولین نگاه به فرزندش، وحشتزده میشود و با فریاد از افرادی که اطرافش هستند میپرسد: "با چشمهایش چه کار کردهاید؟!" کسی از میان جمعیت، با آرامش جواب میدهد: "چشمهای پدرش را دارد.” رزماری دوباره میگوید: «یعنی چه؟ چشمهای «گای» [همسر رزماری] معمولی است. با چشمهایش چه کار کردهاید، دیوانهها؟» و جواب میشنود: «شیطان پدر اوست، نه گای. او از جهنم آمد و به یک زن فانی، فرزند عطا کرد.» و جمعیت فریاد میزنند: «درود بر شیطان… شیطان پدر اوست.»
«رزماری» به سمت گهواره سیاهی میرود که صلیب معکوس از آن آویزان است
فیلم پلانسکی اگرچه غیرمستقیم، اما به نحوی کاملاً مؤثر اینگونه به مخاطب القا میکند که شیطانپرستی راهحل تمام مشکلات دنیاست. چندین سال بعد، همین کارگردان در یک فیلم دیگر به نام "دروازه نهم”، این بار حضور شیطان را بسیار پررنگتر نشان میدهد. در این فیلم، اتفاقات فراواقعی و شیطانی به عنوان نشانهای حضور و قدرت مسلط شیطان نمایش داده میشود. پلانسکی همچنین نمادهای شیطانپرستی را در فیلم میگنجاند تا نشان دهد که پرستش شیطان نیاز به مراسمهای خاص خود دارد.
طبق روایت «دروازه نهم»، جبرائیل پس از شکست دادن نیروهای شیطانی، به جنگ با شیطان یعنی اسماعیل میرود. با این حال، خیلی زود متوجه میشود که شیطان دلایل برای کمک به آزاد شدن انسانها دارد. به علاوه، فیلم نشان میدهد کسی که در پشت صحنه کشتار همه فرشته بوده، خود خداوند است. جبرائیل که ناامید شده است، اکنون مأموریت خود را رها میکند و به دنبال وظیفهای مهمتر میرود: ممانعت از نزول فرشتهها توسط خداوند.
آنچه در تعداد زیادی از فیلمهای هالیوود نشان داده میشود این است که شیطان با تمام قدرت شیطانی و مخرب خود مقابل خداوند میایستد و انسانهایی که در دام شیطان میافتند، هیچ کمکی هم از جانب خدا دریافت نمیکنند. همین باعث میشود تا انسانها هیچ راهی نداشته باشند جز اینکه در آغوش شیطان آرام بگیرند. اینگونه است که شیطان، تنها ناجی دنیا معرفی میشود.
شخصیت فیلم دروازه نهم جلوی شیطان زانو میزند
داستان فیلم «دروازه نهم"، بخشی از زندگی شیطانپرستهایی را روایت میکند که میخواهند وارد قلمرو شیطان شوند. پس از رقابتی که میان آنها درمیگیرد و هر کدام برای پیروز شدن، سعی میکند با حیلههای شیطانی، دیگران را از بین ببرد، تنها یک نفر باقی میماند. وی نهایتاً مقابل شیطان زانو میزند و میگوید: "من زمام خودم را به تو میدهم، ارباب. من خودم را جسماً و روحاً به تو تقدیم میکنم. بگذار نه از دام بترسم، نه از آتش، نه از سم. من را از کتاب زندگی پاک کن و در کتاب سیاه مرگ بنویس. من را به دروازه نهم بپذیر.” اندکی بعد در حالی که گویی مست شده است، میگوید: "دارم قدرت را حس میکنم که درونم جریان میگیرد. مانند جریان برقی که من را قادر به انجام هر کاری با ذهن و جسمم میکند. من آسیبناپذیر هستم. شکستناپذیر هستم. میتوانم در هوا پرواز کنم. روی آب راه بروم…»
در فیلم دیگری به نام «مومیایی"، شیطان آنقدر قدرتمند به تصویر کشیده میشود که میتواند با خود خدا مقابله کند. همچنین میتواند به انسانها قدرتی ببخشد که بهشت خود را روی زمین بسازند. اشارههای این فیلم به "خدا" به شدت کم است و فقط گاه در دیالوگهای بیاهمیت و فرعی صورت میگیرد. فیلمهایی اینچنین تلاش میکنند شیطان را به گونهای نوین توصیف کنند، به شیوهای که بسیار شبیه به تجدید جسم در قیامت است.
در اغلب فیلمهای هالیوودی، شیطان برای آنکه قدرت خود را عملی کند، خود را در قالب یک انسان تجسم میکند. گاهی در جسم یک بچه، گاهی در جسم یک زن و گاهی در جسم یک سیاستمدار. این در حالی است که نمادهای شیطانپرستی آنقدر در فیلمهای مختلف به نمایش گذاشته میشود که اگر در فیلمی این نشانهها دیده نشود، جای تعجب دارد.
نمادهای شیطانپرستی از جمله «تکچشم» در فیلمهای بیشماری استفاده میشود
علاوه بر شیطانپرستی، «گنوستیسیزم" هم بخش عمدهای از مفهوم معنویت را در هالیوود تشکیل میدهد. طبق تاریخ باستانی، گنوستیکها افرادی ساکن مصر باستان بودند که تلاش کردند با استفاده از علوم سری و محرمانه، زحمتهای زمینی را از بین ببرند. گنوستیکهای امروزی، معتقدند دسترسی مستقیم به خداوند از راه دانش، درونبینی و شهود، امکانپذیر است.
«لکس میر" محقق و کارشناس عرفانگرایی در اینباره توضیح میدهد: «گنوستیسیزم» از واژه یونانی «گنوستیس" به معنای «علم" میآید و علت هم این است که علم سری برای این عده اهمیت زیادی داشته است. گنوستیسیزم در صدههای اول پس از میلاد به وجود آمد و توانست شهرت پیدا کند، اما هم حواریون و هم رهبران مسیحیان در آن زمان با این فرقه بدعتگذار مخالف بودند. حتی بسیاری از نوشتههای ابتدای مسیحیت روی مقابله با همین تهدید گنوستیسیزم متمرکز بوده است."
وی ادامه میدهد: «گنوستیسیزم یهودی صدها سال پیش از مسیحیت وجود داشته است. یهودیت هم قرنها ارتباط نزدیکی با ایدئولوژیهای بابلی، پارسی و هلنیستی داشت و همین ایدئولوژیها منجر به پیدایش گنوستیسیزم یهودی شد. این فرقه اعتقاد داشتند دو الهه وجود دارد: یکی کاملاً خوب و یکی کاملاً بد. الهه بد خالق دنیا بود و همچنین الهه یهودیها. اینها همچنین معتقد بودند ماری که به آدم و حوا توصیه کرد از میوه درخت ممنوعه بخورند، کاراکتر خوبی بود که به آنها کمک کرد علم را پیدا کنند و از دنیای خود فرار کنند. گنوستیکهای مسیحی به مسیح اعتقاد داشتند و میگفتند او فرزند الهه خوب است و فرستاده شده تا با الهه بد و خالق دنیا مقابله کند."
نمادهای شیطانپرستی از جمله «تکچشم» در فیلمهای بیشماری استفاده میشود
یکی از اعتقادات کلیدی گنوستیکها این است که بدن انسان، ناپاک است. سال ۲۰۰۱ و فیلم گدانی دارکو" به کارگردانی «ریچارد کلی» این ستون اعتقادی گنوستیکها را دربرداشت. «دانی" که نوجوانی آشفته است (و نقش او را «جیک جیلنهال" بازیگر مطرح هالیوود بازی میکند)، توسط یک خرگوش مرموز و شیطانی به نام "فرانک" کنترل میشود تا یک مدرسه کاتولیک را نابود کند. در فیلم میبینیم فرانک به دانی نشان میدهد که بدن انسان تنها یک پوشش است.
دیدگاههای گنوستیکی را میتوان در فیلم مشهور «باشگاه مبارزه» هم دید. در این فیلم، یک کارمند اداری که دچار بیخوابی است (و نقش او را «براد پیت" از برجستهترین بازیگران هالیوود به عهده دارد)، رئیس گروهی است که هدفشان رسیدن به مرحلهای خاص از بهاصطلاح عرفان، با کتک زدن همدیگر تا حد مرگ است. شخصیت براد پیت در این فیلم که یک تروریست گنوستیک است، شباهت زیاد به شخصیت او در فیلم «الف، اول انتقام" V for Vendetta دارد. وی در این فیلم هم میگوید برای تکامل در عرفان باید پا را فراتر از دلمشغولیهای دنیایی بگذارد و دل را به دریا بزند و دنیا را نابود کند. شخصیت اصلی فیلم "الف، اول انتقام" میگوید وقتی کسی مقابل خدا میایستد، هرگز نباید ترس به دل راه دهد.
فیلم «پلزنتویل" (= خوشکده) دروغ گنوستیک دیگری را مطرح میکند. ادعای این فیلم این است که چیزی به نام گناه وجود ندارد. فیلم، گناه را ستایش میکند و از "حبوط آدم” به خوبی یاد میکند. ماجرای فیلم این است که یک خواهر و برادر دوقلو وارد شهری عجیب میشوند که در آن همه چیز سیاه و سفید است و تنها زمانی رنگی میشود که آنها دست به گناه میزنند.
«پلزنتویل» داستان دنیایی سیاه و سفید را روایت میکند که تنها با گناه، رنگی میشود
«نمایش ترومن" که نقش اصلی آن را "جیم کری" (از مشهورترین طنزبازان هالیوود) بازی میکند، هم اینگونه القا میکند که انسانها در دنیایی گیر افتادهاند که همه چیز را در آن قوانین شیطان کنترل میکند. در این فیلم، زندگی شخصیت اصلی از نزدیک توسط یک نفر چک میشود. نهایتاً، "ترومن" میفهمد که همه چیز دروغ است و اعتقاد به خدا هم سرابی بیش نیست. به این ترتیب، از توهمات خود عبور میکند و دائماً تأکید میکند که زندگی توهمی دروغ است.
«جو شیمل" از مقامات روحانی کلیسا توضیح میدهد:«در گنوستیسیزم، همه چیز جای خود را تغییر میدهد؛ از جمله خداوند به جای یک وجود شیطانی قرار میگیرد. اینها نوشتههای مسیحیت را معکوس میکنند. مثلاً درباره «حبوط آدم" میگویند، خداوند آدم را شیطانی آفرید و او را زندانی در بدن فیزیکی و مادی خلق کرد. گنوستیکها معتقدند که ماده، تماماً شیطانی است، چون اثر خالقی است که بالاتر از او خالق دیگری قرار دارد. شاید دلیل اینکه در فیلم هیچگاه کلمه "خدا” استفاده نمیشود همین باشد، چرا که این عقیده دارد ترویج میشود که خدایی که ”مسیحیها" به آنها اعتقاد دارند، صرفا «خالق" است و خدای واقعی نیست.»